نویسنده: الهه سادات موسوی نژاد، کارشناس حقوق بین الملل
در سالهای اخیر، دلارزدایی - فرایند کاهش وابستگی به دلار آمریکا در تجارت و امور مالی بینالمللی - به یکی از موضوعات مهم در اقتصاد جهانی تبدیل شده است. اگرچه دلار همچنان پایه اصلی سیستم مالی جهان است، اما سلطه آن بهطور فزایندهای به چالش کشیده میشود. تنشهای ژئوپلیتیک، تحریمهای اقتصادی و تمایل کشورها به استقلال پولی از جمله عواملی هستند که کشورها را به سوی آن سوق داده است.
در ادامه خواهیم دید که دلار زدایی صرفا منحصر به رقبای آمریکا نیست و درجاتی مختلفی از دلار زدایی حتی در بین متحدان استراتژیک آمریکا نیز وجود دارد.
سه رویکرد به دلارزدایی
دلارزدایی بهعنوان راهکاری برای کاهش وابستگی به دلار آمریکا، رویکردهای متنوعی را در میان کشورهای مختلف به همراه داشته است. این رویکردها بر اساس میزان گستردگی و اهداف در سه دستهبندی کلی قرار میگیرند:
۱. دلارزدایی با هدف مدیریت ذخایر ارزی
این رویکرد به دنبال کاهش وابستگی به سیستم فدرال رزرو آمریکاست. کشورها در این روش، با تنوعبخشی به ذخایر ارزی خود و سرمایهگذاری در داراییهای جایگزین مانند طلا، آسیبپذیری اقتصادشان را در برابر نوسانات دلار کاهش میدهند. این استراتژی که کمریسک و تدریجی است، تغییری بنیادین در ساختار اقتصادی کشور ایجاد نمیکند، اما بهعنوان نخستین گام برای کاهش سلطه دلار بسیار موثر عمل میکند. طبق گزارش صندوق بین المللی پول ذخایر دلاری کشورها از سال 1999 تا 2023 از 71% به 59% کاهش یافته که با طلا، یورو و یوآن جایگزین شده است.
نمونهها:
• مالزی: پس از بحران مالی سال ۱۹۹۸، تلاش برای تنوعبخشی به ذخایر ارزی خود را آغاز کرد و تا سال ۲۰۲۳ نزدیک به ۳۰ درصد از ذخایر خود را به ارزهای غیردلاری و طلا اختصاص داد.
• کشور هایی مانند کره جنوبی و تایلند نیز به تنوع بخشی ذخایر ارزی خود توجه کردند.
• ذخایر چین از 79% دلار سال 2005 به 50% در سال 2023 کاهش یافته است.
• هند: سهم دلار را از حدود 77% در سال 2015 به 63% کاهش داده است و ذخایر طلای خود را افزایش داده است.
• عربستان سعودی: علیرغم روابط نزدیک با آمریکا، از سال ۲۰۲۰ بهطور جدی تنوعبخشی به ذخایر ارزی خود را دنبال کرده است.
• سنگاپور ذخایر دلاری خود را حدود 20% جایگزین کرده است.
• در مقیاس منطقه ای، کشورهای خاورمیانه ذخایر دلار را 10 تا 15 درصد و کشورهای آمریکای لاتین این ذخایر را از 10 تا 25 درصد کاهش داده اند.
• افزایش خرید طلا در بانک های مرکزی جهان مشهود بوده است.
محدودیتها:
• کاهش وابستگی تجاری به دلار را تضمین نمیکند.
• در برابر تحریمهای ثانویه، محافظت کافی ارائه نمیدهد.
• تغییر سریع ترکیب ذخایر میتواند ارزش داراییهای موجود را بیثبات کند.
• بخش زیادی از این جایگزینی با یورو بوده است که به دلار وابستگی بیشتری دارد.
۲. دلارزدایی با هدف عایقسازی اقتصادی
این استراتژی بر محافظت از اقتصاد داخلی در برابر نوسانات دلار و سیاستهای پولی آمریکا تمرکز دارد. کشورها از طریق ایجاد مکانیسمهای قیمتگذاری جایگزین، شاخصهای جدید نرخ ارز و تنوع در سیاستهای مالی، تلاش میکنند تا استقلال بیشتری در مدیریت اقتصادی خود به دست آورند.
نمونهها:
• شیلی: مکانیسمهای مبادله مبتنی بر کالا و شاخص قیمتگذاری مس را توسعه داده است و اکنون ۴۰ درصد از صادرات خود را با ارزهای غیردلار انجام میدهد.
• سنگاپور: سیستم نرخ ارز مدیریتشده بر اساس سبد ارزی را اجرا میکند.
• برزیل: با امضای توافقنامههای تجارت دوجانبه با ارزهای محلی (مانند چین و آرژانتین) و راهاندازی سیستم پرداخت SML، مسیر جدیدی برای کاهش وابستگی به دلار در تجارت درونمنطقهای ایجاد کرده است.
• امارات متحده عربی: با توسعه مکانیسمهای پرداخت دوجانبه و راهاندازی پلتفرم تسویه ارزی منطقهای، سعی در تنوع بخشی به مبادلات خود دارد.
مشاهده می شود این کشورها رویکرد تقابلی با آمریکا ندارند و بیشتر به دنبال ثبات در سیاست گذاری هستند در غیر اینصورت به دلیل وابستگی زیاد به اقتصاد آمریکا مدام تحت تاثیر مسایل اقتصاد داخلی آمریکا قرار می گیرند.
این سیاست ها بر مبنای ابتکارات مالی است.
نوآوری ها:
• ایجاد شاخصهای قیمتگذاری منطقهای برای کالاهای اساسی
• تقویت بازارهای مالی محلی بهمنظور کاهش فشار وابستگی به دلار
• توسعه سیستمهای تسویه مالی مبتنی بر ارزهای منطقهای
۳. دلارزدایی سیستماتیک
این نوع دلارزدایی بلندپروازانهترین و جامعترین رویکرد است که مستلزم ایجاد یک معماری مالی مستقل است. در این روش، کشورها علاوه بر موارد قبلی، با توسعه سیستمهای پرداخت جایگزین، مکانیسمهای تجاری جدید و حذف وابستگی به زیرساختهای مالی غربی، در صددند از سلطه دلار خارج شوند.
نمونهها:
• روسیه:
o توسعه سیستم SPFS برای جایگزینی سوئیفت
o کاهش معنادار سهم دلار در تجارت خارجی
o معرفی کارت پرداخت Mir و همکاری با سیستم CIPS چین
o خروج دلار از کلیه مبادلات بین چین و روسیه
• چین:
o گسترش سیستم پرداخت CIPS و توسعه یوان دیجیتال (e-CNY)
o قراردادهای نفتی بر پایه یوان و مشارکت در ارز دیجیتال بریکس
• ایران:
o استفاده از سیستم SEPAM برای تسویه حسابهای منطقهای
o توافقهای تجارت دوجانبه با روسیه، چین و هند
o ایجاد مکانیسمهای تهاتری با کشورهای همسایه
• ونزوئلا:
o راهاندازی ارز دیجیتال (Petro با موفقست محدود )
o استفاده از کارتهای روسی Mir و گسترش تجارت با بریکس
• بلاروس:
o ادغام با سیستم SPFS روسیه و مشارکت در پروژههای منطقهای ارز دیجیتال
نیازمندیهای کلیدی:
• سرمایهگذاری گسترده در زیرساختهای فنی و فناوری
• چارچوبهای حقوقی جدید برای حمایت از تجارت غیردلاری
• تطبیق با استانداردهای بینالمللی در تجارت و تسویه مالی
چالشها:
• هزینههای بالا برای پیادهسازی و گسترش زیرساختها
• مقاومت از سوی ساختارهای مالی جهانی
• نیاز به جلب مشارکت فعال سایر کشورها
• افزایش احتمال حملات سایبری به زیر ساختهای مالی
دلارزدایی با این سه سطح ، ابزاری موثر برای کاهش وابستگی به دلار و دستیابی به استقلال اقتصادی است. کشورهای مختلف بسته به تواناییها و شرایط خاص خود، رویکردهای متفاوتی را اتخاذ میکنند. با این حال، موفقیت در این مسیر مستلزم درک عمیق از چالشها و نیازمندیها، برنامهریزی دقیق و همکاری بینالمللی است.
ضرورت توجه به محدودیت ها و شکست ها
• علی رغم همه این تلاشها برای دلار زدایی دلار ارز غالب در مبادلات جهانیست. بیش از 80 درصد مبادلات تجاری دنیا با دلار است.
• سیستمهای جایگزین پرداخت بدل از سویفت چین و روسیه هنوز فراگیر نشده اند و به پختگی نرسیده اند
• تلاش ونزوئلا برای توسعه ارز بلاکچین ملی با موفقیت چندانی روبرو نبوده است
• توسعه سیستم سپام توسط ایران منوط به افزایش مبادلات تجاری است .
• بخش اعظم بازار انرژی دنیا بر اساس دلار است . تلاشهای ایران برای مبادله نفت با طلا یا ارزهای دیگر به دلیل وجود رقبا در بازار انرژی با موفقیت زیاد همراه نبوده است .
• چین هنوز اعتبار لازم را در بازار جهانی ندارد و سهم مبادلات یوآن (RMB) کمتر از 10 درصد است
• مبادلات مالی غیر دلاری بخصوص مبادلات طلا هزینه های اضافی زیادتری را به کشورها تبدیل می کند .
• تلاشهای روسیه علی رغم برخی موفقیت ها در بلند مدت محل بحث است . (ضررهای ارزان فروشی ، شرایط اضطراری جنگی)
دلارزدایی در ایران
همان طور که مشخص است ایران در دسته سوم قرار می گیرد ایران در طول تاریخ هدف بیشترین تحریمهای ظالمانه غرب قرارگرفته است و باید بصورت سیستماتیک دلار زدایی را مد نظر قرار دهد برای مدیریت پیچیدگیهای دلارزدایی، ایران باید رویکردی چندجانبه را اتخاذ کند که شامل عناصر هر سه استراتژی باشد در زیر می توان موارد زیر را در دو دسته کوتاه مدت و بلند مد نظر قرار داد:
سیاست های کوتاه مدت:
• افزایش ذخایر طلا و تنوعبخشی به ارزهای خارجی
• انعقاد توافقهای تجاری دوجانبه یا چند جانبه با ارزهای محلی
• استفاده از سیستم های جایگزین سویفت مانند CIPS چین و SPFS روسیه و APTF آسیایی
• گسترش تجارت با کشورهای غیرغربی
• فروش نفت به ارزهای جایگزین
• افزایش استفاده از تجارت پایاپای ( با اینکه تاثیر بسیار محدودی دارد )
سیاست های بلند مدت:
• پیوستن به پیمانهای بین المللی که مزایایی در مبادلات تجاری و مالی دارد
• استفاده از ظرفیت های بریکس برای مبادلات تجاری و سیستم های پرداخت
• ایجاد شاخصهای قیمتگذاری محلی و سیستمهای ارزشگذاری مبتنی بر کالا
• سرمایهگذاری در سیستمهای پرداخت مستقل مانند SEPAM و ادغام با ابتکارات مالی بریکس.
• ایجاد سیستمهای تسویه مالی جایگزین و پلتفرمهای امن پیامرسانی برای تراکنشهای مالی.
• توسعه چارچوبهای حقوقی جدید برای حمایت از توافقنامههای تجاری غیردلاری.
• امکان ایجاد ارز دیجیتال ملی یا مشارکت در ایجاد ارزهای دیجیتال مشترک با کشورهای همسو
خوشبختانه تعدادی از این موارد توسط بانک مرکزی و دستگاه دیپلماسی کشور و دیگر نهادها پیگیری شده است. ضمنا برخی از این سیاستها (خصوصا در مورد نوسانات نرخ ارزهای محلی) می تواند در شرایط خاصی مضر باشد و نیازمند مدیریت کارشناسانه است.
نکته بسیار مهم: پرهیز از تصورات غلط درباره دلارزدایی در ایران
سوءتفاهمهای رایج درباره دلارزدایی اغلب این فرآیند را سادهسازی میکنند یا تأثیرات آن را بزرگنمایی میکنند. در مورد ایران، ضروری است که این ابهامات برطرف شود:
• دلارزدایی فرآیندی فوری نیست: دلارزدایی یک فرآیند تدریجی و چند دههای است. سلطه دلار در سیستم مالی جهانی به این زودی از بین نمیرود.
• فرایندی موازی است: دلارزدایی به معنای قطع همکاری با سیستمهای مبتنی بر دلار نیست، بلکه شامل ایجاد مکانیسمهای موازی است. در این صورت از خودتحریمی جلوگیری می شود.
• نیاز به زیرساخت دارد: موفقیت مستلزم زیرساختهای بانکی، فنی و حقوقی قوی است که ایران باید در این حوزهها سرمایهگذاری کند.
• چالشها را از بین نمیبرد: مشکلات اقتصادی داخلی ایران نیازمند راهحلهای مستقل است. تصمیمات شتابزده در مسیر دلارزدایی میتواند این چالشها را تشدید کند.
• همکاری بینالمللی کلیدی است: دلارزدایی موثر وابسته به همکاری با کشورهای همسو است.
• برخی از این سیاستها (مانند فروش نفت به ارزهای محلی با توجه به نرخ تبدیل ارز) بسته به زمان و موقعیت می تواند الزاما سودمند نباشد و نیازمند مدیریت دقیق است.
• بخش خصوصی نیز ظرفیت هایی برای دلارزدایی دارد مانند سیستم پرداخت مالی ایجاد شده توسط Alibaba که در چین موفق بوده است.
مهمترین نکته این است که دلار زدایی فرآیندی موازی است با هدف فرصت سازی بیشتر برای مبادلات مالی و تجاری است. بنابراین نباید همزمان منجر به فرصت سوزی و محروم کردن کشور از سیستم مبادلات دلاری موجود شود مشاهده می شود که چین و روسیه نیز به این مساله توجه دارند و حداکثر استفاده را از سیستم موجود می نمایند. همچنین دلار زدایی علی رغم اینکه در کاهش اثرات تحریم موثر است ولی نمی تواند یک فرایند دفعی و جایگزین رفع تحریمها شود .
نتیجهگیری
برای ایران، دلارزدایی هم یک ضرورت و هم یک فرصت است. در شرایطی که سیستم مالی جهانی به سمت چندقطبی شدن پیش میرود، ایران باید خود را به گونهای راهبردی موقعیتیابی کند که از این تحولات بهرهمند شود. با اتخاذ رویکردی متعادل و مرحلهای که اصلاحات داخلی را با همکاری بینالمللی تلفیق کند، ایران میتواند وابستگی خود به دلار را کاهش دهد و اقتصادی مقاومتر و مستقلتر ایجاد کند.
211111/ش