۱۸ آبان ۱۴۰۳ - ۱۰:۲۳
بازدید:۲۰۹۸
ماندانا تیشه یار در یادداشتی می نویسد: اسراییل همواره می خواهد روسیه را راضی نگه دارد تا در سوریه به ایران و به دولت بشار حمله کند و روسها چشم بر این حملات ببندند. در رویدادهای هفتم اکتبر نیز پوتین نگران یهودیان روس ساکن در اسراییل بود. اسراییل از سال ۲۰۲۲ هیچ سلاحی به اوکراین نداده است و البته کاری که حماس در سال گذشته انجام داد، فشارها بر روی روسیه را بسیار کاهش داد.
کد خبر : ۱۲۵۱۸۹

دانشگاه قطر و دانشگاه جرج تاون در روزهای نخست آبان ۱۴۰۳ میزبان همایشی بین المللی با عنوان «حمله روسیه به اوکراین؛ ارزیابی ها، پیامدها و چشم اندازها» در شهر دوحه بودند.  

اگرچه سخنرانانی از کشورهای گوناگون آسیایی، اروپایی، آفریقایی و آمریکای شمالی و آمریکای لاتین در این همایش شرکت کرده بودند و بیشتر ایشان سمت های آکادمیک داشتند، اما رویکرد اصلی حاکم بر گفتگوها، اروپامحور بود و مواضعی که می شد در سخنرانی ها شنید، همدلی بیشتری با یک سوی جنگ از خود نشان می داد. با اینهمه، بررسی مواضع گروه های گوناگون کشورها در قبال این بحران و برخی تحلیل های ارایه شده، از اهمیت برخوردار بودند و در زیر به صورت خلاصه به آنچه که در این همایش دو روزه و طی دهها سخنرانی پرداخته شد، اشاره می شود. 


اهالی آسیای مرکزی و نگرانی هایشان

پنج جمهوری آسیای مرکزی از جمله کشورهایی بودند که در معرض تاثیر مستقیم این جنگ قرار گرفتند. اقتصاد کشورهای قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان بسیار وابسته به پول هایی است که نیروی کار آن کشورها از روسیه به خانه می فرستند و حالا با بالا گرفتن بحران اقتصادی در روسیه، اقتصاد صدها هزار خانواده در کشورهای آسیای مرکزی تحت تاثیر قرار گرفته است. از سوی دیگر، در طی دو سال گذشته، صدها هزار تن از مهاجران روسی و پناهندگان اوکراینی به این کشورها روی آورده اند و همین باعث افزایش نرخ کالاهای اساسی و نیز نرخ اجاره خانه شده است. شرکت های قزاقی نیز به خاطر همکاری با روس ها، در حال تحریم شدن از سوی غرب هستند. هم اکنون شمار زیادی از روسها از قزاقستان خارج شده اند با اینهمه، همچنان ۱۶۰ هزار مهاجر روس در این کشور حضور دارند. در میان افکار عمومی، اگرچه شمار اندکی از مردم طرفدار روسیه هستند و حتی برخی برای کمک در جنگ به روسیه رفته اند، اما بدنه اصلی جامعه در این جمهوری ها آشکار و پنهان مخالفت خود با جنگ را اعلام می دارند. این جنگ حتی بر اجرایی شدن راهگذر میانی در ابتکار کمربند و راه چین نیز تاثیر گذاشته و سرمایه گذاری برای تکمیل مسیر ترانس خزر فعلا به حال تعلیق درآمده است. 

نگاه چین و کره شمالی به نظم تازه  

یکی از مباحث داغ این همایش، بحث امکان استفاده روسیه از سلاح هسته ای در این جنگ بود. با اینهمه، اغلب شرکت کنندگان بر این باور بودند که بیش از غرب، این چین و کره شمالی هستند که اجازه نخواهند داد روسیه یک جنگ هسته ای را آغاز کند. در همین حال، ورود کره شمالی به جنگ روسیه و اوکراین، از دید برخی شرکت کنندگان در همایش نشانه خوبی نمی توانست باشد؛ چرا که فرصتی فراهم می شد تا پیونگ یانگ در میدان جنگ ارتشیان کارآزموده تری تربیت کند. افزون بر این، باید در نظر داشت که اگر روسیه در این جنگ ببازد، تنش ها به سرعت به سوی دریای چین جنوبی می رود. 

از سوی دیگر، چین از ۲۰۲۱ مدعی ارایه یک الگو برای مدیریت جهان است. حتی تعریف چین از امنیت با غرب تفاوت دارد. برخلاف روسیه، چین به تایوان و هنگ کنگ حمله نکرده است. چینِ اقتصادی، در یک دهه اخیر به چینِ جهانی تبدیل شده و اینک ما با چینِ ژئوپلیتیک روبرو هستیم که به نظمی تازه برای جهان می اندیشد. 

عربها همچنان برنده بازی

واکنش کشورهای عربی به این جنگ، از گوناگونی چشمگیری برخوردار بوده است. در رای گیری شورای امنیت، برخی مانند سوریه طرفدار روسیه بودند، برخی مانند قطر و کویت علیه روسیه رای دادند و برخی دیگر مانند عراق، الجزایر و مراکش از دادن رای خودداری کردند. این جنگ البته یک فرصت اقتصادی خوب برای کشورهای عربی به ویژه امارات متحده عربی به شمار می رود و به دنبال فرار سرمایه از روسیه، مبالغ هنگفتی پول وارد بازار امارات شد. سه کشور عربستان، امارات و قطر نیز هر کدام کوشش کرده اند نقش میانجی را در مسایلی مانند تبادل زندانیان جنگی بازی کنند. با اینهمه، باید توجه داشت که میانجیگری با مدیریت بحران ها تفاوت دارد. آنچه که این کشورها انجام میدهند، بیشتر میانجیگری بر پایه دیپلماسی دلار است و به نظر می رسد که بیش از این ظرفیتی ندارند؛ در حالی که کشوری مانند عمان روش مدیریت بحران ها را به خوبی میداند و عمل می کند. 

از نظر روابط خارجی نیز این جنگ رابطه کشورهای شورای همکاری خلیج فارس با آمریکا را بهبود بخشید و به دنبال طرفداری ایران از روسیه، بایدن به دیدن بن سلمان آمد. از سوی دیگر، ورود ایران به این بازی سبب شده که اینک اوکراین از جمله پشتیبانان اپوزیسیون سوریه بشود. جالب است که بن سلمان نیز مانند ایران در حال پیگیری سیاست نگاه به شرق است و در واقع، همکاری هایش با چین سبب شده که آمریکا در رویکردش نسبت به وی تجدیدنظر کند. در همین حال، عربستان در نشست سران بریکس در قازان شرکت نکرد و فرایند عضویت خود در این نهاد را به حال تعلیق درآورده است. این نشانگر موضع عربستان در برابر آمریکا و روسیه است. سعودی همچنین ۴۰۰ میلیون دلار تاکنون به اوکراین کمک کرده است. 

در همین حال، بعد دیگر قضیه، افکار عمومی جهان عرب است که با روسیه همدلی داشته و همواره مخالف آمریکا هستند؛ به ویژه که واکنش آمریکا در برابر رویدادهای اوکراین و غزه بسیار نابرابرانه و نابشردوستانه بوده است. در همین حال، باید در نظر داشت که روسیه در سوریه با حزب اله همکاری داشته است و در بحران کنونی در غرب آسیا نیز با حوثی ها همکاری می کند؛ اگرچه این همکاری ها استراتژیک نیست. 

بازی ایران در میانه معرکه

ایران به طور ناباورانه ای یک بازیگر فعال در این جنگ شده است. این برآمده از سیاست امنیتی ایران بود. از دید تهران، مشکلات با آمریکا و رفتار دنباله روانه اروپا، راهی جز همکاری با روسیه برای این کشور نگذاشته بود. در سه سال گذشته نیز دولت اصولگرایان سیاست خارجی را به میدان واگذار کردند و دو رویکرد سیاست همسایگی و سیاست نگاه به شرق به اصول اصلی سیاست خارجی ایران بدل شدند. البته دولت پزشکیان هم این دو سیاست را تایید کرده اما در همین حال برای گفتگو با آمریکا و دیگر کشورها نیز اعلام آمادگی کرده است. اما ایران از این رهگذر چه به دست آورده است؟ این کشور عضو سازمان همکاری شانگهای و نیز عضو بریکس شد؛ فشارهای آمریکا را بر خود کمتر کرد؛ همکاری های نظامی خود را با روسیه افزایش داد و توان پهپادهایش را به جهان نشان داد. با اینهمه، این یک بحث جدی در تهران است که آیا واقعا دنبال کردن چنین سیاستی به هزینه ای که داده شد می ارزید؟ 

و دیگر اینکه آیا می توان به روسیه به عنوان یک دوست یا متحد اعتماد کرد؟ با توجه به پشتیبانی پوتین از ادعای امارات درباره جزایر سه گانه ایرانی، اینک اصلاح طلبانی که بر سر قدرت رسیده اند با تردید بیشتر به همکاری با روسیه نگاه می کنند. آنها به دنبال گفتگو با غرب هستند؛ اما غرب آماده چنین گفتگویی نیست. در نتیجه، سیاستی که از دل این وضعیت بیرون آمده این است که روسیه یک کارت موازنه گر در روابط ایران و غرب به شمار می رود. اما در فهم اینکه آیا واقعا ایران نسبت به روسیه علاقه یا همدلی دارد و یا از ترس گسترش ناتو در زیر چتر روسیه ایستاده، باید به این نکته توجه داشت که ایرانیان به صورت تاریخی نسبت به روسیه بی اعتماد هستند و بنابراین بیش از اینکه خود را از اقمار روسیه بدانند، دارند بازی خودشان را پیش می برند. یادمان باشد که ایران تاکنون کمک به روسیه در این جنگ را انکار کرده و حتی حمله به اوکراین را محکوم نموده است. در همین حال، در صورتی که جنگی میان اسراییل و ایران در بگیرد، بعید است که روسیه طرف ایران را بگیرد.  

پیوند محکم اسراییلی ها و روس ها

اسراییل همواره می خواهد روسیه را راضی نگه دارد تا در سوریه به ایران و به دولت بشار حمله کند و روسها چشم بر این حملات ببندند. در رویدادهای هفتم اکتبر نیز پوتین نگران یهودیان روس ساکن در اسراییل بود. اسراییل از سال ۲۰۲۲ هیچ سلاحی به اوکراین نداده است و البته کاری که حماس در سال گذشته انجام داد، فشارها بر روی روسیه را بسیار کاهش داد. 

آمریکا؛ هیچ جنگی آنگونه که برنامه ریزی شده، پیش نمی رود!

بایدن از ۱۹۷۳، یعنی پیش از به دنیا آمدن بسیاری از ما، وارد دنیای روابط بین الملل شده است. او بود که در چهار سال اخیر بحران خروج نیروهای بین المللی از افغانستان و جنگ اوکراین را پدید آورد. اینک به نظر می رسد آمریکا نمی خواهد روسیه را شکست دهد؛ بلکه می خواهد بحران را کاهش دهد و در کنترل داشته باشد.  اما هرچه جنگ کندتر پیش برود، در واقع، کمکی است تا روسیه منابع بیشتری بیابد و زورمندتر شود. برای نمونه، تجارت روسیه با ترکیه، امارات و هند در دو سال اخیر افزایش یافته است. دقت کنیم که زمان به نفع اوکراین نیست. بایدن هرچه از دستش بر می آمد برای اوکراین انجام داد و هرکسی جای او بیاید، بیشتر از این نخواهد کرد. از یک نگاه می توان گفت که اینهم یک جنگ ناتمام دیگر برای آمریکاست؛ درست مانند آنچه در عراق و افغانستان رخ داد. سیاست آمریکا خیلی شبیه دوره جنگ سرد شده و ذهنیت بایدن در دهه ۱۹۷۰ مانده است. اما جهان دیگر دوقطبی نیست. یک رویکرد این است که بگوییم روسیه که کنترل زمین را در دست دارد، تا اینجا برنده است. ما به جهان چندقطبی نزدیکتر می شویم و ایران هم برنده است چون از دیرباز خواهان یک جهان چندقطبی بوده است. اما از سوی دیگر، رویکردی هست که باور دارد ما با فروپاشی پوتینیسم روبرو هستیم. در این جنگ شمار بسیاری از مردم روسیه آینده شان را باختند و میلیون ها تن پولشان را از اقتصاد این کشور بیرون بردند. شاید اینطور به نظر برسد که پوتین دارد این مرحله را می برد، اما این پایان روز نیست. پیش از این، داشتن زمین به معنای برنده شدن بود. اما الان زمین های آزاد شده هم مهم نیستند. مهم این است که در رسانه های جهان روسیه چگونه معرفی می شود. و البته امروزه روسیه حتی نمی تواند از کریمه دفاع کند و کشتی هایش را از آنجا برده و عملیاتش در دریای سیاه را کاهش داده است. این روزها نظامیان روس آماده مذاکره هستند اما امنیتی ها نه؛ و فراموش نکنیم که پوتین نظامی نیست. 

ایالات نامتحد اروپا 

امنیت در اوکراین به مثابه امنیت در اروپاست و از این رو، باید با پشتیبانی تسلیحاتی، اجازه نداد که اوکراین در این جنگ شکست بخورد. در واقع، بهتر است به اوکراین خیانت نکرد چون این دومینو ادامه پیدا خواهد کرد. یادمان باشد؛ اگر روس ها نجنگند، هیچ جنگی نیست اما اگر اوکراینی ها نجنگند، اوکراین نیست! الان هیچ استراتژی ای برای آزادسازی اوکراین در دستور کار غرب نیست. استانداردهای دوگانه غرب در برابر غزه و اوکراین نیز آتش خشم جامعه مدنی جهانی را برافروخته است. در واقع، امروزه شاهد بروز یک شکاف در درون اروپا هستیم. تحریم روسیه برای اروپا بسیار گران تمام شده است. این در حالیست که راهبری این جنگ در دست آمریکاست و نه اروپا. بنابراین اروپا باید یک استراتژی بلندمدت مستقل در برابر روسیه تعریف کند. بخشی از جامعه اروپا خسته شده و نمی خواهد ادامه دهد؛ به ویژه با توجه به حضور مهاجران پرشمار اوکراینی. همه گمان می کردند که این جنگ تنها دو هفته به طول بیانجامد، اما می بینیم که الان روسیه مجبور شده روستا به روستا بجنگد و همگان دیدند که توان نظامی روسیه چندان هم زیاد نیست. می توان گفت که اینک روسیه یک قدرت رو به زوال است که هر روز بیشتر به چین وابسته می شود و از همین رو، می توان انتظار داشت که از این وضعیت خشمگین شده و خشونت بیشتری به خرج دهد. با اینهمه، این جنگ نتوانسته اروپا را بازـمتحد سازد؛ بلکه حتی می توان گفت که به کاهش توان اتحاد میان اروپاییان انجامیده است. درس مهم این جنگ برای کشورهای اروپایی این بود که اروپا باید به یک بازیگر امنیتی قوی تبدیل شود. در این شرایط، خودمختاری استراتژیک اروپا خدشه دار شده و نباید اجازه داد که آمریکا مسوول امنیت اروپا باشد. و فراموش نکنیم که بدترین سناریو، عضویت یک اوکراین ضعیف در ناتو است. 

سیاست عدم تعهد أمریکای لاتین

آمریکای لاتین هم بخشی از جنوب جهان است و هم «پیرامون» قدرت های بزرگ به شمار می رود. ۳۳ کشور در این منطقه صلح را بر پا کرده اند و همگی سرگرم اجرای برنامه های توسعه اقتصادی هستند و می خواهند فشارهای بیرونی را کم کنند. آمریکای لاتین سیاست عدم تعهد را در قبال جنگ روسیه و اوکراین در پیش گرفته است. برخی گمان می کنند که این کشورها از روسیه پشتیبانی می کنند، اما آنان تنها بر پایه سنت های دیپلماتیک خود عمل می کنند. در میان کشورهای آمریکای لاتین چهار اصل مهم است: زیر پا نگذاشتن تمامیت ارضی کشورها، مخالفت با تحریم یک جانبه، مخالفت با انتقال تسلیحات و مخالفت با مداخله نظامی. 

کارت تازه ای به نام آفریقا

راست است که آفریقا برای سالها در پایین فهرست مسایل جهان جای داشته است. اما روسیه اینک آفریقا را به بالای دستور کار قدرت های جهان برده است. در نظم نوینی که روسیه می خواهد بسازد، آفریقا جایگاه تازه ای دارد. روسیه در این دوره که سرگرم جنگ اوکراین بوده، در سوریه و لیبی و چند کشور آفریقایی نیز فعالیت های چشمگیر داشته است. چین و غرب سالهاست که در کشورهای آفریقایی بوده اند، اما روسیه یک تازه وارد به شمار می رود؛ اگرچه واگنرها از ۲۰۱۰ به آفریقا رفتند. البته پشتیبانی های اتحاد شوروی از کشورهای آفریقایی هنوز در روابط روسیه و آفریقا نقش بازی می کند. آفریقایی ها می خواهند که در این کشمکش بی طرف باشند. برای آفریقایی ها امنیت و ثبات مهمتر از انتخابات و مردم سالاری است و روسها هم از این ایده پشتیبانی می کنند. نباید فراموش کرد که روسیه هرگز آفریقا را استعمار نکرده است. 

و اما روسیه

به گفته استادان روس در این همایش، رژیم سیاسی در این کشور توانسته بحران اقتصادی را کنترل کند و درآمدها در روسیه ۸ درصد افزایش یافته و ۸۸ درصد مردم به پوتین رای داده اند و نهادهای نظرسنجی می گویند بیشتر مردم پشتیبان جنگ هستند. از سوی دیگر، دوران گذار سیاسی آغاز شده و نسل نخبگان قویتری در حال به قدرت رسیدن هستند که به تقویت کرملین کمک می کنند. روسیه اینک در قویترین موقعیت خود است. درست است که آزادی سیاسی نیست، اما شرایط هم برای مردم عادی و هم برای نخبگان دارد بهتر می شود. نشست سران بریکس در قازان نشان داد که روسیه منزوی نیست. به هر حال باید توجه داشت که این جنگ را ناتو از دهه ۱۹۹۰، هنگامی که رفته رفته اعضای خود را از ۱۳ کشور به ۳۱ کشور افزایش داد، آغاز کرد. ایده پایان تاریخ که غربی ها مطرح کردند، مقاومت میان جامعه و نخبگان روسیه را از دهه ۱۹۹۰ افزایش داده است. در فهم سیاست روسیه، باید رابطه سیاست داخلی و خارجی این کشور را در نظر داشت. با اینهمه، نباید فراموش کرد که پوتین امروزه با مساله مهم «ایده روسیه» روبروست و اوست که آینده این کشور را تعیین می کند. در شرایط کنونی امکان هیچگونه پیشرفت اقتصادی و فرهنگی نیست و تنها توان نظامی است که پوتین را سر پا نگه می دارد و این تقصیر غرب است. 

سخن پایانی

در همه روزهایی که آماده سفر می شدم، یک دختر جوان فلسطینی به نام نور کمک می کرد که کارهایم درست و دقیق انجام شوند. به فرودگاه دوحه که رسیدم، نخستین کسی بود که پیام خوش آمد فرستاد و وقتی از فرودگاه مستقیم به دانشگاه رفتم، به استقبال آمد. به پاس مهربانی اش، یک شال که بیتی از خیام در حاشیه آن خوشنویسی شده بود را در مهمانی شام شب نخست همایش به او هدیه دادم. روز دوم همایش، وقتی به هتل بازگشتم، در اتاقم یک بسته و یک یادداشت روی میز بود. نور برایم نوشته بود: «بابت شال بسیار ممنونم و چقدر خوشحالم که هدیه ای از ایران به دستم رسیده است. من هرگز به ایران نیامده ام اما بیشترین وقتی که خود را به ایران نزدیک دیدم، یک بار هنگامی بود که برای شرکت در یک همایش درباره فرش به باکو رفته بودم و بار دیگر هنگامی که برای شرکت در آیین عرس به قونیه رفتم. شال مرا در پارچه ای به رنگ برگ های سبز درختان زیتون پیچیده بودی. برای همین، یک شیشه کوچک روغن زیتون که محصول باغ زیتون پدرم در منطقه عرابه، در نزدیکی جِنین در شمال کرانه غربی در فلسطین است را برایت فرستاده ام.» 

و به این ترتیب، من نیز برای نخستین بار هدیه ای از فلسطین دریافت کردم و خود را بیش از هر زمان به مهربانی مردمان آن دیار نزدیک یافتم. 

اشتراک گذاری:
ارسال نظر
تازه‌ها
پربیننده‌ها پربحث‌ها