آخرین اخبار
۳۰ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۲:۱۳
بازدید:۴۵۸
صد آنلاین | دزدانی که به خانه شما دستبرد زده‌اند، ‌دستگیر شده‌اند، لطفا برای تحویل اموالتان به اداره پلیس مراجعه کنید.» آقای‌دکتر وقتی این جملات را از پشت تلفن شنید، شوکه شد.
کد خبر : ۱۲۱۷۸

  دزدانی که به خانه شما دستبرد زده‌اند، ‌دستگیر شده‌اند، لطفا برای تحویل اموالتان به اداره پلیس مراجعه کنید.» آقای‌دکتر وقتی این جملات را از پشت تلفن شنید، شوکه شد. او و خانواده‌اش در تعطیلات نوروز به کربلا سفر کرده و هنوز در آنجا بودند که افسر یکی از ادارات پلیس آگاهی تهران با آنها تماس گرفت و این خبر را به آنها داد؛ این در حالی بود که دکتر میانسال و خانواده‌اش حتی خبر نداشتند که خانه‌شان را دزد زده است. ‌

 

از چندی قبل گزارش دستبرد سریالی به خانه‌های پایتخت در اختیار مأموران پلیس آگاهی تهران قرار گرفت و تیمی از مأموران، تحقیقات برای شناسایی و بازداشت متهمان را آغاز کردند. بررسی‌ها حکایت از این داشت که سارقان با تخریب حفاظ، وارد خانه‌ها شده و اموال قیمتی مانند پول، طلا، ‌دلار و... را سرقت کرده بودند. بررسی تصاویر دوربین‌ها نشان می‌داد که آنها در تمام سرقت‌ها صورت‌هایشان را می‌پوشاندند و کلاه به سر داشتند تا شناسایی نشوند. از طرفی اعضای این باند در همه سرقت‌هایشان وقتی وارد خانه‌ها می‌شدند پشت در مبل و صندلی قرار می‌دادند تا صاحبخانه نتواند وارد شود و خودشان از طریق پنجره فرار می‌کردند. تحقیقات برای شناسایی سارقان ادامه داشت تا اینکه چند روز قبل مأموران پلیس در حوالی بازار به سرنشینان خودرویی مشکوک شدند. این خودرو توقیف و در بازرسی از آن، مقداری دلار، طلا‌، ‌لوازم آنتیک به همراه کلاه، دستکش و تجهیزاتی که به‌نظر می‌رسید در سرقت از منازل به‌کار برده می‌شود، کشف شد. اگرچه سرنشینان خودرو اصرار بر بی‌گناهی داشتند، اما پس از انتقال به اداره پلیس لب به اعتراف گشودند و به سرقت سریالی از خانه‌ها اقرار کردند. این افراد، همان سارقانی بودند که پشت در خانه طعمه‌هایشان مبل و صندلی قرار می‌دادند تا آنها نتوانند وارد خانه شوند. متهمان برای انجام تحقیق به اداره آگاهی تهران منتقل شدند و با توجه به کشف اموال مسروقه از مخفیگاه آنها، مأموران یک‌به‌یک با مالباخته‌ها تماس می‌گرفتند و از آنها می‌خواستند که برای تحویل گرفتن مدارک و اموال خود به اداره آگاهی مراجعه کنند. یکی از مالباخته‌ها پزشک میانسالی بود که به همراه خانواده‌اش به کربلا سفر کرده بود. او حتی از ماجرای سرقت هم خبر نداشت و وقتی افسر پرونده با وی تماس گرفت، از شنیدن خبر سرقت از خانه‌اش و دستگیری دزدان شوکه شد. سرهنگ‌ علی ولی‌پور گودرزی، رئیس پلیس آگاهی تهران با اعلام این خبر گفت: این باند 6عضو دارد که همه آنها سابقه‌دار و ساکن یکی از استان‌های غربی کشور هستند. به‌گفته وی، در جریان عملیات دستگیری، متهمان که اسلحه داشتند با مأموران درگیر شدند، اما در نهایت مأموران موفق شدند آنها را خلع سلاح و دستگیرشان کنند. متهمان در بازجویی‌ها به 40فقره سرقت اعتراف کردند و به بازسازی صحنه سرقت‌ها پرداختند.

 


 سرهنگ گودرزی افزود: متهمان از هر خانه بالای یک‌میلیاردتومان سرقت کرده‌اند و برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار مأموران اداره هفدهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفته‌اند. رئیس پلیس آگاهی تهران افزود: همکارانم علاوه بر دستگیری اعضای این باند، 2سارق دیگر را نیز بازداشت کردند که تحت عنوان مأمور دست به سرقت موتور و خودرو می‌زدند. باند دوم با بازی در نقش مأمور سراغ خودروها و موتورهایی که پلاک‌شان مخدوش بود، می‌رفتند و با فریب آنها، نقشه سرقت‌هایشان را اجرا می‌کردند. وی افزود: تاکنون 5دستگاه خودرو و 2موتورسیکلت مسروقه در مخفیگاه اعضای باند شناسایی شده و تحقیقات در این‌باره ادامه دارد. شاکیان در اداره آگاهی تهران صبح دیروز اعضای باند سارقان به اداره آگاهی تهران منتقل شدند و علاوه بر متهمان، شاکیان هم حضور داشتند. یکی از آنها همان پزشکی بود که دزدان بیش از 7میلیارد تومان اموال خانه‌اش را به سرقت برده بودند. وی که پزشک یکی از بیمارستان‌های تهران است گفت: چند روز قبل از عید به همراه خانواده‌ام به کربلا سفر کردیم. در سفر بودم که موبایلم زنگ زد و وقتی جواب دادم، افسر پلیس عنوان کرد که سارقان خانه‌ام دستگیر شده‌اند. من تا چند دقیقه شوکه بودم و فکر می‌کردم اشتباهی شده است. وقتی از سرقت مطمئن شدم، برگشتیم و با خانه‌ای به‌هم ریخته روبه‌رو شدیم. سارقان با جک و تجهیزات حفاظ خانه‌ام را تخریب کرده و توانسته بودند ‌ طلا وجواهرات، سکه، دلار و ‌50میلیون تومان پول نقد سرقت کنند و خوشبختانه همه آنها دستگیر شده‌اند. گفت‌وگو پشیمانی تازه‌داماد سرکرده باند سرقت 28سال دارد. او قرار بود در تعطیلات عیدفطر پای سفره عقد بنشیند اما حالا مانده چطور برای عروس و خانواده‌اش توضیح دهد که به جرم سرقت دستگیر شده است. با اینکه مراسم ازدواجت نزدیک بود  ‌نقشه سرقت کشیدی؟ باور کنید بعد از هر بار سرقت، ‌حالم بد می‌شد. دلم نمی‌خواست این کار را انجام بدهم، اما من ناخواسته وارد این بازی شدم. هر بار هم نامه می‌نوشتم و از خودم و خدا به‌خاطر سرقت‌هایی که مرتکب می‌شدم، معذرت‌خواهی می‌کردم. اما باز ادامه می‌دادی؟ راستش بار قبلی که گیر افتادم محکوم شدم به رد مال. آن موقع به خاطر اصرار دوستانم وارد این کار شدم و بعد از سرقت از چند خانه دستگیر شدم. اما باید رد مال می‌کردم چون مبلغ بالا بود تصمیم گرفتم چند تا سرقت کنم و پول شاکیان قبلی را بدهم و بعد توبه کنم. با چه شگردی سرقت می‌کردید؟ در مناطق شمال، ‌شمال‌غرب و مرکز تهران پرسه می‌زدیم و به محض شناسایی خانه‌ای که چراغش خاموش بود، ‌وارد آنجا می‌شدیم. برای شکستن قفل یا حفاظ پنجره‌ها تجهیزات لازم را داشتیم و پس از ورود هم مبلی پشت در قرار می‌دادیم که کسی نتواند وارد شود. چون یک‌بار زمانی که در حال سرقت بودیم، صاحب خانه رسید و شانس آوردیم که توانستیم فرار کنیم. با اعضای گروه چطور آشنا شدی؟ همه ما اهل شهرستانیم. برای هر سرقت، از شهرستان راهی تهران می‌شدیم. چیزی حدود 6یا 7ساعت در راه بودیم. پس از اینکه به پایتخت می‌رسیدیم، به‌صورت رندم خانه‌ها را انتخاب کرده و بعد از سرقت دوباره به شهرستان‌مان برمی‌گشتیم. مراسم ازدواجت کی است؟ قرار بود در تعطیلات عید فطر باشد.  کارت‌های عروسی را پخش و خیلی خرج کرده‌ام. اصلا نمی‌دانم با چه رویی با همسرم تماس بگیرم و بگویم عروسی کنسل شده است.


او خبر نداشت که سرقت می‌کنی؟ مگر می‌شود خبر داشته باشد و اعتراضی نکند؟ او نمی‌دانست. فکر می‌کرد برای کار به تهران می‌آیم و دست پر برمی‌گردم. بنده خدا خبر نداشت که دزدی می‌کنم و یک باند سرقت تشکیل داده‌ام. راستش من ورزشکارم و در شهرمان برای خودم برو و بیایی دارم. بوکسور هستم و چند سال قبل بدنسازی هم کار می‌کردم. حالا که دستگیر شده‌ام به‌شدت پشیمانم. می‌دانم که اشتباه کرده‌ام و ‌ای کاش می‌شد زمان به عقب برمی‌گشت و من هرگز فریب دوستانم را نمی‌خوردم. مکث باند دوم دومین باند که به‌تازگی از سوی کارآگاهان پلیس آگاهی تهران دستگیر شده‌اند، خود را مأمور معرفی می‌کردند و دست به سرقت خودروها و موتورسیکلت‌ها می‌زدند. یکی از شاکیان که در اداره آگاهی حاضر شده بود، درباره جزئیات سرقت گفت: سوار بر موتورم در حوالی نواب بودم که مردی جوان از من خواست توقف کنم. او مدعی شد مأمور اطلاعات است و پرسید چرا پلاک موتورت را پوشانده‌ای؟ او می‌گفت که این کار جرم است و باید همراه او به اداره بروم. بعد پشت فرمان موتورم نشست تا با هم به اداره برویم. شاکی ادامه داد: در بین راه التماس می‌کردم که مرا به اداره نبرد و موتورم را توقیف نکند. در نهایت مقابل یک پاساژ توقف کرد و گفت بروم از داخل پاساژ وسیله‌ای برای او بخرم تا بی‌خیال شود. من هم از موتورم پیاده شدم، اما وقتی برگشتم دیدم خبری از مأمور نیست. او موتورم را دزیده و فرار کرده بود. کمی آن طرف‌تر از شاکی‌، متهمی که نقش مأمور را بازی کرده، ایستاده است. سرش را پایین انداخته و می‌گوید پشیمان است. گفت‌وگو با او را می‌خوانید: در سرقت‌ها اسلحه داشتید؟ اسلحه ما قلابی بود. یک تفنگ بادی هم داشتیم به همراه تجهیزات کامل نظامی مانند دستبند، گاز اشک‌آور و... . انگیزه‌ات از این سرقت‌ها چه بود؟ من بیشتر هیجان این کار را دوست داشتم. همین که می‌توانستم نقش مأمور را بازی کنم حس خوبی به من می‌داد؛ حس برتری و قدرت. مدارک از کجا آوردید؟ جعلی بود. از طریق فتوشاپ، ‌یک کارت برای خودم درست کرده بودم. از شگردهایتان برای سرقت‌ها بگو؟ من با دوستم این نقشه‌ها را اجرا می‌کردیم. من نقش پلیس را بازی می‌کردم و به‌عنوان مأمور جلوی ماشین‌های 206 و موتورسیکلت‌ها را می‌گرفتم. کارت نشان راننده‌ها می‌دادم و آنقدر خوب و با اعتماد به نفس صحبت می‌کردم که هیچ‌کدام از آنها مشکوک نمی‌شدند. حتی وقتی سوار ماشین طعمه‌هایم می‌شدم از آنها می‌خواستم از خط ویژه بروند و هر وقت پلیس می‌دیدیم برایشان بوق می‌زدیم و من کارتم را از دور نشان می‌دادم و طوری وانمود می‌کردم که انگار همکارشان هستم. چه شد که دستتان رو شد و به دام پلیس افتادید؟ با یک خودروی سرقتی رفته بودیم شمال برای تفریح که در آنجا پلیس به ما مشکوک شد و پس از استعلام فهمیدند ماشین سرقتی است و به این ترتیب دستگیر شدیم.

 

564443

اشتراک گذاری:
ارسال نظر
تازه‌ها
پربیننده‌ها پربحث‌ها