به گزارش صد آنلاین،در دنیای حقوق و قانون، آگاهی از اصول و مقررات به معنای ایمنی از خطاها و جرائم نیست. داستان مرد جوانی که در جریان یک درگیری به اتهام قتل دستگیر شده، نشان میدهد که حتی تحصیل در رشته حقوق هم نمیتواند همیشه فرد را از فجایعی مثل قتل دور نگه دارد. این مرد که ادعا میکند هیچ قصدی برای کشتن نداشته، اکنون در انتظار محاکمهای است که ممکن است با قصاص پایان یابد. اما چه اتفاقی افتاد که او در این شرایط قرار گرفت؟
حادثه
مردی ۳۰ ساله که به شدت از ناحیه گردن زخمی شده بود، به بیمارستانی در تهران منتقل شد. متأسفانه تلاش پزشکان برای نجات جان او بینتیجه ماند و ساعاتی بعد وی جان باخت. با دستور مقام قضایی، جسد به پزشکی قانونی منتقل شد تا علت دقیق مرگ بررسی شود.
بلافاصله پس از مرگ این فرد، پلیس تحقیقات خود را آغاز کرد و مشخص شد که وی در جریان یک درگیری در خانهای قدیمی در جنوب تهران به قتل رسیده است. با تجمیع اطلاعات و تحقیقات بیشتر، مأموران پلیس به این نتیجه رسیدند که عامل قتل یکی از دوستان مقتول بوده است. با این اطلاعات، نیروهای پلیس به سرعت متهم را ردیابی و دستگیر کردند.
اعترافات متهم
متهم که تحصیلکرده رشته حقوق است، پس از دستگیری در بازجوییهای اولیه به درگیری و قتل اعتراف کرد. او در توضیح ماجرا گفت: «من فارغالتحصیل حقوق از دانشگاهی در افغانستان هستم و سابقه کار در دادستانی کشورم را دارم. ما از خانوادهای تحصیلکرده هستیم و من هیچ اختلاف خاصی با مقتول نداشتم.»
او ادامه داد: «روز حادثه من و دوستم سعید با هم درگیر شدیم، اما دوستانمان بین ما میانجیگری کردند و دعوا تمام شد. برای آرام شدن، از خانه بیرون رفتم اما چند ساعت بعد بازگشتم. به محض ورود، سعید به من فحش ناموسی داد و من کنترل خودم را از دست دادم. برای ترساندن او، چاقوی میوهخوری را برداشتم، اما مقتول جلو دوید تا مانع شود. در آن لحظه نفهمیدم چاقو چگونه به گردنش خورد و خون به اطراف پاشید. بعد از دیدن این صحنه، وحشتزده فرار کردم و چند نفر از دوستانمان او را به بیمارستان رساندند، اما فوت کرد.»
فرار و دستگیری
پس از وقوع حادثه، متهم وحشتزده از صحنه جنایت فرار کرد. او در بازجوییها گفت: «با دیدن اینکه دوستم زخمی شد، از صحنه فرار کردم. بعداً متوجه شدم که دوستانمان او را به بیمارستان بردهاند، اما متأسفانه فوت کرده است. قصدی برای کشتن نداشتم و همه چیز به دلیل عصبانیت لحظهای اتفاق افتاد.»
بازسازی صحنه جرم و محاکمه
پس از اعترافات صریح متهم، او به بازسازی صحنه جرم پرداخت. با تکمیل تحقیقات، کیفرخواست علیه او صادر شد و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. از آنجا که در جریان تحقیقات نشانی از خانواده مقتول به دست نیامد و تلاشهای مأموران برای یافتن اولیای دم بینتیجه ماند، بر اساس ماده ۳۵۶ قانون مجازات اسلامی، نماینده دادستان به عنوان مدعیالعموم از طرف رئیس قوه قضائیه درخواست قصاص برای متهم کرد.
این پرونده نشاندهنده این است که حتی افراد تحصیلکرده و با تجربه در مسائل حقوقی نیز ممکن است در شرایط خاص دچار اشتباهات فاحش شوند. بهویژه وقتی که کنترل اعصاب از دست میرود، حوادثی میتواند رخ دهد که سرنوشت زندگی افراد را بهکلی تغییر دهد. متهم در انتظار محاکمهای است که ممکن است با قصاص مواجه شود، اما در نهایت دادگاه باید تصمیم بگیرد که آیا این جنایت به عمد رخ داده یا نتیجهای از یک درگیری ناخواسته بوده است.