به گزارش صد آنلاین، نخستین پرونده ۲۲ فروردین امسال ورق خورد. آن روز دو نفر، پسری جوانی را به بیمارستانی در غرب تهران انتقال دادند. آثار ضرب و جرح روی بدن پسر جوان وجود داشت و با مرگ او بر اثر شدت خونریزی، ماجرا به بازپرس جنایی گزارش شد. یکی از دونفری که متوفی را به بیمارستان انتقال داده بودند، به ماموران گفت: من و دوستم در حال عبور از بزرگراهی در غرب تهران بودیم که جوان زخمی را در حاشیه بزرگراه پیدا کردیم و به قصد کمک وی را به بیمارستان رساندیم. ما احتمال میدهیم که او تصادف کرده است.
اظهارات این دو نفرمشکوک بود و به دستور قاضی محسن اختیاری، بازپرس جنایی تهران تحقیقات ادامه یافت تا پدر قربانی شناسایی شد. او گفت: پسرم معتاد به مواد مخدر بود و من و همسرم او را به کمپی در منطقه کن برده بودیم تا اینکه صبح روز حادثه مسئولان کمپ با من تماس گرفتند و اطلاع دادند که پسرم به خاطر مصرف بیش از حد مواد حالش بد شده و او را به بیمارستان منتقل کردهاند.
در ادامه مشخص شد که کمپ ترک اعتیاد غیر مجاز است و به نظر میرسید مسئولان آنجا با شکنجه معتادان آنجا را مجبور به ترک اعتیاد میکنند. از سوی دیگر با پیدا شدن فیلم دوربینهای مداربسته که مسئولان کمپ پنهان کرده بودند معلوم شد که جوان جان باخته در آنجا توسط چند مرد با چوب و چماق و میله آهنی شکنجه شده بود. با این اطلاعات دستور پلمپ کمپ غیر مجاز و بازداشت ۵ پرسنل آن که یکی از آنها مدیر کمپ بود، صادر شد. متهمان اعتراف کردند که متهم اعتیاد شدیدی به شیشه داشته و حاضر به ترک مواد نبوده است. به همین دلیل ناچار شدند وی را کتک بزنند تا به زور و اجبار آنها مواد را ترک کند.
بعد از اعترافات متهمان، بازپرس جنایی دستور پلمپ کمپ غیرمجاز را صادر کرد. از سوی دیگر تحقیقات در این پرونده تکمیل شد و به درخواست خانواده قربانی که برای عاملان قتل پسرشان درخواست قصاص کرده بودند، بازپرس محسن اختیاری برای ۵ متهم این پرونده به اتهام مشارکت در قتل عمدی، کیفرخواست صادر کرد تا آنها به زودی در دادگاه کیفری محاکمه شوند.
اختلاف ضامن با وام گیرنده
دومین پرونده سی ام دی پارسال در دادسرای جنایی تهران گشوده شد. آن روز جسد سوخته مردی میانسال در یکی از خیابان های شمال پایتخت پیدا شد. درحالیکه جسد سوخته به پزشکی قانونی انتقال یافته و تحقیقات برای به دست آمدن هویت مرد جان باخته آغاز شده بود، زنی جوان راهی اداره پلیس شد و خبر از ناپدید شدن برادرش داد. مشخصات برادر گمشده وی با جسد سوخته مطابقت داشت. به این ترتیب زن جوان راهی پزشکی قانونی شد و جسد سوخته برادرش را شناسایی کرد. در ادامه تحقیقات و بررسی مکالمات تلفنی موبایل مقتول، آخرین مردی که با او تماس گرفته و قرارداشت شناسایی و دستگیر شد. وی نامش رسول بود که مدتی می شد با مقتول دچار اختلاف شده بود. رسول مظنون اصلی پرونده اگرچه خودش را بیگناه می دانست اما شواهد را که علیه خود دید اسرار قتل را فاش کرد. او درباره انگیزه اش گفت: مقتول یکی از آشنایانم بود. او چند وقت قبل به من زنگ زد و خواست تا ضامنش شوم. می گفت قصد دارد یک وام از بانک بگیرد و اگر من ضامنش شوم، مبلغ وام را با من نصف می کند تا مشکل مالی هردویمان برطرف شود. من هم قبول کردم اما زمانی که مقتول وام را گرفت، زد زیر قولش و سهم مرا نداد. بر سر این موضوع با هم درگیر شدیم و او با چاقو به سمتم هجوم آورد. من هم چاقو را از مقتول گرفتم و ضربه ای به او زدم. اما وی دست بردار نبود و مدام با همان حال مرا کتک می زد. من اما به شدت عصبانی شدم و در نهایت خفه اش کردم. بعد از قتل هم جسد را به خرابه ای در قلهک بردم و در آنجا آن را به آتش کشیدم.
متهم به قتل، سپس به بازسازی صحنه قتل پرداخت و روانه زندان شد. برای تکمیل تحقیقات اظهارات اولیای دم نیز باید ثبت می شد که فرزندان مقتول چند روز قبل در دادسرای جنایی تهران حاضر شدند و برای قاتل پدرشان درخواست قصاص کردند. سپس بازپرس پرونده، کیفرخواست در پرونده را صادر کرد تا عامل جنایت به جرم مباشرت در قتل عمدی، محاکمه شود.
همشهری آنلاین