به گزارش صد آنلاین، دیگر نمیتوانم با شوهرم زندگی کنم. زندگی من و مصطفی تأثیر زیادی بر روابط فامیلمان گذاشته و بسیاری از آنها با هم قهر هستند. این وضعیت برای ما غیرقابل تحمل شده است و باید تغییراتی ایجاد کنیم. به همین دلیل تصمیم به طلاق گرفتم.
چرا این اتفاق افتاده است؟
چون مصطفی به خاطر خواستههای مادرش با من ازدواج کرد و ما بر اساس توافق خانوادههایمان به هم رسیدیم. متوجه شدم که او با زنان دیگر رابطه دارد. وقتی این موضوع را با خالهام در میان گذاشتم، او گفت که باید صبر کنم و این وضعیت میگذرد!
آیا خالهات از رفتارهای پسرش مطلع بود؟
خانواده مصطفی ثروتمند هستند و خالهام به او اجازه داده بود که زندگیاش را مطابق میل خودش پیش ببرد. به همین دلیل، مصطفی لجبازی میکرد و من را اذیت میکرد.
با شوهرت صحبت کردی؟
بله، بارها با هم گفتوگو کردیم. به او گفتم که اگرچه ازدواج ما به اجبار بوده، اما او به من توهین میکند و چند بار هم گفت که اگر شخصیت داشتی، در این خانه نمیماندی.
چه اتفاقی باعث شد که تصمیم به طلاق بگیری؟
تحمل این شرایط دیگر برایم ممکن نیست. من آدم بیشخصیتی نیستم که مصطفی به من توهین کند و من سکوت کنم. این وضعیت دیگر قابل ادامه نیست.
خانوادهات راضی به طلاق هستند؟
زندگی خانوادگی ما به هم ریخته است. پدرم و شوهر خالهام با هم دعوا کردهاند و برادرانم نیز با مصطفی مشکل دارند. یکی از دخترخالههایم که همسر پسرعمویم است، تحت تأثیر این وضعیت قرار گرفته است. اکنون که مصطفی نمیتواند به مادرش نه بگوید، من هم به کل فامیل نه میگویم.
قبل از ازدواج از شرایط مطلع بودی؟
میدانستم که خالهام من را به او پیشنهاد داده، اما نمیدانستم که مصطفی با این ازدواج مخالف است. او هیچوقت چیزی به من نگفت.
حالا مصطفی راضی به طلاق است؟
او هنوز باورش نمیشود و فکر میکند که میخواهم او را بترسانم. اما ما به جلسات مشاوره رفتیم و برگه عدم تفاهم هم صادر شده است. فقط باید جلسه تشکیل شده و رأی صادر شود که به زودی انجام میشود.
بعد از طلاق چه برنامهای داری؟
به مسائل زیادی فکر کردهام. قصد دارم برای مدتی از ایران بروم تا اوضاع آرام شود و بعد دوباره برگردم.