۲۶ مهر ۱۴۰۳ - ۱۸:۵۶
بازدید:۳۰۶
دختر جوان وقتی به شهرستان برای دیدن دوست باردارش می رفت نمی دانست چه در انتظارش است. اما به او تجاوز بد و سختی شد. دختر جوانی که برای دیدن دوست تازه عروسش از تهران به محل زندگی او سفر کرده بود تصور نمی کرد تازه داماد سرنوشت کثیفی را برای او رقم خواهد زد.
کد خبر : ۱۲۰۲۸۴
 این دختر ۲ روز گمشده بود تا اینکه با اوضاع و احوال آشفته و به هم ریخته ای خود را به پلیس رساند.اواخر تابستان سال ۹۳ بود که دختری ادعای هولناکی کرد و گفت دوروز از سوی یک مرد آشنا هدف تجاوز قرار گرفته است و آن مرد وی را تهدید به سکوت کرده و خواسته رازشان خاموش بماند و در غیر این صورت فیلم ها را پخش خواهد کرد.

الهه به افسر تحقیق گفت: من یک دوست صمیمی به نام نسرین دارم از دوران راهنمایی با هم دوست و همکلاس بودیم تا اینکه عاشق پسرخاله اش شد و با وجود اینکه کار و زندگی او در تهران نبود و باید به این شهر می آمدند پذیرفت با احمد ازدواج کند.

 

 

وی افزود: از سویی خوشحال بودم نسرین به مردی که دوستش دارد می رسد و از سویی دوری از دوستم سخت بود ازدواج سرگرفت و عروس و داماد از تهران به این شهر آمدند من و نسرین دایم در تماس بودیم خیلی دلتنگش بودم تا اینکه تصمیم گرفتم به اینجا سفر کنم و میهمان خانه آنها شوم.

 

 

الهه ادامه داد: یک هفته پیش به این شهر آمدم نسرین و شوهرش در پذیرایی از من سنگ تمام گذاشتند از اینکه نسرین باردار بود خیلی خوشحال شدم تا اینکه دو روز پیش خواستم به تهران برگردم و احمد پیشنهاد داد من را به ترمینال برساند از آنجایی که نسرین حامله بود خواستم در خانه بماند و البته احمد نیز اصرار داشت.

 

 

تا نسرین همراهمان نیاید من و احمد راه افتادیم ودر مسیر با کلی احترام اجازه خواست به باغشان در حاشیه شهر برویم تا یک جعبه میوه برای خانواده همسرش و یک جعبه میوه به ما بدهد تا به تهران بیاورم، پذیرفتم وقتی وارد باغ شدیم هیچ کس نبود او به من لیوانی آبمیوه تازه داد و دیگر چیزی نفهمیدم وقتی چشم باز کردمدیدم احمد بالای سرم نشسته و گریه می کند وقتی خودم را دیدم فهمیدم چه بلای کثیفی به سرم آمده است احمد با همان بغض کلی عذرخواهی کرد و گفت وسوسه شده و با خوراندن آبمیوه مسموم به من تجاوز کرده است. نمی خواستم باورکنم با جیغ و داد گفتم آبرویش را خواهم برد در این هنگام احمد کاملا تغییر کردو با نشان دادن عکس ها و فیلم من تهدید کرد او می تواند آبرویم را ببرد بعد خواست باغ را ترک کنم وقتی بیرون آمدم فهمیدم ۲روزی بی هوش بودم و مستقیم نزد پلیس آمدم دوستم نباید با چنین مرد کثیفی زندگی کند حتی اگر بچه داشته باشد احمد از من خواست برای حفظ آبرویم هروقت او به تهران آمد نزدش بروم خیلی شرم آور بود.با این شکایت ماموران با دستور قضایی احمد را در محل کارش بازداشت کردند و درحالیکه او ادعای بی گناهی می کرد در بازبینی موبایلش فیلم و عکس های وقیحانه را به دست آوردند.احمد که رسوایی اش را می دید در دفاع از خود گفت:من بی تقصیرم الهه رفتارهای غلط اندازی داشت فریب شیطان را خوردمتصورم این بود اگر بی هوش شود و بعد اتفاقی بین ما بیفتد او راحت تر می تواند ابراز علاقه کند و رابطه مان ادامه خواهد داشت. خیلی پشیمانم نسرین را دوست دارم و نمی دانم چه بلایی به سر خود و خانواده ام آورده ام. به گزارش پارس ناز  پس از رسیدگی به این پرونده که نزدیک به دوسال طول کشیداحمد با توجه به شکل و ماهیت اقدام بی شرمانه اش به ۸ سال زندان و تحمل ۹۹ ضربه شلاق محکوم شد و این حکم در دادگاه تجدید نظر مورد تایید قرار گرفت.

 
 
 
اشتراک گذاری:
برچسب ها :
ارسال نظر
تازه‌ها
پربیننده‌ها پربحث‌ها