به گزارش صد آنلاین،حادثهای دلخراش در نیشابور، کشور را در شوک فرو برد.در روزی دلخراش مردی جوان در حال شستشوی پیکر سوخته دختربچهای ۳ ساله در آب دریا بود. صحنهای وحشتناک که ناظران را به لرزه انداخت. این دختر خردسال، بهنام رویا، بهطور غیرقابل تصوری بر اثر سوختگی شدید جان باخت. این حادثه بهسرعت رسانهای شد و افکار عمومی را به خود مشغول کرد.
رویا کوچولو در حالی جان باخت که مادرش و ناپدریاش به اتهام قتل و سهلانگاری در مراقبت از او به زندان افتادند. مادر رویا که به تازگی با مردی دیگر ازدواج کرده بود، بهدلیل اختلافات با همسر سابقش، به فریدونکنار آمد تا در یک سفر ماهعسل، در کنار همسر جدیدش باشد. اما بهزودی این سفر به یک تراژدی تبدیل شد.
وی در بازجوییها گفت: «روز حادثه وقتی بیدار شدم، دخترم را پیدا نکردم. ناپدریاش مدعی شد که او را نزد یکی از دوستانش برده است.» اما پس از سه روز، پلیس وارد عمل شد و بهسرعت متوجه شد که رویا جان خود را از دست داده است.
ناپدری رویا نیز ادعا کرد که دختر خردسال به تنهایی به حمام رفته و آب جوش روی او ریخته است. اما اعتیاد این مرد به شیشه و سایر شواهد قضایی، او را بهعنوان متهم اصلی در این پرونده معرفی کرد. در نهایت، این مرد به اتهام قتل عمدی به قصاص محکوم شد و مادر رویا نیز بهخاطر سهلانگاری در مراقبت از فرزندش، به زندان محکوم گردید.
با گذشت یک سال، حادثهای هولناک دیگر در نیشابور رخ داد که بهطور غیرمنتظرهای به ماجرای قتل رویا گره خورد. همسر سابق ریحانه، مادر رویا، بهدلیل حادثهای که برای دخترش رخ داده بود، با اسید به صورت همسر سابقش حمله کرد. او به پلیس گفت که به خاطر تحریکهای مداوم همسر سابقش، این کار را انجام داده است.
این موضوع بهسرعت جنجالی شد و دادگاه بهخاطر حساسیت این پرونده، آن را به شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال کرد. در جلسه محاکمه، متهم سعی کرد که ادعا کند، این اقدام انتقام بوده و بهدلیل تحریکهای همسر سابقش این کار را انجام داده است.
اما قضات با هوشمندی به سوالات کلیدی اشاره کردند و از او خواستند تا دلیل سوختگیهای مادرزنش را توضیح دهد. متهم نتوانست به این سوال پاسخ دهد و در نهایت به پرداخت دیه سنگین و تحمل ۱۵ سال زندان محکوم شد.
این حادثه نهتنها نشاندهندهی چهرهی تلخ جنایات خانوادگی است، بلکه زوایای عمیقتری از روابط انسانی و تبعات روانی آن را نیز به تصویر میکشد. این واقعیت که یک مادر و ناپدری بتوانند به چنین جنایتی دست بزنند، سوالات جدی دربارهی نظام اجتماعی و خانوادگی در جامعه ما مطرح میکند.
با بررسی دقیق این حوادث، میتوان به چالشهای جدی در زمینهی نگهداری و مراقبت از کودکان پی برد. همچنین، نقش اعتیاد و تاثیرات منفی آن بر روی روابط انسانی نیز نمیتواند نادیده گرفته شود. این پرونده نشاندهندهی آسیبهایی است که ممکن است از درون خانوادهها نشأت بگیرد و بر زندگی افراد بیگناه تاثیر بگذارد.
در پایان، این حوادث نهتنها زنگ خطری برای جامعه ما هستند، بلکه ضرورت توجه بیشتر به حقوق کودکان و ایجاد سازوکارهای حمایتی برای جلوگیری از چنین جنایاتی را نمایان میسازد.
از مخاطبان عزیز دعوت میکنیم که نظرات و تحلیلهای خود را با ما در صد آنلاین به اشتراک بگذارند. آیا شما فکر میکنید که چگونه میتوانیم از تکرار چنین جنایاتی جلوگیری کنیم؟