به گزارش صد آنلاین،از چندین ماه پیش، تهران شاهد سلسلهای از سرقتهای خشن توسط یک مرد موتورسوار بود که بهصورت بیرحمانهای به زنان در کوچههای خلوت هجوم میبرد. این مرد بیرحم که ارسلان نام دارد و تنها چند ساعت پس از آزادی از زندان، به دزدیهای خود ادامه داد، با شدت ضرب و شتم قربانیانش تا حدی بیرحم بود که برخی از آنها به بیمارستان منتقل شدند و حتی یکی از آنها یک ماه در کما بود.
این دزد سریالی که با برنامهریزی دقیق و انتخاب مکانهایی بدون دوربین مداربسته، عملیات خود را انجام میداد، در نهایت با ثبت تصویر خود در دوربین مخفیای در نزدیکی یکی از محلهای سرقت، شناسایی و دستگیر شد. وی در بازجوییها اعتراف کرد که به دلیل نفرت از زنان و انتقام از همسر سابقش، دست به این سرقتها زده است.
ارسلان، مجرمی سابقهدار که به جرمهای متعدد سرقت محکوم شده بود، در بازجوییها اعتراف کرد که پس از خیانت همسرش و طلاق غیابی، دچار فروپاشی روانی شد و این مسئله باعث شد که با خشم و نفرت از زنان، انتقام خود را از آنها بگیرد. او با ضرب و شتم وحشیانه زنان و دختران در خیابانهای تهران، طلای آنها را میقاپید و به گفته خودش این کار را تنها برای خالی کردن خشم خود انجام میداد، نه به دلیل نیاز مالی.
وی در یکی از گفتگوهای خود با کارآگاهان گفت: «همسرم همه جواهرات و سکههای ما را با خود برد و من فقط با این سرقتها میتوانستم از زنان انتقام بگیرم.»
ارسلان مهندس کامپیوتر بود و ادعا میکرد که به دلیل فروپاشی روانی و اعتیاد به مواد مخدر، تصمیم به این سرقتها گرفته است. او بهقدری در این کار ماهرانه عمل میکرد که در اغلب موارد هیچ سرنخی از خود بهجا نمیگذاشت. اما در آخرین سرقت خود، با غفلت از پوشیدن لباس مناسب و گریم کردن چهرهاش، توسط دوربین مداربسته شناسایی شد.
با وجود تمام دقتهایی که ارسلان در سرقتهای خود به خرج میداد، آخرین سرقت او با خطای بزرگی همراه شد. او که همیشه سعی میکرد در مکانهایی بدون دوربین دست به سرقت بزند و چهره خود را گریم کند، در آخرین سرقت خود فراموش کرد چهرهاش را پوشانده و دوربین مداربستهای در نزدیکی محل سرقت، تصویر او را ضبط کرد. همین سرنخ مهم باعث شد تا پلیس آگاهی تهران با بررسی تصاویر، وی را شناسایی و دستگیر کند.
این مجرم سابقهدار در بازجوییها گفت که تنها سه ساعت پس از آزادی از زندان، اولین سرقت خود را انجام داده است. او افزود: «با دیدن اولین زن با گردنبند طلا، نتوانستم خودم را کنترل کنم و دست به سرقت زدم.»
سرقت؛ ۳ ساعت پس از آزادی
مجرم سابقهدار، ارسلان نام دارد. او میگوید مهندس کامپیوتر است و مشکل مالی ندارد و تنها دلیلی که باعث شده بود دست به سرقت خشن از زنان و دختران بزند، انتقام گرفتن از آنها بود. گفتوگو با او را بخوانید.
چرا از زنان متنفری؟
چون همسرم خیلی به من بد کرد. در زندگی شکست بدی خوردم و از آن پس دیگر ارسلان سابق نشدم. حس میکردم فقط با انتقام حالم خوب میشود.
چه اتفاقی در زندگیت رقم خورد؟
من مهندس کامپیوترم و فوق لیسانس دارم. در یک شرکت کار می کنم و در آمدم بالاست. در یکی از پروژههای کاری با دختری به نام نسیم آشنا شدم. مدتی بعد هم یک دل نه صد دل عاشقش شدم و به او پیشنهاد ازدواج دادم. پای سفره عقد نشستیم و زندگیمان شروع شد. هیچ مشکلی میان ما وجود نداشت. من مدام کار می کردم تا بهترین زندگی را برای همسرم بسازم اما او درست در سومین سال زندگیمان مرا رها کرد و رفت. دلش میخواست مهاجرت کند و از من خواست تا برای ادامه زندگی به اروپا برویم اما من راضی نبودم.
چون شرایط کاری ام خوب بود. نسیم وقتی دید من تمایلی به رفتن از ایران ندارم، نقشه هایش را بدون اینکه مرا در جریان قرار بدهد، کشید. یک شبه غیبش زد و ناپدید شد. من ابتدا فکر می کردم او را کشته اند. چون سابقه نداشت بی خبر از من جایی برود. حتی خانواده اش هم از او بی اطلاع بودند. برای همین نزد پلیس رفتم تا اینکه پس از استعلام مشخص شد که نسیم از کشور خارج شده است. او به فرانسه رفته و چون حق طلاق داشت، وکیل گرفته بود تا غیابی از من طلاق بگیرد.
این همه خشونتی که در سرقتها داشتی هم به خاطر همین کینه است؟
من ضربه سختی خوردم. بعد از این اتفاق افسرده و بعد هم به گل و شیشه معتاد شدم. زندگیم نابود شد و صدایی در ذهنم میگفت که باید انتقام بگیرم.
چرا سرقت را انتخاب کردی؟
درونم پر از خشم و نفرت بود. یک شب دوستم پیشنهاد داد تا طلا و جواهرات زنان را سرقت کنم. من هم احساس کردم با این کار میتوانم از زنان انتقام بگیرم. راستی همسرم تمام طلا و جواهراتی که برایش خریده بودم، حتی سکه هایی که شب عروسی به ما هدیه داده بودند را هم سرقت کرد و با خودش برد.
پرونده ات نشان می دهد سابقه داری، چرا درس عبرت نگرفتی؟
چون احساس می کردم درونم هنوز آشفته است. دچار فروپاشی شده بودم. به همین دلیل وقتی اواخر خرداد امسال درهای زندان گشوده شد و من آزاد شدم درحالیکه بی هدف در خیابان ها پرسه می زدم با دیدن زنی که طلای گرانقیمت داشت به سمتش رفتم و سرقت کردم. فکر می کنم ۳ ساعت از آزادی ام گذشته بود.
اما خشونت تو در سرقت ها عواقب بدی داشت، ممکن بود طعمه هایت به قتل برسند؟
دست خودم نبود. گل و شیشه کشیده بودم و حال مساعدی نداشتم.
با طلاهای سرقتی چه می کردی؟
من نیاز مالی نداشتم. شاید دو یا سه گردنبند را فروختم. مابقی در خانه ام کشف شد.
ظاهرا خیلی هم حرفه ای عمل میکردی؟
چون باهوشم. قبل از سرقت، همه جوانب را می سنجیدم. جایی می رفتم که دوربین نباشد و اگر بود هم چهره ام مشخص نشود. . من به قدری محتاطانه این کار را انجام می دادم که به هیچ عنوان شناسایی نشوم. مدام فضای مجازی را رصد می کردم که نکند فیلمی از من منتشر شده باشد. حتی یک مدت فیلمی از گردبند قاپی منتشر شد که سارق شبیه من بود و برای اینکه گیر نیفتم مدتی دور سرقت را خط کشیدم. در هر سرقت هم چهره ام را گریم می کردم اما در آخرین سرقت فراموش کردم گریم کنم و همین فراموشی کار دستم داد و گیر افتادم.
پرونده سرقتهای ارسلان نشاندهنده عمق خشونت و نفرتی است که وی نسبت به زنان در دل داشت. او با اینکه هیچ نیاز مالی نداشت، تنها برای انتقام از زنان، دست به این سرقتهای بیرحمانه میزد. ارسلان اکنون در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی تهران است و تحقیقات درباره دیگر جنبههای این پرونده همچنان ادامه دارد.
صد آنلاین از شما میخواهد که نظرات و تحلیلهای خود را در مورد این خبر با ما به اشتراک بگذارید.