به گزارش صد آنلاین، این زن که مهنوش نام داشت، وقتی دید شوهرش حاضر به ترک اعتیاد نیست، تصمیم گرفت زندگیاش را تغییر دهد و به همین خاطر هم مقدمات مهاجرتش به آمریکا را فراهم میکرد که به دست شوهرش احمد به قتل رسید.
5 سال قبل مردی به پلیس گزارش داد دخترش به قتل رسیده است. او گفت: دامادم دخترم را نیمه شب و وقتی خواب بود، با ضربات چاقو کشت و فرار کرد.
پدر مهنوش گفت: مهنوش تنها دخترم بود. وقتی که 20 ساله بود با احمد ازدواج کرد. آنها برای زندگی به تهران مهاجرت کردند و در یک خانه اعیانی سرایدار شدند. مهنوش همه کارهای خانه را میکرد و صاحبخانه هم بسیار راضی بود. همین باعث شد که رابطه خوبی بین او و صاحبخانه ایجاد شود. دخترم خیلی تلاش میکرد که زندگی خوبی درست کند و همه پولهایش را جمع میکرد. احمد در این میان به مواد اعتیاد پیدا کرد. او هرچه پول درمیآورد، خرج مواد میکرد. مهنوش حامله شده بود و به خاطر بچهاش میخواست این زندگی را نجات دهد. او پولهایش را برایم میفرستاد و من برایش در گنبد یک زمین خریدم تا سرمایه اش باشد. خودش هم در تهران ماشین خرید و تلاش میکرد برای بچهاش زندگی خوبی درست کند، اما احمد با اعتیادش وضعیت را روزبهروز بدتر میکرد. مهنوش چندبار احمد را در کمپ بستری کرد تا ترک کند و باز هم احمد به سمت مواد رفت. همین باعث شده بود روابط آنها روزبهروز بدتر شود.
این مرد ادامه داد: احمد بدون اطلاع دخترم زمینی را که او خریده بود، زیر قیمت فروخت. ماشین را هم فروخت و خرج مواد مخدرش کرد. همین باعث شد مهنوش از شوهرش دل بکند. او تصمیم به طلاق گرفت. در تمام این سالها دختر صاحبکار مهنوش که زحمات او را دیده بود، با او طرح رفاقت ریخت و آنها خیلی با هم دوست شدند. این خانم وقتی که وضعیت مهنوش را دید از سر رفاقت به او گفت اگر دوست داشته باشد حاضر است کارهایش را انجام دهد و برایش ویزای کار در آمریکا بگیرد تا مهنوش به آمریکا مهاجرت و در خانه او در آنجا کار کند. مهنوش که موقعیت را مناسب میدید، قبول کرد. مقدمات طلاق را فراهم کرد تا بعد با دخترش به آمریکا مهاجرت کند.
این مرد درباره شب حادثه گفت: قرار بود دخترم یک روز جلوتر به گنبد بیاید اما تماس گرفت و گفت دختر صاحبخانه از او خواسته یک روز بیشتر بماند. چون در دبی بود و میخواست همان شب به تهران بیاید. همنوش گفت میخواهد درباره مقدمات سفرش با او صحبت کند. فردای آن روز وقتی دخترم آمد، خیلی خوشحال بود. گفت کارهایش را انجام داده است. شب که شد احمد آمد خیلی التماس کرد و گفت میداند مهنوش قصد سفر دارد و خواهش کرد اجازه دهیم وارد خانه شود و یک شب پیش ما بماند. ما هم به خاطر زندگی دختر و نوهمان این کار را کردیم. نیمه شب بود که با صدای جیغ دخترم بیدار شدم و وقتی به اتاق رفتم جسد او را غرق در خون دیدم.
پدر مهنوش گفت: بلافاصله دخترم را به بیمارستان رساندم اما گفتند او فوت کرده است. احمد هم فرار کرده بود.
تحقیقات برای بررسی دقیق پرونده آغاز شد و پلیس هرجایی را که تصور میشد احمد رفته باشد، جستوجو کرد اما ردی از او پیدا نشد. تا اینکه پدر مهنوش فوت کرد و برادران او به عنوان ولی دم درخواست محاکمه کردند.
این پرونده با صدور کیفرخواست به شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و قرار است به زودی احمد به صورت غیابی محاکمه شود. اولیای دم برای متهم درخواست قصاص کردهاند.