به گزارش صد آنلاین، مرد بدهکار وقتی متوجه شد همسرش حاضر نیست برای کمک به او طلاهایش را بفروشد، با طراحی یک آدمربایی ساختگی، طلاهای همسرش را نقد کرد، اما دستش رو و گرفتار پلیس شد.
اوایل مهرماه زن جوانی در تهران سراسیمه به اداره پلیس رفت و از ناپدید شدن ناگهانی شوهرش شکایت کرد.
وی در توضیح ماجرا گفت: «شوهرم شغلش آزاد است و معمولاً خودرو، خانه و املاک و حتی وسایل دیگر هم خرید و فروش میکند، به همین دلیل با افراد زیادی سروکار دارد. او امروز صبح مثل همیشه به محل کارش رفت. چند ساعتی گذشته بود که با تلفن همراهش تماس گرفتم، جواب نداد و ساعتی بعد هم تلفن همراهش خاموش شد. احتمال دادم کار مهمی دارد و بعداً با من تماس میگیرد، اما وقتی خبری از او نشد، نگرانش شدم و با محل کارش تماس گرفتم. دوستان و همکارانش هم خبری از او نداشتند و فهمیدم امروز به محل کارش هم نرفتهاست. خیلی نگران او هستم و فکر میکنم برای شوهرم پرویز اتفاق بدی رخ دادهاست. الان درخواست دارم شوهرم را پیدا کنید و من و فرزندم را از نگرانی نجات دهید.»
تهدید به مرگ
با شکایت زن جوان، تیم زبدهای از کارآگاهان پلیس آگاهی به دستور قاضی روحانیزاده، دادیار شعبه اول دادسرای امور جنایی تهران برای پیدا کردن ردی از مرد گمشده وارد عمل شدند.
مأموران پلیس در تحقیقات میدانی هیچ سرنخی از پرویز پیدا نکردند و بررسیها نشان وی روز حادثه از خانهاش خارج شده، اما به محل کارش نرفته و در میانه راه به طرز مشکوکی ناپدید شدهاست.
در حالی که تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت، زن جوان دوباره به اداره پلیس رفت و اعلام کرد شوهرش ربوده شده و آدمربایان برای آزادی او ۲ میلیارد تومان پول درخواست کردهاند.
وی گفت: «در این چند روزی که شوهرم گم شده، تمام بستگان و دوستان بسیج شدهاند تا ردی از پرویز پیدا کنیم و خودم به خیلی جاها سر زدهام تا اینکه روز قبل مرد ناشناسی با من تماس گرفت و گفت او و همدستانش شوهرم را ربودهاند و درخواست کردند ۲ میلیارد تومان برای آزادی شوهرم فراهم کنم و به حسابی که اعلام میکنند، واریز کنم. مرد آدمربا گفت ما یک تیم هستیم و اگر حادثه را به پلیس خبر دهم یا به حساب آنها پول واریز نکنم، شوهرم را میکشند و جسد او را آتش میزنند.»
واریز پول
زن جوان ادامه داد: «آدمربایان چند باری مرا تهدید کردند و من هم هر چقدر به آنها گفتم این مبلغ را ندارم، گوششان بدهکار نبود. تهدیدهای آنها را جدی گرفتم و از ترس اینکه شوهرم را از دست ندهم و فرزندم یتیم نشود، تلاش کردم مبلغ درخواستی را برای آنها فراهم کنم و به پلیس خبر ندهم، اما الان فهمیدم آدمربایان مرا فریب دادهاند و احتمال دارد شوهرم را به قتل رساندهباشند. من طلاهایم را فروختم و سپس مقداری هم از بستگان نزدیکم قرض گرفتم و بیش از یک میلیارد تومان به حساب مرد آدمربا واریز کردم. قرار شد آنها شوهرم را آزاد کنند، اما الان دو روز از وعده آنها گذشته و شوهرم هنوز به خانه برنگشتهاست. از سوی دیگر مرد آدمربا تماسش را هم با من قطع کرد و نگرانم بلایی سر شوهرم آورده باشد.»
حساب آشنا
با اطلاعاتی که شاکی دوباره در اختیار مأموران قرار داد پرونده مرد گمشده وارد مرحله تازهای شد. مأموران در بررسیهای فنی دریافتند شماره تلفنی که آدمربا با شاکی تماس گرفته، سرقتی است و پس از چند بار تماس هم خاموش شدهاست. مأموران در شاخه دیگری از تحقیقات متوجه شدند شماره حسابی که زن جوان بیش از یک میلیارد تومان به آن واریز کردهاست متعلق به یکی از دوستان مرد گمشده است. بنابراین کارآگاهان پلیس آگاهی در ادامه صاحب حساب را به عنوان مظنون اصلی بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند. مرد جوان در بازجوییها گفت: «پرویز از دوستان نزدیک من است. او چند روز قبل به من گفت به خاطر اینکه بدهکار است، شماره حسابش مسدود شدهاست و از من خواست شماره حسابم را در اختیار او قرار دهم تا یکی از بدهکارانش بدهیاش را به حساب من واریز کند و بعد من آن مبلغ را به شماره حسابی که اعلام میکند، واریز کنم. من شماره حسابم را در اختیار او قرار دادم و چند روز قبل هم مبلغی به حسابم واریز شد و آن مبلغ را به شماره حسابی که پرویز به من دادهبود، واریز کردم. من به پرویز اعتماد کردم و در جریان آدمربایی نیستم.»
آدمربایی ساختگی
بررسیهای مأموران نشان داد پرویز به چند نفر بدهکار است، بنابراین این فرضیه برای مأموران قوت گرفت وی ربوده نشدهاست و به احتمال زیاد خودش با آدمربایی ساختگی قصد اخاذی از همسرش را داشته و میخواسته با طرح نقشه آدمربایی ساختگی مدتی از دست طلبکارانش فراری باشد. تحقیقات مأموران حکایت از آن داشت فرضیه آدمربایی ساختگی درست است، بدین ترتیب دوست پرویز را آزاد کردند و در ادامه تحقیقات دریافتند پرویز در خانه یکی از دوستانش مخفی شدهاست.
مأموران پرویز را بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند.
فرار از دست طلبکاران
پرویز وقتی با دلایل و مدارک روبهرو شد، در بازجوییها راز آدمربایی ساختگی را بر ملا کرد و در ادعایی گفت: «وضعیت مالیام خوب بود و با معاملههایی که انجام میدادم، پول خوبی گیرم میآمد. مدتی قبل یکی از افرادی که با او معامله داشتم، از من کلاهبرداری کرد، بدهی زیادی بالا آوردم و طلبکاران هر روز به سراغم میآمدند و حتی تهدید میکردند شکایت میکنند و مرا به زندان میاندازند. به هر دری میزدم، پولی گیرم نمیآمد تا بدهیهایم را پرداخت کنم. از طرفی همسرم وضع مالی خودش و خانوادهاش خوب بود، اما حاضر نبودند به من کمک کنند. به همین دلیل تصمیم گرفتم آدمربایی ساختگی را طراحی کنم تا همسرم از خانوادهاش برای آزادی من پول بگیرد و به حساب آدمربایان فرضی واریز کند. میخواستم با این ترفند مقداری از بدهیام را پرداخت کنم و از طرفی هم مدتی از دست طلبکارانم دور باشم.»
با اعتراف متهم، تحقیقات درباره این حادثه برای بر ملا شدن زوایای پنهان آن ادامه دارد.