در یادداشت های گذشته به مشکلات دولت چهاردهم در سیاست خارجی پرداخته و گفته شد که در حال حاضر مهمترین اتفاقی که باید بیفتد آتش بس در غزه و پایان دادن به خشونتهای لجامگسیخته و وحشیانه اسرائیل در این منطقه است. همچنین گفته شد که اسرائیل همه تلاش خود را می کند تا به اولویت ایران تبدیل شود و خود را به عنوان یک پرونده اصلی در هر گونه تعاملات ایران با غرب و جهان خارج تبدیل کند.
در کنار این مساله آنچه باید مورد توجه باشد و به ویژه در سال های اخیر بسیار در سیاست خارجی ایران تاثیرگذار بوده و به عنوان یک عامل محوری در تعاملات بینالمللی ایران رخنمایی کرده، روابط ایران و روسیه است.
در دولت یازدهم و دوازدهم دوری از روسیه و نزدیکی به جهان غرب اولویت دولت بود به این امید که برجام احیا شود و مناسبات ایران و امریکا و اروپا مدیریت شود و مناسبات خارجی ایران روی ریل توسعه بیفتد که چنین نشد. نتیجه آن شد که هم دوستان روسیه و چین خود را از دست دادیم و هم نتوانستیم برای غرب مقبول واقع شویم و آن را قانع کنیم که به حل مشکلاتش با ما راضی شود.
در دولت سیزدهم فرمان سیاست خارجی دقیقا در مسیری خلاف دو دولت قبل از آن حرکت کرد. تا آنجا که می توان گفت تهران مناسبات خود را با غرب و حتی در بسیاری از موارد کشورهای غیرغربی با مسکو تنظیم می کرد. کرملین روی دولت شهید رئیسی حساب ویژهای باز کرده بود و این سبب شده بود تا بدون توجه به رابطه با ایران و هر گونه واکنش احتمالی آن سیاستهای خود را در زمینههای مختلف اعم از انرژی، گسترش روابط با کشورهای رقیب ایران مثل کشورهای عربی و حتی تعمیق روابط با اسرائیل پیش ببرد. تا آنجا که دست اسرائیل را در سوریه برای حمله به منافع ایران باز گذاشت و توسعه روابط با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس را تا آنجا پیش برد که پای بیانیههای آن کشورها علیه ایران از جمله بر سر جزایر سهگانه را امضا کرد.
در آغاز به کار دولت چهاردهم، روسیه برای چندین بار از خطوط قرمز ایران عبور کرد و به حمایت از زنگزور پرداخت. اگرچه بسیاری بر این باورند که آنچه سرگی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه در سفر ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری این کشور به باکو بر سر حمایت کرملین از زنگزور بیان داشت، قبل از همه مخاطب آن ارمنستان بود که این روزها روابط تیرهای با روسیه دارد، اما نمیتوان کتمان کرد که روسیه تهران را نیز مخاطب خود قرار داده است و میخواهد دو پیام روشن را به تهران بدهد؛ اول اینکه حضور مستقل ایران در قره باغ و قفقاز را بدون خروج از سایه روسیه نمیپذیرد و دوم اینکه به تهران نسبت به هر گونه آغاز گفتوگوها با غرب بدون توجه به مسکو هشدار دهد.
ایران و روسیه هر دو در مناسبات خود با غرب دچار چالش هستند. ایران بر سر برنامه هستهای، نفوذ منطقهای، حقوق بشر و ادعای غرب در حمایت ایران از روسیه در جنگ اوکراین، و روسیه بر سر جنگ اوکراین و نگرانیهای امنیتی و سیاسی عمیقی که طی دستکم یک دهه اخیر اروپا و امریکا از جانب آن احساس کردهاند که البته فهرستی طولانی دارد. هم ایران و هم روسیه تحت شدیدترین تحریمهای کشورهای غربی قرار دارند. اما ایران و روسیه در این زمینه تفاوتهایی هم دارند، آن نگرانیای که غرب از روسیه دارد از ایران ندارد. همچنین آن تهدیدی را که اروپا از روسیه احساس میکند از ایران احساس نمیکند. برای همین هم تحریمهای غرب علیه روسیه به مراتب از تحریمهایی که علیه ایران اعمال کرده شدیدتر و سختتر است. از طرفی به دلیل مناسبات بینالمللی و اقتصادی، بزرگی جغرافیای روسیه و تاثیرگذاری شگرف و عمیق آن بر اروپا، جایگاه روسیه برای غرب به مراتب از جایگاه ایران برای آن بالاتر است. در حالی که روسیه این واقعیتها را به خوبی میداند و همواره تلاش کرده از آن به سود خود بهره ببرد ما هیچ گونه تلاشی برای استفاده از این مزیتها و واقعیتها در برابر روسیه و غرب از خود نشان ندادهایم. ما در حالی در دور زدن تحریمها کمکهای حیاتی به دولت روسیه کردیم که دولت روسیه حتی در سادهترین زمینههای اقتصادی نیز حاضر به همکاری با ایران نشده است. روسیه نه در زمینه انرژی حاضر به همکاری با ایران شده و نه در حمل و نقل و حتی صنعت خودروسازی که به شدت در آن احساس نیاز میکند حاضر شده روی تواناییهای ایران حساب کند، بلکه حتی بر عکس نگاهی تحقیرآمیز به تواناییهای اقتصادی ایران داشته است. حتی در زمینه انتقال گاز روسیه به کشورهای دیگر که میتواند ایران را به یکی از مراکز اصلی انتقال انرژی تبدیل کند نیز روسیه با احتیاط برخورد میکند و حاضر نیست بهآسانی این امتیاز را به تهران بدهد. طی سالهای اخیر به قدری خود را در برابر روسیه ضعف نشان دادهایم که حتی حاضر نشدهایم ناراحتی خود را به رخ روسیه بکشیم و از این نگاه تحقیرآمیز آن مثل کشورهای آسیای میانه که متحدان سنتی روسیه محسوب میشوند، گلایه کنیم.
در جنگ اوکراین، روسیه در حالی ما را وارد بحران خود کرد که این بحران هیچ ارتباطی به ایران نداشت. روسیه خود در رسانههای خود تعمدا رازهای مگوی همکاریهای تسلیحاتی با ایران را فاش کرد تا صرفا در جنگ اوکراین به غرب وانمود کند تنها نیست و ایران هم شریکش است تا اگر فردا روزی از در توافق با غرب در آمد، ایران را در کنار دست خود برای قربانی کردن داشته باشد و بخشی از هزینههای جنگ را بر سر ایران آوار کند. در حالی که ما میتوانستیم نیاز مبرم تسلیحاتی روسیه را، در برابر حمایتهای بیشائبه غرب از اوکراین، به دستاورد تبدیل کنیم، ارزش آن را به رخ بکشیم و رایگان به روسیه نفروشیم. روسیه در این پرونده هم جلوی احیای برجام را گرفت و هم ایران را به تهدیدی امنیتی برای غرب تبدیل کرد بدون اینکه ما از این تنش کوچکترین بهرهای برده باشیم. در مقابل این کشورهای ترکیه، امارات متحده عربی، عربستان، قطر و چین بودند که توانستند از بحران روسیه و غرب نهایت استفاده را ببرند و ارزش خود را به رخ هر دو طرف بکشند. مثلا ترکیه در حالی که پهپادهای مورد نیاز اوکراین را تامین می کرد مذاکرات روسیه و اوکراین در خاک خود را میزبان میشد.
دولت چهاردهم باید توازن را در دیپلماسی میان شرق و غرب بازگرداند و همان شعار همیشگی ۴۵ ساله جمهوری اسلامی، یعنی نه شرقی نه غربی، را سرلوحه کار خود قرار دهد. اگر ما در مجامع مختلف بین المللی به روسیه نیاز داریم که داریم، روسیه نیز به ایران در زمینههای مختلف نیاز دارد. قرار نیست روسیه به ما گران فروشی کند و ما رایگان منافع آن را تامین کنیم. علاوه بر آن دولت چهاردهم باید ثابت کند که طرفی در پروندههای نه تنها روسیه بلکه هیچ کشوری نیست. صرفا زمانی وارد پروندهای میشود که منافعش در آن تعریف شده باشد.
در آخر آن که، روسیه دشمن ما نیست، حتی میتوان گفت روسیه دشمن غرب هم نیست؛ اگر غرب نگرانیهای امنیتی و سیاسی روسیه را رفع کند و نوعی اعتماد در روابط دو طرف ایجاد شود میتوانند بهترین روابط را با یکدیگر داشته باشند، کما اینکه در دهه نود و دهه اول هزاره سوم روابط روسیه و غرب بسیار رو به گسترش بود و مراداوات تجاری آنها به مرحلهای بیسابقه رسیده بود. در چارچوب دیپلماسی روسیه، ایران میتواند همان جایگاهی را داشته باشد که ترکیه و امارات متحده عربی و عربستان سعودی دارند، به شرط آنکه داشتههای خود را ارزان نفروشیم و خود را کوچک جا نیندازیم. روسیه به دنبال منافع خود است و این موضوع عجیبی نیست، این ما هستیم که باید به دنبال منافع ملی خود باشیم. فارغ از بحث خرید و فروش پهپاد و موشک، روسیه در زمینههای انرژی اعم از نفت و گاز، توافقات اوپک، مبارزه با تروریسم، سوریه، عراق، یمن، حوزه قفقاز و قرهباغ، افغانستان، آسیای میانه حتی امریکای لاتین نیاز مبرم به ما دارد و باید به آن ثابت کنیم بسیار با ارزش هستیم. اثبات این باارزش بودن در دولت سیزدهم تحقق نیافت، بلکه برعکس خود را بیارزش و سهلالوصول نشان دادیم که سبب شد نوعی رابطه یک طرفه و نوعی نگاه بالا به پایینی میان روسیه با ما شکل بگیرد. تغییر این رویه باید یکی از مهمترین اولویتهای دولت چهاردهم باشد.