به گزارش صد آنلاین، تارا برای جدایی از همسرش دادخواست طلاق داده است. او میگوید جلسات مشاوره هم نتوانسته کمکی به او بکند. این زن از دلیل جدایی میگوید.
*چند سال است با هم ازدواج کردهاید؟
6 سال قبل عقد و بلافاصله عروسی کردیم. کلا بین عقد تا عروسی دو ماه طول کشید که آن هم برای آماده کردن مقدمات عروسی بود.
*شرایط برای تشکیل زندگی مناسب بود؟
از نظر من بله. حمید شغل مناسبی داشت. پدرش هم برایش خانه و ماشین خریده بود به همین دلیل ما موقعیت مناسبی برای ازدواج داشتیم و خیلی زود هم ازدواج کردیم.
*از ابتدا خانهدار بودی؟
نه. در یک شرکت خصوصی کار میکردم و کارمند اداری بودم اما بعد از ازدواج تصمیم گرفتم دیگر کار نکنم و در خانه بمانم و بیشتر به زندگی برسم.
*بچه هم دارید؟
بله یک دختر داریم که 4 ساله است.
*چرا میخواهی از همسرت جدا شوی؟
همسرم خیلی ماموریت میرود. وقتهایی هم که در تهران است خیلی دیر به خانه میآید. این برای من مشکوک است.
*شغل همسرت چیست؟
او مهندس است. میگوید چون مهندس ارشد است باید به جاهای مختلف سرکشی کند و شرکتش او را به ماموریت میفرستد اما من باور نمیکنم.
*چرا حرف شوهرت را باور نمیکنی؟
چون او از وقتی تغییر رفتار داد که مدرک جدیدش را گرفت. طوری رفتار میکند که انگار من برای او کم هستم و میتواند با افراد بهتری از من ازدواج کند. بعد از آن خیلی ماموریت میرود. کمتر با من صحبت میکند.
*حالا که درخواست طلاق دادهای، شوهرت هم به جدایی رضایت دارد؟
نه. او میگوید راضی به طلاق نیست. به من میگوید تو مشکل روحی داری و باید درمان کنی.
*فرزندت کجاست؟
او فعلا خانه مادرم است اما شوهرم گفته اگر به طلاق اصرار کنم بچه را از من میگیرد.
*فکر نمیکنی باید با شوهرت پیش مشاور بروی؟
ما مشاوره زیاد رفتیم اما فایدهای نداشت. چون شوهرم حاضر نیست قبول کند با کسی رابطه دارد اما من مطئنم خیانت کرده است.
*تکلیف دخترت چه میشود؟
درخواست کردهام پیش من باشد؛ اما نمیدانم چه شود. شوهرم دارد علیه من پروندهسازی میکند.
*شوهرت چه پروندهسازی میکند؟
او میخواهد من را دیوانه نشان دهد که بچه را بگیرد اما من دیوانه نیستم فقط حاضر نیستم چشمم را روی خیانت شوهرم ببندم.
*خانوادهات چه میگویند؟
آنها میگویند با شوهرت مدارا کن اما من تحمل ندارم.