آخرین اخبار
۲۰ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۴:۱۶
بازدید:۱۰۷۴
صد آنلاین | مریم خالقی نژاد در یادداشتی می نویسد: عربستان اولا سال های زیادی است که با ایران به عنوان قدرت مهم منطقه دارای روابط سرد است و در جبهه مقابل ایران در منطقه سیاستگذاری کرده که اولین علت نتایج این هفت سال عضویت در سیاست گذاری مقابله با ایران است. در این سالها و اتفاقات اخیر، دولت عربستان دریافته که تضاد بین ابرقدرت های منطقه ضررها و موانعی که برای منافع آن دارد بیش از دستاوردهایش است.
کد خبر : ۱۰۸۲۱

نویسنده: دکتر مریم خالقی نژاد، استاد دانشگاه و مدیر گروه دیپلماسی فرهنگی انجمن ایرانی مطالعات علمی کشورهای غرب آسیا

 با گذشت هفت سال از روابط سرد ایران و عربستان در ماه¬ها و روزهای گذشته شاهد اتفاقات بسیار مناسبی در این روابط بودیم. تمایل هر دو کشور برای از سرگیری روابط در هر میزانی که باشد حتما اثرات خود را در منطقه خواهد گذاشت. در پیرامون این تصمیم مهم و سرنوشت ساز دو قدرت مهم منطقه ای چند رویکرد و چشم انداز بسیار مهم قابل درک است که در ادامه بیان می شود؛

اولین رویکرد را باید در درک ایران از شرایط منطقه و بین المللی و همچنین تدابیر داخلی برای از سرگیری روابط بیان کرد.

در دولت کنونی از ابتدای روی کار آمدن در سیاست خارجی درک مناسبی از لزوم روابط ایران با کشورهای منطقه همانند دولت های گذشته وجود داشته است. بارها رئیس جمهوری تاکید بر روابط منطقه ای و تقویت دیپلماسی منطقه ای، ایجاد روابط دیپلماتیک با شرق را بیان کرده اند. این نگرش و خط و مشی به دلیل درک شرایط کنونی منطقه و بین الملل است. به همین دلیل است که استفاده از فرصت ها بر حسب منافع جمهوری اسلامی ایران را شاهد هستیم. اکنون تمرکز قدرت های مختلف در جهان برای جبران برخی بحران های ناشی از درگیری های مناطق دیگر مانند اوکراین بر منطقه خاورمیانه است.

یکی از نیات ایران بر تاکید بر روابط با دولت های منطقه ای بی اثر کردن تحریم ها از طریق روابط منطقه ای است همانطور که وزیر امور خارجه بیان کرده¬اند در دولت دکتر رئیسی در دو مسیر در تلاش برای بی اثر کردن تحریم‌ها و همچنین تلاش برای لغو تحریم‌ها در دستگاه دیپلماسی هستیم. بنابراین دکترین سیاست خارجی منتخب در حال حاضر برای منطقه سیاست خارجی متوازن است که اولویت نگاه به همسایگان در دستور کار است. در سال گذشته در اواسط سال ۱۴۰۱ روابط امارات و کویت با ایران به سطح سفیر ارتقا یافت و در روزهای گذشته نیز شاهد بازگشت ایران و عربستان به روابط طبیعی و اعلام روابط طبیعی دو کشور هستیم. بنابراین قدم های خوبی در این مسیر برداشته شده و اقدامات مناسبی صورت گرفته است.

 

 

در خصوص نوزایش روابط با عربستان، در سفر رئیس جمهوری به پکن، پیشنهاد ابتکاری را از قبل، رئیس جمهوری چین مطرح کرده بود و ریاست جمهوری هر دو کشور پذیرفته بودند و گفت وگوهایی در این زمینه در سفر بهمن ماه آقای رئیسی به پکن صورت گرفته بود. همچنین در بغداد پنج دور نشست یا مذاکره را ایران با عربستان انجام داد. این نگرش به مسائل و شرایط جهان و منطقه در حال حاضر و ماه های اخیر فرصت بسیار مناسبی است که روابط دیپلماسی ایران با عربستان که به عبارتی پرچمدار گروه عظیمی از کشورهای عرب است، گرم شود و به تبع آن روابط با منطقه در دور جدیدی از هماهنگی و همراهی های کشورها قرار گیرد. به بیان ساده تر دستگاه محترم دولت درصدد است که با توجه به تحریم های شدید علیه ایران و سیاست های کشورهای بیگانه در کاهش قدرت جمهوری اسلامی در منطقه، از سرگیری روابط با برخی کشورهای منطقه بخصوص عربستان که یکی از قدرت های خاص منطقه است حتما بر مناسبات منطقه ای و جهانی ایران تاثیر خواهد گرفت و مقدمات این امر را فراهم کرده است و از طرفی هم یک نوع اتحاد منطقه ای بر قدرت کشورهای منطقه در عرصه جهانی تاثیر خواهد داشت.

 

 

نکته مهم آنکه دولت ایران همیشه با تدابیر بسیار قوی روابط دیپلماتیک خودش را با کشورهایی که سال های طولانی دارای روابط سرد بوده، برقرار می کند و در خصوص عربستان هم همینطور است.

رویکرد دوم در نگاه عربستان و تصمیم برای از سرگیری روابط است.

عربستان اولا سال های زیادی است که با ایران به عنوان قدرت مهم منطقه دارای روابط سرد است و در جبهه مقابل ایران در منطقه سیاستگذاری کرده که اولین علت نتایج این هفت سال عضویت در سیاست گذاری مقابله با ایران است. در این سالها و اتفاقات اخیر، دولت عربستان دریافته که تضاد بین ابرقدرت های منطقه ضررها و موانعی که برای منافع آن دارد بیش از دستاوردهایش است و خیلی مواقع عربستان به دلیل تحت تاثیر برخی کشورهای مخالف ایران صرفا به خاطر همگرایی با آن کشورها به مخالفت با ایران مجبور و متضرر شده است. بعد از گذشت سال ها عربستان دریافته که کشورهای منظور تلاش بر تسلط و ترسیم خط و مشی برای سیاست خارجی عربستان را دارند به عبارتی ادامه این مسیر به گرفتار شدن عربستان در تحت الامر بودن برای قدرتهای خارجی منجر شده و در آینده به سختی می توان از جبهه آنها خارج شد چرا که معادلات جهانی در حال تغییر است و کنار گذشتن واگریی منطقه ای و ایجاد روابط دیپلماسی منافع ملی و منطقه ای و جهانی را بهتر برای عربستان ایجاد می کند. با توجه به تجربه های عربستان مانند دوره قبلی ریاست جمهوری امریکا (ترامپ) که آنها را گاوهای شیرده خود بیان کرد که این نگاه به کشورهایی مانند عربستان برای سردمداران آنها اصلا مناسب نبوده است.

ثانیا، شرایط منطقه و تحولات و جبهه بندی های جهانی بخصوص در جبهه غرب و روسیه و عدم مشخص شدن نتایج این تقابل در اوکراین بخصوص تقابل با کشورهای ناتو و روسیه، بر این تصمیم به شدت تاثیر داشته است. 

عدم همراهی غرب و کشورهایی مانند ترکیه و ایران در حمایت از تصمیم عربستان برای در تنگنا قرار دادن قطر نیز تلنگر بعدی به عربستان بود.

عربستان، در قضیه امارات مخصوصا یمن متوجه شد که عملا امارات به عنوان یک رقیب برای عربستان مطرح می شود. یمن نیز با توجه به حمایت غرب می تواند تهدیدی برای عربستان باشد. اگر در یمن حوثی ها که رقیب عربها هستند به قدرت برسند می توانند در ادامه روابط بهتر در منطقه مشکلات فی مابین آنها نیز از طریق مذاکرات کشورهای منطقه حل شود. و اینکه در صورت همراه شدن اکثر کشورها چه به صورت نوشتاری چه غیرنوشتاری، یک چارچوب منطقه ای خوب و موازنه مثبت خوبی را پیش روی سیاست خارجی عربستان خواهد گذاشت.

 

 

ثالثا، رویکرد بن سلمان برای چشم انداز 2030 مبتنی بر طرح تحول اقتصادی وتمرکز بر آن است. گویا در اقدامات عملگرایانه جدید عربستان تاکید بر برقراری روابط برای منافع عربستان بسیار جدی است حتی اگر این روابط بدون کمک امریکا و ایجاد ارتباط با دشمنان یا کشورهای مقابل امریکا باشد. دولت بن سلمان برای چشم انداز 2030 میلیاردها دلار سرمایه گذاری کرده است و بی تردید در شرایط حاکم در منطقه و بین الملل تمرکز بر عملی کردن این طرح را ایجاب می کند که بن سلمان برای روابط منطقه ای عربستان و افزایش جایگاهش در منطقه از در دیپلماسی وارد روابط بشود. 

اما یک مورد مهم اینکه ما باید در تحلیل ها بسنجیم ببینیم که دلایل سلبی عربستان در قبال غرب و تا حدودی این حرکت که یک حرکت بزرگ به سمت رویکرد ایجابی به سمت شرق است تا چه حد تداوم دارد؟

رویکرد سوم و شاید مهمترین رویکرد برای مطقه تاثیر این روابط دیپلماتیک برای منطقه و تقویت بیشتر روابط بر مبنای دیپلماسی در منطقه است.

مهمترین تاثیر روابط ایران – عربستان که هر دو کشور هم از آن آگاه هستند تاثیر بر قدرت منطقه ای است چرا که اولا بخاطر اینکه ایران و عربستان دو قدرت صدرنشین منطقه هستند. ثانیا ایران و عربستان توانایی همراه کردن کشورهای متحد خود را در منطقه دارند. ثالثا موقعیت ژئوپلیتیک و دسترسی منابع در خاورمیانه بر اهمیت این منطقه همیشه تاثیر داشته است و این روابط و همگرایی در صورت رخ دادن باعث تسلط بر منطقه منابع و مدیریت منابع منطقه ای خواهد شد. در شرایطی که کشورهای اروپایی با برخی کشورهای دیگر مانند روسیه در گیرودار هستند و بحران های سختی را تجربه می کنند یکی از مهمترین مکان های نفوذ و تغییر موازنه در همه بحران ها برای آنها، منطقه خاورمیانه است. حالا با توجه به اینکه ایران و عربستان در هفت سال گذشته روابط سردی را از نظر دیپلماسی داشتند این کشورها به راحتی می توانند منطقه را بر حسب منافع خود قطب بندی کنند. اما حالا که ایران و عربستان از در توافق و دیپلماسی حتی تا بازگشایی مجدد سفارتخانه ها و کنسولگری ها پیش رفتند بی تردید قطب بندی منطقه سخت تر شده است و نامحتمل.

 

 

بنابراین اولین دستاورد مثبت برای اتحاد حداقلی تا حداکثری در طول زمان در منطقه است و دستاورد منفی آن برای کشورهایی است که خواهان مداخله در امور منطقه هستند و این همگرایی ها به مزاق سیاسیشان خوش نمی¬آید چرا که در صورت تضاد میان کشورها سطح بالای سیاست های بیگانگان را در منطقه عملی می کند.

یک نکته مهم دیگر؛ خیلی از نظریات از همگرایی منطقه ای یا جهان منطقه ای شدن در بعد از جهانی شدن صحبت می کنند. این امر به نظر بیش از گذشته در حال وقوع است و منطقه خاورمیانه که به عنوان برترین منطقه آسیا مورد توجه هاست هم به نظر بر حسب گذارهای بین المللی به آغاز برخی اقدام هایی برای شکل گیری یک منطقه گرایی بر حسب همگرایی نیاز دارد تا در جهان وزنه منطقه سنگین تر از الآن شود و البته خط و مشی های تقریبا هم مسیر و متحدی را برای منافع منطقه همه کشورها داشته باشند. به نظر هر دو کشور منظور، به خوبی اهمیت این امر را دریافته¬اند که در خصوص اشتراکات تا حد ممکن روابطی ایجاد شود تا اینکه بر اختلافات بیفزایند.

تاثیرات این توافقات تا حدی است که اتحادیه اروپا حالا چه به صورت صوری و از روی نیاز و چه به صورت واقعی اعلام کرده که از این توافق استقبال می کند و آماده همکاری با قدرت های منطقه است، یعنی خود اروپا هم می داند که توافق دو قدرت منطقه بر خاورمیانه تاثیر خواهد داشت.

در نگاه دیگر از نظر برخی، منابع نفت و گاز این دو کشور جایگاه مهمی را دارند و بی تردید بر مبادلات تجاری منطقه و حتی قیمت انرژی تاثیر خواهند داشت چراکه آنها می توانند در صورت پیشرفت دیپلماسی میان دو کشور، یک سری سیاست های متحد و همسو داشته باشند و از دخالت بیگانگان خارج از منطقه در سرنوشت قیمت و یا میزان تولید جهانی منطقه کاهش بدهند و نقش موثرتری را برای منطقه در تعین و تکلیف انرژی رقم بزنند.

 

 

اما نباید فراموش کنیم که در مقابل این احتمال وجود دارد که خیلی از کشورهایی که منافع خاصی در منطقه دارند از طرق کشورهای دیگر بخواهند تضاد میان کشورهای منطقه را از سر بگیرند. برای همین باید توسط همه کشورها بخصوص دو قدرت مطرح تدابیری اندیشیده بشود که مانع از چنین تلاشی بشود.

رویکرد چهارم: تاثیر این امر بر کشورهایی مانند اسرائیل و چین است.

اسرائیل که از ابتدا تکلیفش با توافقات در منطقه به خصوص توافق کشورها با ایران مشخص است. هرچه همگرایی کشورهای منطقه بیشتر باشد بر سیاست های تل آویو تاثیر بیشتری را خواهد داشت. در مرتبه اول خود اسرائیل درگیر بحران های داخلی است که تقریبا بی سابقه بوده و این پاتک خوردن از روابط کشورهای عرب با ایران برایش ضربه ای مهلک در سیاست خارجی است. در مرتبه دوم اینکه حتما تلاش خواهد کرد که موانعی را برای این توافق ایجاد کند و یا به دنبال برخی کشورهای منطقه برود که درست نقطه مقابل ایران و عربستان هستمد؛ برای مثال تقویت روابط و ایجاد کنسولگری در آذربایجان حتما بعد از این توافق از جانب اسرائیل بیشتر خواهد شد. اگرچه بنده بر این اعتقاد هستم که این روابط اسرائیل با اذربایجان به اوج خود رسیده است از این جهت که صبر برخی کشورهای همسایه را لبریز خواهد کرد و مسلمانان نیز در داخل آذربایجان اجازه تعمیق روابط را نخواهند داد بدین دلیل که مشکلاتی را برای اینده دولت علی اف ایجاد خواهد کرد. نکته ای که جای مانور برای اسرائیل و همتایانش می گذارد طرح عادی سازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل است که خط قرمز ایران در روابط منطقه ای است. دستاویز مهم اسرائیل برای قد علم کردن در مقابل ایران حتما تقویت این طرح است.

اما درباره تاثیرش بر چین، بی تردید برای چین تاثیر بسیار خوبی را برای ایجاد اعتماد بیشتر در منطقه از سوی دو قدرت و همچنین مقابله و رقابت با کشورهای رقیبش مثلا امریکا خواهد داشت. به عبارتی خود چین از نتایج سودآور سیاسی و اقتصادی اش در میانجیگری با خبر بوده و با سنجش میزان سود و زیان خود از همگرایی  و بهبود دو قدرت منطقه در این خصوص اقدام کرده است. نکته مهم آنکه چین در پی چند هدف است:

- همگرایی کشورهای منطقه بخصوص خلیج فارس با نقش آفرینی چین و سفت کردن جای پای خود از نظر سیاسی

- رقابت با کشورهای غرب به خصوص امریکا که این حرکت چین اصلا خوشایند امریکا نیست که خواهان تضاد بین ایران و عربستان است چون امریکا مهره¬های خودش را از دست خواهد داد و حرف شنوی آنها از کاخ سفید مبتنی بر در نظر گرفتن روابط و لحاظ منافع با کشورهایی چون چین و ایران خواهد بود.

از سوی دیگر برخی قدرت ها احتمالا به نقش آفرینی چین تمایل دارند. خبرها حاکی از آن است که در سفر مکرون به چین گویا اروپا  تمایل دارد که چین مبدع و مبتکر طرح مصالحه بحران میان روسیه و اوکراین باشد و فرانسه هم احتمالا نقش تسهیل کننده را داشته باشد. که این نقش افرینی در میان ایران و عربستان باعث تثبیت نگاه آنها خواهد شد.

چین از نظر اقتصادی خیلی جایگاه بالایی داره اما سال های زیادی است که از نظر سیاسی هم در رقابت با رقیبان خودش هست که این حرکت بی تردید چندین پله به رشد اعتماد و جایگاه سیاسی چین در منطقه کمک کرده و محل تامین نفت این کشور هرچه امنیت بیشتر داشته باشد برای چین بهتر است.

رویکرد پنجم: چشم انداز آینده و برخی نتایج این روابط است.

وزارا و مقامات سه تماس تلفنی داشتند، پنج ملاقات را در عراق داشتند تا کنون خبرهای منتشر شده بر این مبناست که بیاینه منتشر شده خیلی تفاوت چندانی با بیانیه های ماه مارس گذشته نداشته و همه در راستای از سرگیری روابط بوده است. چیزی که اخبارهای مختلف اعلام کردند بازگشایی سفارتخانه ها در حدود یک ماه آینده، کمتر یا بیشتر است. چیزی که بیشترین تاثیر را خواهد گذاشت مساله یمن است که حتی ممکن است زودتر از بازگشایی سفارتخانه ها و کنسولگری ها تغییراتی در مساله یمن ایجاد شود. احتمالا گفت وگو و آتش بس خوشبینی در کوتاه مدت حل بحران یمن را به همراه خواهد داشت. 

موارد دیگر در تاثیرگذاری این روابط که به نتایج منجر می شود رصد برخی احتمالات است مانند اینکه عمق روابط و دستکاری انگیزه عربستان از سوی کشورهای بیگانه به قصد عدم ایجاد روابط و از سرگیری روابط است که آینده روابط را از جانب طرف صعودی رقم می زند که اگرعربستان واقعا رویکرد ایجابی به شرق را با کمترین تاثیرگذاری های غرب و اسرائیل ادامه دهد حتما نتایج مثبت است و بهبود مسال منطقه ای و تاثیراتش بر کشورهایی مانند عراق و لبنان و .. را نشان می دهد. نکته مهم دیگر روابط و عادی سازی روابط عربستان با تل آویو است که اسرائیل خط قرمز ایران است. 

اگر روابط تحت تاثیر نیات قدرت های خارج از منطقه قرار نگیرد تنش ایرانی عربی در منطقه کم خواهد شد. و این امر پیامدی مهم را خواهد داشت و آن اینکه بحران های منطقه احتمالا توسط دو قدرت تا حدودی حل و فصل خواهند شد. این امر باعث افزایش نفوذ چین هم خواهد شد. آیا غرب در مقابل نفوذ چین و سودش از این سازش سکوت خواهد کرد یا خیر؟ همه اینها نیاز به گذر زمان دارد که حداقل تا زمان بازگشایی سفارتخانه ها و اقدامات اولیه و عملی شدن روابط باید منتظر ماند و سپس رصد کرد.

جمله آخر اینکه با وجود همه عوامل ذکر شده درباره سیاست منطقه ای و جهانی جمهوری اسلامی آینده نگری حکومت را نیز به عنوان یکی از مهمترین عوامل رویکردهای فعلی نظام جمهوری اسلامی می-توان ذکر کرد./منبع: دیپلماسی ایرانی

اشتراک گذاری:
ارسال نظر
تازه‌ها
پربیننده‌ها پربحث‌ها