به گزارش صد آنلاین، رسول و مینا 35 سال قبل با هم ازدواج کردند. حالا اکرم تصمیم گرفته از شوهرش جدا شود و خودش به تنهایی زندگی کند. این زندگی طولانی چرا به بنبست رسیده است؟ اکرم توضیح میدهد.
*شما زندگی طولانی با همسرت داشتی. چرا میخواهی از او جدا شوی؟
شوهرم را دوست داشتم و سالهای زیادی با هم زندگی کردیم؛ من رازی را در زندگیام متوجه شدم که تصمیم گرفتم از شوهرم جدا شوم.
*فرزند هم دارید؟
بله. ما چهار فرزند داریم. دو دختر و دو پسر دارم که همه آنها ازدواج کردند.
*زندگی خوبی داشتید؟
زندگی خیلی خوبی داشتیم. رسول کار میکرد و من، بچهها را بزرگ میکردم. واقعا خیلی شوهرم را دوست داشتم حالا هم دوست دارم اما کاری کرده که چارهای ندارم و باید از او جدا شوم.
*بچههایت میدانند؟
تصمیم گرفتم بعد از جدایی موضوع را به آنها بگویم.
*شغل شوهرت چیست؟
شوهرم راننده ترانزیت است. به خارج از کشور بار میبرد و بعضی وقتها مدت طولانی در خانه نیست.
*چه چیز باعث شده تا این حد برای جدایی مصمم باشی؟
من به تازگی متوجه شدم همسرم در بلغارستان با زنی رابطه دارد. او سالهاست با آن زن رابطه دارد و در واقع با او زندگی میکند.
*آنها چطور با هم آشنا شدند؟
همانطور که گفتم همسرم راننده ترانزیت است. او به شرق اروپا بار میبرد و 10 سال قبل آنجا با زنی آشنا شده و از آن به بعد با هم رابطه داشتند.
*چطور شد به این رابطه پی بردی؟
یک روز خودش این موضوع را به من گفت. عذاب وجدان داشت. یک هفته قبل از اینکه موضوع را بگوید،خاطرهای از بیماریام در زمان غیبت او گفتم. داشتم درددل میکردم و برای شوهرم میگفتم که وقتی که نبود چقدر سختی کشیدم و حالا خوشحالم که کمتر کار میکند و چون قرار بود دوباره به بلغارستان برود، از او خواستم دیگر سفر خارجی نرود. شوهرم خیلی تحت تاثیر قرار گرفت و یک شب در حالیکه که گریه میکرد گفت که با زنی در بلغارستان رابطه دارد و با هم زندگی میکنند. بعد از آن بود که تصمیم گرفتم جدا شوم.
*شوهرت چه نظری دارد؟
تصمیم را به عهده من گذاشته است. شوهرم گفت میداند به من بد کرده است. اعتراف کرد که آن زن را دوست دارد من هم تصمیم گرفتم جدا شوم.
*بعد از جدایی کجا زندگی میکنی؟
شوهرم یک واحد آپارتمان برایم خریده بود. در آن خانه زندگی میکنم. خانهای که حالا هستیم را هم قرار است به من بدهد و خودش پیش زن خارجی برود. خانه را اجاره میدهم و با پول آن زندگی میکنم.