به گزارش صد آنلاین، آنها در میان ما هستند! بعد از ارتکاب یک جنایت و کشتن یک انسان؛ شاید همین همسایهای که در آسانسور چند ثانیهای کنار ما میایستد و به صورتمان لبخند میزند؛ یا مردی که در صف نانوایی پشت سرمان ایستاده، کسی که در تاکسی زانو به زانوی ما مینشیند و حتی شاید رفیقی که به خانهمان رفتوآمد میکند عامل همان جنایت هولناکی باشد که از مجازات خود تا به حال قسر در رفته است.
به هرحال این تصور که قاتلی با خیال آسوده در شهر بچرخد، وحشتناک است! پیشرفت ابزار شناسایی و کشف جرم در کنار تلاش ماموران پلیس آگاهی سبب روشنشدن درصد خیلی بالایی از پروندههای جنایی میشود اما در این میان در مواردی هم راز جنایتها خاموش باقی مانده است.
ساعت ۹صبح چهارشنبه، چهار تیرماه سال 99، ماموران شهرداری در حال تعمیر جادهای فرعی در جاده تلو بودند که با جسد مردی سالخورده مواجه شدند و رسیدگی به موضوع در دستورکار ماموران جنایی قرار گرفت. ماموران از روی کارت مغازه طلافروشی که در کیف دستی همراه مقتول بود، هویت جسد را شناسایی کردند و مشخص شد که او عبدالعلی مظفریان، از طلافروشهای معروف پایتخت است که عضو سابق اتاق بازرگانی، بازرس سابق صنف طلافروشان و چند سال قبل نیز دبیر کمیته اسنوبرد اسکی بوده است.
همچنین مشخص شد که مقتول در ایران تنها زندگی میکرده و پسرش که پزشک است، در یکی از کشورهای اروپایی سکونت دارد. در ادامه تحقیقات، راز ناپدیدشدن کیف جواهرات و طلاهای مرد طلافروش برملا شد. دوستانش اعلام کردند که مرد طلافروش همیشه کیف دستی به همراه داشته که طلا و جواهراتی که خرید و فروش میکرد را داخل آن حمل میکرد.
اما از آنجا که این کیف همراه مقتول پیدا نشد و خودروی مدل بالای مقتول و تلفن همراه او نیز ناپدید شده، این احتمال مطرح شد که از سوی عامل یا عاملان جنایت به سرقت رفته باشد. تلاش برای شناسایی عاملان جنایت بینتیجه ماند و شاکیان پرونده با توجه به اینکه هنوز سرنخی از عامل جنایت پیدا نشده است، تقاضای دیه از بیتالمال کردند.
خرداد سال ۸۰ یکی از جنجالیترین پروندههای جنایی آن سالها با کشف جسد خانم دکتر هاله دانشبدی در مطبش واقع در طبقه دوم برج شهریار در محله سعادتآباد رقم خورد. دکتر جوان در زمان قتل باردار بود که مرگ او را تلختر کرد. او در حالی که روپوش سفیدی به تن داشت کنار لوازم گرانقیمت پزشکی، کف مطب افتاده بود. روسری قهوهای و گلدار هاله دور گلویش پیچیده شده و نشان میداد با آن خفه شدهاست.
در اطراف قربانی چند تار موی بلند و کوتاه کف مطب ریخته بود و آثار جراحت روی صورت و بینی و خونآلود بودن انگشتان دو دست وی مشخص میکرد این زن از سوی عامل جنایت غافلگیر شده به گونهای که تقلای زیادی برای خلاصی از دست او کرده، اما جانش را از دست دادهاست. گام اول تحقیقات نشان میداد که شوهر او نیز پزشک بوده و با هم در همین مطب کار میکردند، اما برخی روزها شوهرش به درمانگاه خیریه میرفت و او در آنجا تنها بود.
همه لوازم گرانقیمت دندانپزشکی دست نخوردهبود و با به دست آمدن خودکاری در کنار جسد و جوهری بودن دستان و آستین روپوش هاله مشخص شد او در حال نوشتن بوده و وقتی پشت به عامل جنایت داشت، مورد حمله قرارگرفته و سعی داشته با خودکار از خود دفاع کند که نتوانسته و کشته شدهاست. ماموران در ادامه از شوهر و بیماران هاله تحقیق کردند که پلیس برای حل معمای قتل او به بنبست رسید.
این در حالی بود که خانواده مقتول میگفتند در این سالها شوهر هاله پیگیر پرونده نیست و به او در این قتل ظنین هستند. اما تحقیقات نشان داد شوهرش در قتل نقشی نداشتهاست. هیچگاه ردی از قاتل بودن داماد خانواده به دست نیامد و پرونده مرگ دندانپزشک باردار بعداز سالها همچنان سر به مهر ماندهاست.
دکتر عبدالرضا سودبخش از دانشیاران دانشگاه علوم پزشکی تهران و از پزشکان بخش بیماریهای عفونی بیمارستان امام خمینی بود که قتل او جنجالی شد. او شامگاه ۳۰ شهریور ۸۹، همراه منشیاش از مطب خود در بلوار کشاورز خارج شد. دقایقی نگذشته بود که دو مرد موتورسوار که کلاهکاسکت به سرداشتند به آنها نزدیک شده و با شلیک یک گلوله وی را هدف قرار دادند. او به بیمارستان منتقل، اما فوت شد. زمانی که این پزشک به قتل رسید برخی سایتها مدعی شدند این پزشک از پزشکان کهریزک است و ماجرای مرگ او با وقایع سال ۸۸ مرتبط است.
فرمانده وقت پلیس کشور در مصاحبه این احتمال را رد کرد و گفت: این پزشک هیچ ربطی به موضوعات سیاسی ندارد. حتی پلیس در این باره درباره او از وزارت بهداشت استعلام کرده بود. وی هیچ سابقهای در فعالیتهای سیاسی نداشته است. بعد از آن چند نفری که احتمال میرفت از مظنونان این پرونده باشند بازداشت شدند، اما بعد از مدتی که بیگناهی آنها مشخص شد، این افراد آزاد شدند. راز قتل این پزشک نیز همچنان سر به مهر باقی ماند.
سونا شهبازی دختر ۲۳ ساله، دانشجویی بود که شامگاه سیزدهم دی ۸۵ با ضربه چاقوی فردی ناشناس زخمی شد. پیکر زخمی او زیر پل مدیریت پیدا شد و وقتی او به بیمارستان انتقال یافت، به دلیل شدت خونریزی فوت کرد. تحقیقات پلیس جنایی پایتخت نشان میداد زمانی که زخمی شده با پسر دانشجویی که همکلاسیاش بوده، تماس گرفته و از او کمک خواستهاست. بررسیها نشان میداد از او اموالی سرقت نشدهبود. ماموران وقتی ازهمکلاسی مقتول تحقیق کردند معلوم شد دختر جوان درباره فردی که وی را زخمی کرده حرفی نزدهاست.
تحقیقات حاکی بود که دختر دانشجو بعد از جدایی از نامزدش در میدان کاج، سوارخودرویی مسافربرشده و بعداز پیاده شدن از خودرو، سمت خوابگاه دانشجویی میرفته که به قتل رسیدهاست. پلیس با دو فرضیه در برابر این جنایت روبهرو شدهبود؛ یکی این که دختر دانشجو قربانی سرقت ناکام مرگبارشده و دیگر اینکه سرنشینان خودرویی کهاو سوارشده و هیچ وقت شناسایی نشدند، وی را کشتهباشند. افرادی به عنوان مظنون در این پرونده بازداشت شدند؛ اما هرکدام بعد از مدتی آزاد شدند. با گذشت سالها از قتل این دختر دانشجو هیچگاه قاتل او پیدا نشد و پرونده او جزو پروندههایی با معمای حل نشده ماند.
صبح ۹ اسفند سال ۹۰ دو خواهر برای رفتن به مدرسه، خانه خود را در یکی از روستاهای میگون در لواسانات ترک کردند. پس از رسیدن به سر کوچه خواهر بزرگتر وارد مغازهای شد تا برای حدیثه هشت ساله خوراکی بخرد، اما وقتی بیرون آمد اثری از خواهرش نبود. در ادامه، جستوجوی اهالی در منطقه آغاز شد، اما هیچ ردی از حدیثه به دست نیامد. والدین این دختر با مراجعه به پلیس به طرح شکایت پرداختند. سرانجام عصر همان روز یکی از اهالی جسد سوختهای را در استخر یک باغ در آن منطقه پیدا کرد.
خانواده حدیثه پس از مشاهده جسد سوخته دخترشان، او را شناسایی کردند. در ادامه با اظهارات یکی از اهالی معلوم شد که آخرین بار سوار خودروی مردی شدهاست. این مرد بازداشت شد، اما منکر قتل این دختر خردسال شد. این در حالی بود که شواهد دال برگناهکاری این مرد جوان بود. او در دادگاه نیز منکر قتل شد و سرانجام از اتهام قتل تبرئه شد.
با اعتراض اولیای دم، پرونده برای بررسی نهایی به شعبه ۳۲ دیوان عالی کشور رفت که قضات دیوان عالی پس از بررسی پرونده، آن را نقض کرده و برای رسیدگی بیشتر به دادگاه بازگرداندند. قاتل این بار با برگزاری قسامه بیگناهی خود را اثبات کرد. با تبرئه تنها مظنون پرونده، تحقیقات دوباره پلیس برای کشف راز این قتل آغاز شد اما راز جنایت هنوز فاش نشده است.
یکی دیگر از پروندههای جنجالی که هنوز کشف نشده مربوط به قتل وکیل پروندههای اقتصادی است. حمید حاجیان شامگاه ۴ اردیبهشت سال 98 همراه زنی در پارکینگ دفترکارشان در کامرانیه بود که از سوی فرد یا افراد ناشناسی هدف شلیک گلوله قرارگرفتند. مرد وکیل فوت شد و آن زن جان سالم به در برد، اما معلوم نبود چه کسی دست به قتل این مرد وکیل زدهاست.
تحقیقات پلیس نشان میداد که این وکیل درچند مورد از پروندههای مفاسد اقتصادی وکالت افرادی ازجمله حسین هدایتی را برعهده داشت. همین باعث شد چند مظنون در این پرونده بازداشت شوند که بعداز مدتی آزاد شدند. حتی حسین هدایتی نیز از زندان برای تحقیقات به دادسرای جنایی تهران منتقل شد، اما معلوم شد او در این جنایت نقشی نداشتهاست. این وکیل جنجالی مدتی هم وکالت امامی، یقینی و دانیالزاده از متهمان پروندههای مفاسد اقتصادی را برعهده داشت.
همچنین او در سالهای اخیر توانستهبود علاوه بر کار وکالت به کارهای اقتصادی دیگری نیز بپردازد. تحقیقات پلیس نشان میداد که مردی با پوشش زنانه دست به این جنایت زده و از محل گریختهاست. اما هنوز پلیس موفق به بازداشت این قاتل مرموز نشده و مشخص نیست که این وکیل با چه انگیزهای به قتل رسیدهاست.