پوریا کریمپور؛ طی روزهای گذشته با تغییر و تحولاتی که در عرصه سیاسی کشور در پی به شهادت رسیدن آیتالله سید ابراهیم رئیسی و هیأت همراه رقم خورده است، شاهدیم که گفتمان توازن در سیاست خارجی مورد نقد واقع شده و دنیا بار دیگر در حد چند کشور غربی خلاصه میشود. گرچه خوشایند جبهه انقلاب نیست، اما تا حدودی گفتمان سیاست خارجی در دهه نود که «کدخدای» دنیا را آمریکا میدانست بار دیگر وارد فضای رسانهای کشور شده است.
فارغ از درستی و یا نادرستی این گزاره که ارتباط با دنیا (منظور چند کشور غربی است) حلال مشکلات اقتصادی کشور است یا نه، امروز رویکرد گسترش تعاملات با بلوکهای اقتصادی شرق و عضویت در پیمانهای مهمی همچون بریکس و شانگهای کمارزش از سوی طرفداران بیچون و چرای برجام تلقی میشود. وقتی به رصد برخی از رسانهها میپردازیم درمییابیم که درصدد هستند تا اینگونه به مخاطب و جامعه هدف خود القا کنند که بریکس و شانگهای و پیمانهای دوجانبه طولانی مدت با چین و روسیه هیچ دستاورد اقتصادی برای ایران نداشته و ندارد.
در این باب نکات مهمی باید عنوان شود تا جهت تنویر اذهان عمومی و قضاوت با آگاهی بیشتر مردم موثر واقع شود.
اولاً؛ بریکس و شانگهای پیمانهای تازه تأسیسی هستند که با نقش محوری مسکو تأسیس شدهاند تا اجتماعی از ظرفیتها و توانهای اقتصادی، نظامی، سیاسی و فرهنگی را در مقابل کشورهای غربی به سرکردگی ایالات متحده شکل دهند. هدف اولیه از تأسیس این پیمانها بدواً مسائل امنیتی و مقابله با ناتو بود، اما هم اکنون شاهدیم وجه اقتصادی این پیمان بیش از وجوهات دیگر مد نظر است، بنابراین، انتظار بازخورد مثبت اقتصادی از این پیمانها به سرعت معقول نیست. زیرا، اهداف اقتصادی به تازگی در پیمانی مانند شانگهای دیده میشود. در خصوص شانگهای لازم به ذکر است که محور اهداف اقتصادی آن حوزه انرژی دیده شده است که مهمترین کشور دارای منابع انرژی در آن هم جمهوری اسلامی ایران محسوب میشود، از این جهت در آینده نه چندان دور تأثیرات مثبت این پیمان را به طرز محسوستری در وضعیت اقتصادی کشور شاهد خواهیم بود.
دوماً؛ همه اهداف اقتصادی این پیمانها بستگی به کنار گذاشتن دلار و جایگزین کردن ارز واحد دارد که راهکار این مهم در نشست راهبردی بریکس در آفریقای جنوبی با حضور کشورهایی مانند عربستان سعودی و ایران به خوبی پیشبینی شد. در واقع با طرح ارز واحد موسوم به «بریکسپی» که به تصویب اعضا دائم بریکس رسیده است در حوزه اقتصادی نیز جهان به سمت چندجانبهگرایی حرکت کرد. بریکسپی درصدد کنار گذاشتن دلار و پایان سلطه اقتصادی واشنگتن بر جهان است. ابزار دلار به قدری برای کشورهای جهان مخاطرات اقتصادی و امنیتی دارد که نزدیکترین همپیمانان آمریکا هم ارز جایگزینی تحت عنوان یورو برای خود پیشبینی کردهاند.
سوماً؛ درخصوص پیمانهای دوجانبه با پکن و مسکو ضروری است که متذکر شویم، فرصت طلایی و شاید غیر قابل بازگشت در دهه نود برای عبور جاده ابریشم چین از مرزهای ایران و مبدل شدن ایران به ترمینال و چهارراه مواصلاتی جهان به دلیل تعلل برخی مسئولان و رویکرد مطلق داشتن به غرب از بین رفت، و امروز شاهدیم که دالانهای متعددی توسط کشورهای غربی و برخی کشورهای منطقه در دستور کار است که میتوانیم به دالان تورانی زنگهزور با محوریت کشورهای ترکنشین مانند جمهوری آذربایجان و ترکیه و از سوی دیگر دالان عرب-مد با محوریت سعودی و رژیم صهیونیستی اشاره کنیم. اما با همه این احوال ایران به صرفهترین و سهلالوصولترین مسیر برای ایجاد دالان شرق به غرب است، این یعنی ما میتوانیم فرصت از دست رفته خود را بدست آوریم، البته با صرف هزینههای بیشتر.
چهارماً؛ امروز که جهان از یکجانبهگرایی آمریکا در حال فاصله گرفتن است و در مسیر چندجانبهگرایی قرار دارد، هیچ عقل معقولی برنمیتابد که همه تخم مرغهای سیاست خارجی در سبد چند کشور غربی قرار داده شود.
انتهای پیام/۳۷۱i