در روزهای اخیر موضوع روابط ایران و آذربایجان بحث های تازه ای را برانگیخته است. الهام علیف، رئیس جمهوری آذربایجان در حالی که لفاظی هایی را علیه ایران بیان کرده، تنش ها را در مرزش با ارمنستان افزایش داده است. در همین رابطه گفته شده که آذربایجان مناطق تازه ای را به تصرف خود در آورده است. در حالی که نیکول پاشینیان، نخست وزیر ارمنستان از توافق تازه ای با آذربایجان صحبت کرده است.
روابط ایران و آذربایجان در وهله های اخیر رو به تیرگی گذاشته است و نشانه هایی از بهبود روابط نیز مشاهده نمی شود. بعد از حمله به سفارت آذربایجان در تهران، علی رغم تلاش های طرف ایرانی برای کاهش تنش، روابط دو طرف همچنان متشنج است. الهام علی اف که در تماس مقامات ایرانی از حل مشکلات صحبت می کند در مقابل دوربین ها لفاظی هایی را علیه ایران بیان می کند که با آنچه در گفت وگو با مقامات ایرانی بیان می کند، تضاد دارد.
به نظر می رسد با مشغول شدن روسیه در جبهه اوکراین و تمرکز مسکو بر آنجا، آذربایجان فرصت را برای آتش افروزی جدید با ارمنستان مناسب می بیند و در این میان تلاش دارد ایران را از حمایت از ارمنستان دور کند و حتی وادارد که به آن نزدیک شود. بی شک ترک موازنه در روابط تهران با باکو و ایروان، بدون ملاحظه منافع ملی ایران در نهایت به ضرر تهران تمام خواهد شد.
اعلام نقض آتش بس توسط آذربایجان از سوی مسکو شاهدی بر این ادعاست که آذربایجان می خواهد آغازگر جنگی علیه ارمنستان باشد.
تاکتیک روسیه
اینکه تصور کنیم روسیه جبهه قفقاز را رها می کند، واقع بینانه نیست. در جنگ جهانی دوم آدولف هیتلر می گفت قفقاز پهلوی شوروی است و اگر به پهلوی شوروی ضربه بزنیم شوروی زمین می خورد. ژوزف استالین، رهبر وقت شوروی با تایید این اظهارات هیتلر می گفت، قفقاز پهلوی شوروی است و هرگز اجازه نمی دهیم از این ناحیه خنجر بخوریم. در عمل هم مسکو ثابت کرد که قفقاز را پهلوی خود می داند. این سیاست همچنان برای مسکو ثابت مانده، با این تفاوت که جای هیتلر را غرب گرفته است. بنابراین روسیه در هیچ حالتی اجازه نمی دهد که اولا، موازنه در قفقاز به هم بخورد، ثانیا غرب وارد این حوزه شود و میدان دار شود و ثالثا، بازیگری سوم، حتی ایران، نقش اصلی را برعهده بگیرد. در حال حاضر ایران و روسیه به نوعی از اتحاد رسیده اند، بنابراین چون مسکو همه توجه خود را به جنگ اوکراین معطوف کرده، احتمال دارد موقتا کنترل این حوزه را با هدف کنترل تنش به ایران بسپارد اما قطعا در لحظات نهایی و حساس ورود خواهد کرد و حرف آخر را خواهد زد. به نظر می رسد نزدیکی بیش از پیش این روزهای ارمنستان به ایران نیز با توجه به این معادله است.
آذربایجان برای اینکه بتواند این موازنه را به نفع خود سنگین کند دست به دامن اسرائیل و ترکیه شده است. الهام علی اف اصرار دارد موضوع قره باغ هر چه سریعتر حل و فصل شود چرا که بیمار است و نمی خواهد پرونده سنگینی را برای جانشینش که احتمالا همسرش خواهد بود (حداقل خودش این طور برنامه ریزی کرده است) بگذارد که نتواند از پس آن برآید.
کشورهای کوچک با اقتصادهای کوچک و توانایی های کوچک تر همیشه به کشورهای بزرگتر نیازمندند، در منطقه قفقاز سه کشور بزرگترین کشورهای این حوزه محسوب می شوند، ایران، روسیه و ترکیه. آذربایجان اگر سراغ ترکیه می رود، ارمنستان ناگزیر است به سراغ ایران یا روسیه بیاید. چون روسیه درگیر پرونده اوکراین است لاجرم مجبور است به ایران پناه ببرد.
واقعیت های سیاسی
آذربایجان و ارمنستان، هر دو، به دنبال ورود روسیه و غرب برای حل پرونده قفقاز هستند. اگر آذربایجان به دنبال ترکیه رفته و این کشور وارد این میدان شده، به پشتوانه ناتو است و پرواضح است که ناتو سازمانی غربی است. ارمنستان هم ترجیح می دهد در مقابل این ورود، کشوری از ناتو را وارد میدان کند، اتفاقی که همیشه افتاده، برای همین از حربه مسیحی بودن خود استفاده کرده و از فرانسه کمک گرفته است. مروری بر سه دهه مناقشه قره باغ نشان می دهد که کشورهای اروپایی، در راس آنها فرانسه، با روسیه به تفاهم رسیده اند تا آرامش به این منطقه برگردد. بنابراین می توان گفت که همواره تفاهم این دو در پس توافقات حوزه قفقاز است.
بنابراین می توان گفت سه لایه از قدرت در این منطقه وجود دارد، یکی خود کشورهای آذربایجان و ارمنستان که حاکمان اصلی این منطقه هستند، در لایه دوم ایران و ترکیه، کشورهای هم مرز در این منطقه که قدرت های متوسط این حوزه را تشکیل می دهند، و در لایه سوم روسیه و غرب هستند که دامنه قدرت روسیه از لایه اول تا لایه سوم گسترده است.
اکنون که غرب و روسیه درگیر بحران اوکراین شده اند، فضایی برای ایران و ترکیه فراهم شده تا بتوانند در چارچوبی معین و مشخص در این زمینه بیش از پیش نقش آفرینی کنند. اما این نقش آفرینی همان طور که گفته شد محدود است و نمی تواند فراتر از چارچوب های تعریف شده برود؛ چون روسیه و غرب خود را داعیه دار می دانند و فراتر از چارچوب ها عمل کردن، آنها را وارد میدان می کند. البته که در این میان داعیه دار بودن روسیه چون خود در این منطقه است موجه تر از غرب است که حضور در این منطقه را به مثابه تضعیف روسیه و ایران می داند.
بنابراین و با توجه به توضیحاتی که داده شد، ایران نباید طرفی از درگیری های قره باغ باشد؛ در حالی که باید منافع خود را دنبال کند، خطوط قرمز خود را بلند و با صدای رسا بیان کند – کاری که تا کنون کرده – و روابط خود را به کشورهای این حوزه به صورت دو جانبه تعریف کند. ایران و ترکیه در منطقه و قره باغ رقیب هم هستند اما این رقابت نباید به خصومت کشیده شود. واقعیت این است که جنگ قفقاز جنگ ایران نیست، بلکه جنگ دو کشور مستقل آذربایجان و ارمنستان است که به خودشان مربوط است. زمانی این جنگ به ما مربوط می شود که منافع ما تحت تاثیر قرار بگیرد، برای همین بهترین گزینه در حال حاضر در حوزه قفقاز دیپلماسی فعال است. یعنی همین سیاستی که ایران تلاش کرده است تا کنون اتخاذ کند و بر آن پایبند باشد.