يکشنبه ۰۴ آذر ۱۴۰۳
به گزارش صد آنلاین ، هفت صبح| غروب روز چهارشنبه رسیدگی به قتل هولناک پسر جوان افغان به نام نوراحمد با اعلام از سوی ماموران کلانتری 117 جوادیه در دستور کار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.
در حالی که دوستان و همکاران نوراحمد کشف جسد غرق در خون او را به مرکز فوریت‌های پلیس 110 اطلاع داده بودند، بلافاصله رسیدگی به موضوع وارد فاز جنایی شد و تیم بررسی صحنه جرم دادسرای جنایی تهران به همراه بازپرس کشیک قتل پایتخت و همچنین تیم تشخیص هویت پلیس آگاهی در محل وقوع جنایت بالای سر جسد مقتول حاضر شدند و تحقیقات خود را برای رازگشایی از ماجرا آغاز کردند.
در اولین قدم از تحقیقات دوستان نوراحمد هدف تحقیقات جنایی قرار گرفتند.این در حالی بود که تیم تشخیص هویت پلیس آگاهی تهران قتل جوان 27 ساله با اصابت ضربات متعدد چاقو را مورد تائید قرار داد و جسد با دستور بازپرس جنایی برای انجام معاینات و آزمایش‌های لازم به سردخانه پزشکی قانونی منتقل شد.
یکی از دوستان نوراحمد در اولین تحقیقات به کارآگاهان جنایی گفت:«چند سالی می‌شود که از افغانستان به ایران آمده‌ام و در این مدت چندین بار در کارگاه‌های مختلف ساختمانی با نوراحمد همکار بودم.برای همین با هم دوست شده بودیم تا اینکه در کارگاه ساختمانی واقع در جوادیه مشغول کار شدیم.»
این فرد در ادامه گفت:«این اواخر چندین بار نوراحمد به من گفته بود که به خاطر آزار و اذیت یکی از کارگران به نام جمعه کفرش بالا آمده است.وقتی علت را از او پرسیدم گفت که جمعه قصد آزار و اذیت او را دارد و هر وقت او را تنها گیر بیاورد سعی می‌کند که نقشه شیطانی‌اش را عملی کند.»
دوست نوراحمد در ادامه راجع به شب حادثه گفت:«هر شب وقتی هوا تاریک می‌شد هر کدام از ما به محل خواب خودمان می‌رفتیم چون باید صبح زود روز بعد بیدار می‌شدیم.اما امشب وقتی نوراحمد برای خواب به طبقه پایین رفت یکدفعه صدای فریادش را شنیدیم و وقتی خودمان را به او رساندیم که غرق در خون بود.تا قبل از این اتفاق جمعه در کارگاه بود اما بعد از قتل نوراحمد یکدفعه غیبش زد.گمان می‌کنم در پی درگیری‌های اخیر نوراحمد با جمعه کار آنها به درگیری مرگبار کشیده شده باشد.»
تحقیقات در این پرونده در حالی ادامه پیدا کرد که تعداد دیگری از کارگران نیز تائید کردند که جمعه را در حین درگیری با مقتول دیده‌اند.به این ترتیب نوک پیکان اتهام سمت جمعه چرخید و سرانجام او شناسایی و دستگیر شد. متهم بعد از دستگیری اتهام قتل را انکار کرد.در ادامه این گزارش گفت‌وگوی خبرنگار ما با متهم پرونده را بخوانید.
چند سال داری؟
45 سال
اتهام تو قتل یکی از همکارانت در کارگاه ساختمانی است این اتهام را قبول نداری؟
نه من کسی را نکشته‌ام و هرگز با نوراحمد هیچ اختلافی نداشتم. نمی‌دانم چرا بی‌جهت من را متهم به این قتل می‌دانند.
اما دوستانت می‌گویند که تو را در حال درگیری با مقتول دیده‌اند و از این گذشته مقتول نیز قبلا گفته بوده که با تو درگیری داشته.
من این حرف‌ها را قبول ندارم.نوراحمد فقط با بصیر مشکل داشت و من در این ماجرا بی‌تقصیرم.
اختلاف نوراحمد و بصیر برای چه بود؟
برای اینکه نوراحمد می‌خواست به بصیر تعرض کند.اما بصیر مقاومت می‌کرد.شب حادثه هم به خاطر همین موضوع با هم بحثشان شد.
از شب حادثه چه می‌دانی؟
آن شب نوراحمد سراغ بصیر رفت و می‌خواست او را مورد آزار و اذیت قرار دهد.برای همین هم بود که بصیر چاقویی برداشت و به جان نوراحمد افتاد و او را به قتل رساند.
تو این موضوع را چطور متوجه شدی؟
من با چشم خودم دیدم که آنها با هم درگیر شده‌اند.
چرا سعی نکردی مانع درگیری‌شان شوی یا دوستانت را صدا نزدی؟
چون همه چیز خیلی سریع رخ داد و کاری از من ساخته نبود.
چرا پلیس را خبر نکردی و به جای این کار فرار کردی؟
فکر می‌کردم بقیه کارگران به پلیس زنگ می‌زنند.فرار نکرده بودم فقط برای مهمانی به خانه یکی از دوستانم رفته بودم.
بنابراین گزارش رسیدگی به این پرونده تا روشن شدن راز ماجرا در جریان تحقیقات قرار دارد.