در اینکه رامین رضاییان یک شخصیت و کاراکتر خاص دارد هیچ کس تردیدی ندارد. تمام کسانی که از جوانی و از زمان راه آهن رامین را میشناسند میدانستند که او روزی ستاره بزرگی خواهد شد و البته یک انسان متفاوت، فقط کافیست به سلیقه او در لباس پوشیدن نگاه کنید تا متوجه این حقیقت بشوید!
حالا رامین رضاییان در پی حوادث بازی پرسپولیس و سپاهان حرفهایی زده که فرازهایی از آن بسیار مهم است. دست روی نقطه ضعف فرهنگی گذاشته و این دقیقاً همان رسالت اجتماعی یک فرد مشهور و قهرمان است. به این بخشهای حرفهای رضاییان دقت کنید؛ «من ۱۵ سال است که در این فوتبال هستم و یک مربی نداشتهام که به او بیاحترام کرده باشم. من سالها برای این احترام ریاضت کشیدهام و حتی جواب هم تیمی که به من بیاحترامی کرده را ندادهام و در سکوت خودم سعی کردهام حلش کنم. درباره نیمکت پرسپولیس یک صحبتی شده بود که رامین رضاییان نرفت. این کار غیرحرفهای هست. من با کادری که کار نکردم چرا باید به سمتشان بروم؟! سیدجلال بزرگ من بود، کاپیتان من بود، تمام کاپیتانهای عزیز پرسپولیس را در هتل دیدم و رخصت گرفتم و قبل از بازی آقای سیدجلال را دیدم و رخصت گرفتم و خودش هم میداند. یک روزی هم هر جا بازی کنم، اگر آقای مورایس روی نیمکت آن تیم باشد، میروم و دست میدهم. همان طور که در الدحیل بودم و به آقای برانکو دست دادم. آقا یحیی مربی پرسپولیس بود و رفتم دست دادم. چرا طرفدار کارهای غیرحرفهای هستیم ما؟ چرا باید یک کار غیرحرفهای را انجام بدهم که توی چشم باشم؟ من نمیخواهم.»
تا بوده ما همیشه منتقد برخوردهای زشت در فوتبالمان بودهایم. در ابتدای هر مسابقه و برخلاف عرف رایج جهانی مربیان ما یکدیگر را در آغوش میگیرند و اعضای نیمکتها با هم خوش و بش میکنند اما به محض سوت داور همه هر کاری که دارند را رها و به یکدیگر با هرچه در اختیار دارند حمله میکنند. حکایت بعد از بازیها هم که نور علی نور است! کنفرانسهای بعد از بازی محلی برای اتهام و افترا شده و باشگاهها هم از اسلحهای به نام بیانیه استفاده میکنند، آنقدر که فدراسیون مجبور شد جریمه سنگین برای این کارها بگذارد!
در حالی که در همه جای دنیا تیمها در شروع مسابقه با یکدیگر دست میدهند و بعد تمام توان خود را برای برد میگذارند و در پایان بازی به یکدیگر خسته نباشید گفته و دنبال کارشان میروند. مربی و بازیکن و مدیر هم ندارد، این جو احترام بین همه وجود دارد. حالا یک نفر مثل رامین رضاییان پیدا شده و منتقد این رفتارهاست. چرا ما باید اول مسابقه قربان صدقه هم برویم و آخر مسابقه که باید با احترام برخورد کنیم، برعکس به هم حمله کنیم؟ با این رفتار آخر بازی، آن رفتار اولیه چه تاثیری دارد؟
میگویند کار را که کرد، آنکه تمام کرد. میگویند مهم نیست شما نیم ساعت از کسی تعریف کنید، حرف اصلی بعد از آن ولی یا اما زده میشود! رفتارهای اول بازی که مهم نیست، مهم رفتارهای پایان بازی است که تحت فشار هستید و نتیجه هم مشخص شده! اما یک نکته جالب دیگر آنجاست که رامین میگوید وقتی من با کسی کار نکردهام چرا باید به سمتش بروم؟ او کاملاً درست میگوید، در همه جای دنیا بازیکنان به سمت مربی یا کسانی میروند که با آنها کار کرده و خاطره دارند.
فقط به صرف اینکه بازیکنی سالها قبل در باشگاهی بوده میشود از او توقع داشت که در هر بازی مقابل آن تیم به سمت نیمکتش برود؟ اصلاً برود که چه شود؟ به خصوص بازیکنی که با ناراحتی و برخلاف میل باطنی از آن باشگاه جدا شده چرا باید برای کسانی که نمیشناسد خود شیرینی کند؟ حقیقت این است که ما به اشتباه برخی رفتارها را نشانه فرهنگ و ادب معرفی کردهایم و برخی رفتارها را نشانه بیادبی و بیفرهنگی، در حالی که خیلی وقتها نه دلیل اولی را میدانیم و نه زمان مد شدن دومی را!
در زندگی روزمره و فرهنگ ما چه بسیار کارها که انجام میدهیم اما هرگز به آن فکر نکرده و در موردش تحقیق نداریم. و چه بسیارند اصطلاحات و رفتارهایی که در اصل معنای بدی دارند اما ما به عنوان یک تعارف خوب از آنها هر روز استفاده میکنیم! پس اینجا کسی که خلاف جهت آب شنا میکند، الزاماً مرتکب اشتباه نشده است.
21025/غ