به گزارش صد انلاین ، گسترش اعتراضات علیه سیاستهایی که فاجعه انسانی کنونی را در نوار غزه به وجود آورده، قابلتوجه بوده است. این جنبش اعتراضی که ابتدا در دانشگاه کلمبیا در نیویورک متمرکز بود، بهسرعت سایر محوطههای دانشگاهی در ایالات متحده را در نوردید و اکنون الهامبخش اقدامات مشابه در سراسر جهان شده است.
محرک فوری تظاهرات، رنج گسترده مردم غزه در نتیجه حمله و محاصره رژیم صهیونیستی بوده است، اما ابراز خشم نسبت به آنچه در طول 6 ماه گذشته در غزه رخداده باید و به طور حتم شامل مخالفت گستردهتر با سیاستهایی باشد که حقوق سیاسی جمعیت تحت اشغال را توسط دشمن برتر نظامی سلب میکند.
این تظاهرات یکی از بزرگترین و برجستهترین ابراز مخالفت با سلطه رژیم صهیونیستی بر فلسطینیان و مخالفت با سیاستهای ایالات متحده است که در چند دهه گذشته، عملاً چشم خود را به روی اقدامات اسرائیل بسته است. بهاینترتیب، اعتراضات امیدهایی را برای حل دیپلماتیک این جنگ ویرانگر ایجاد میکند.
بر همین اساس است که پیتر باینارت، یکی از زیرکترین ناظران مسائل مربوط به اسرائیل و فلسطینیان، با دلایل موجه در مورد جنبش اعتراضی اظهارنظر میکند. گرچه میتوان انتقادهایی را هم به این جنبش وارد کرد؛ اما این جنبش هم یک «فرصت فوقالعاده» است که «امکان پایاندادن به همدستی سیستماتیک امریکا در ظلم و ستم بر مردم فلسطین را می دهد، فرصتی که هیچ جنبشی در تاریخ امریکا نداشته است.»
اعتراضات زمانی هم به خشونت کشیده میشود. در دانشگاه کلمبیا، این زمانی اتفاق افتاد که معترضان دیگر فقط روی یک چمن کمپ نمیزدند و در عوض یک ساختمان بزرگ دانشگاه را تصرف و اشغال کردند.
برخی از رؤسای دانشگاهها، در کلمبیا و جاهای دیگر، به دلیل فراخوان سریع پلیس حتی قبل از اینکه اعتراضها به این سمت برود، مستحق انتقاد هستند. بااینحال، هیچ رئیس دانشگاهی نمیتواند یا نباید اقداماتی را که باعث اختلال در آموزش و سایر عملکردهای عادی مؤسسه آنها میشود، تحمل کند.
برخی از معترضان از مجموعهای از اهداف حمایت میکنند که حتی فراتر از اسرائیل و فلسطینیها است. این نشان میدهد که چگونه بحران غزه، با بسیج یک ائتلاف متنوع در چپ سیاسی، به طور طبیعی فعالانی را به خود جذب میکند که موضوعات دیگری نیز در ذهن خود دارند. اما هر چیزی که مثل پراکندگی کلی از جناح چپ به نظر برسد، تمرکز بر سیاستهای اسرائیل را کاهش میدهد.
این در حالی است که مخالفانِ هرگونه اقدام برای حل مناقشه رژیم صهیونیستی و فلسطین و تأمین حقوق سیاسی و انسانی فلسطینیان، از تصاویر منفی اعتراضات سوءاستفاده میکنند. کمیته ملی سناتوری جمهوریخواهان از این فرصت برای تبلیغات استفاده میکند و با مشارکت «افراد یهودیستیز» که در محوطه دانشگاهها «مانند تروریستها» رفتار میکنند، آن را به رئیسجمهور بایدن و برنامه بخشودگی وام دانشجویی گره میزند. این موضوع در کنار موارد دیگر از جمله تحریک دانشجویان به خشونت از سوی حامیان اسرائیل و مخالفان اعتراضات، به خشونت در محوطه دانشگاه UCLA دامن زد و رأیدهندگان امریکایی را به حمایت از ممنوعیت تظاهرات در دانشگاهها سوق می دهد.
تقریباً هر جنبش اعتراضی، هر چقدر هم اصیل باشد، از چیزهایی زشت و غیرقابلتوجیه اقتباس می کند و در این مورد، فقط بهاندازه کافی شعارهایی شنیده میشود که میتواند به طور منطقی برای مخالفان، یهودیستیزانه تلقی شود تا کل جنبش را ناعادلانه به برچسب یهودستیزی بزنند.
ازآنجاکه معترضان، نوستالژی اعتراضات دهه 1960 به جنگ ویتنام را دارند، بهتر است در مورد نتایج اعتراضات ضد جنگ ویتنام در آن دوران تأمل کنند. اعتراضات جنگ را کوتاه نکرد. اعتراضات با کمک به تفرقه و هرج و مرج در حزب دموکرات، به چشمانداز انتخاباتی هیوبرت همفری، نامزد دموکرات ریاست جمهوری در سال 1968 لطمه زد و او از ریچارد نیکسون نامزد جمهوریخواه شکست خورد و جنگ چهار سال دیگر ادامه یافت.
پیشتر به دلیل احترام اولیه بایدن به اسرائیل و نخستوزیر آن، بنیامین نتانیاهو، فاجعه در نوار غزه یک مسئولیت سیاسی برای بایدن بود؛ اما اکنون، اعتراضات یک مسئولیت سیاسی بیشتر برای بایدن است.
مهمترین پیامد اعتراضات این است که نهتنها ممکن است موجب تغییر در سیاستهای عمیقاً ریشهدار ضد فلسطینی دولت راستگرای اسرائیل نشود، بلکه در عوض به بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید کمک کند. با توجه به معیارهای خود معترضان – و باتوجهبه سوابق دور اول ترامپ در آزاد گذاشتن دولت اسرائیل برای هر اقدامی – این یک گام به عقب خواهد بود.