به گزارش صد آنلاین ، ماجرای این قتل در یکی از شهرهای شمالی و در اردیبهشت سال 89 اتفاق افتاد و پسر 23 سالهای به دست پسر 29 سالهای به قتل رسید و پس از آن متهم فرار کرد، اما بعد از چند روز در یک کلبه جنگلی دستگیر شد.
در تحقیقات مشخص شد متهم به قتل با فرد دیگری درگیری داشته و پسر 23 ساله به نام بهنام که قربانی شده قصد میانجیگری داشته ولی خود قربانی شده و جانش را از دست داده است.
متهم به قتل در روند بازجوییها گفت: من یک بچه دارم و روز حادثه در خانه بودم. بچهام جلوی در خانه بازی میکرد و با بچه همسایه دعوا کرد. بعد کار به دخالت پدر آن کودک و من کشید و همان لحظه مقتول که با دوستش رد میشد و بهنام را نمیشناختم قصد جدا کردن ما را داشت. آن مرحوم من را هل داد من هم که هنوز عصبامی بودم با چوبی دستم بود به سرش زدم. من فقط عصبانی بودم و اصلا قصد قتل نداشتم و اصلا او را نمیشناختم.
این متهم در نهایت به خاطر درخواست اولیای دم به قصاص محکوم شد و دیوان عالی کشور نیز حکم را تایید کرد. پس از آن متهم این پرونده در آستانه اعدام قرار گرفت و حتی یکبار پای چوبه اعدام رفت اما مادر مقتول مهلتی کوتاه به او داد. به این ترتیب این محکوم به قصاص همچنان زیر تیغ بود.
در این بین پسر خاله بهنام در یک درگیری مرتکب قتل شد. این در حالی بود که مادرش فوت شده و مادر بهنام، خواهرزاده اش را مانند پسر خودش بزرگ کرده بود. به این ترتیب مادر بهنام همزمان دو سوی پروندههای قتل را تجربه میکرد و از یکسو به عنوان اولیای دم و از سوی دیگر به عنوان خانواده قاتل درگیر دو پرونده قتل شد. او که تجربه متفاوت از بسیاری از اولیای دم و خانواده قاتلان داشت با خود عهد کرد اگر موفق به گرفتن رضایت برای خواهرزادهاش شد از قصاص قاتل فرزندش خواهد گذشت. این در حالی بود که خواهرزاده او هم یک بار پای چوبهدار رفت و در نها به شرطی که دیهای را برای خرج ایتام بپردازد، بخشیده شد.
به این ترتیب مادر بهنام، قاتل فرزند خودش را بخشید، ولی برای او شرط گذاشت خرج پنج عروس و داماد را که در پرورشگاه بزرگ شدهاند، فراهم کند. خانواده قاتل نیز با شناسایی چنین افرادی و تهیه جهیزیه یا کمک خرج عروسی جان فرزندشان را نجات دادند.