واگذاری استقلال و پرسپولیس به بخش خصوصی رویای دیرینه فوتبال ماست. رویایی که آنقدر رخ نداد که تقریباً همه از وقوعش ناامید بودند، پس وقتی اتفاق افتاد، قاعدتاً باید یک شادی ملی برپا میشد. چرا نشد؟ نگاه کنید به ترجیع بند تمام نگرانیها از سوی طرفداران، کارشناسان، پیشکسوتان و به طور کلی اهالی خانواده فوتبال، نگاه کنید به سوالاتی که رسانههای مختلف در این یک هفته از مسئولان وزارت ورزش، سازمان خصوصیسازی و مالکان جدید دو تیم پرطرفدار مدام تکرارش کردهاند!
در این فوتبال همه ما آنقدر با تجربه شدهایم که بدانیم قرار است از کجا احساس خطر کنیم! سوالی که از همه دستاندرکاران تکرار میشد که آیا در این برهه حساس کنونی پایان فصل که دو تیم پرطرفدار رقبای اصلی برای فتح جام قهرمانی هستند و هر تغییری میتواند رویای کسب جام را دست نیافتنی کند، آیا مالکان جدید سرنوشت تیم پرطرفدار را نادیده گرفته اقدام به این ریسک بزرگ میکنند؟
ببینید در همین یک هفته استقلال به عنوان صدر نشین لیگ برتر دستخوش ۲ اتفاق بزرگ شد. البته که سوای نتیجه مساوی در تبریز - که دیدیم تغییری در جایگاه این تیم در صدر جدول صورت نداد - منظور اتفاقات خارج از میدان و فرافوتبالی است که به مدیران برمیگردد و تصمیماتی که معمولاً پیامدهای ورزشی خوبی ندارد. ابتدا داستان تغییر نام باشگاه بزرگ و بلافاصله بعد از بازی در تبریز مسئله برکناری مدیرعامل باشگاه که هم زمان و هم مکان نادرستی داشت و هم نما و نهان!
هیچ کس گذشته را فراموش نکرده و تقریباً تمام اهالی فوتبال ایران از اختلافات بین نکونام و خطیر باخبرند. چه بسیارند کسانی که از ابتدا مخالف انتصاب خطیر بودند و کسی هم قصد دفاع از کارنامه کسی را ندارد. اینجا مسئله فقط باشگاه استقلال و اهمیت این نام بزرگ در فوتبال ایران است. باشگاهی که بیشتر ایام این فصل را صدرنشین بوده و طرفداران میلیونیاش حق دارند منتظر قهرمانی تیمشان باشند و درست در این بزنگاه حساس، برکناری یکی از دو رکن اصلی یعنی مدیرعامل چقدر میتواند تیم را به حاشیه ببرد؟
این حق طبیعی مالکان جدید است که نفرات خود را در راس باشگاه زیر نظرشان منصوب کنند. اینجا فقط مسئله زمان مطرح است، حتی برای تیمی که از ابتدای فصل اینقدر تنش داشته اما ثابت کرده که با همین شرایط میتواند صدرنشین و قهرمان باشد. ما در این فوتبال و در همین دو باشگاه بزرگ سالهایی را به یاد داریم که تیم اصلاً مدیرعامل نداشت یا هیئت مدیره نداشت اما به خاطر آن ثبات و آرامش قهرمان شده بود، با این پیشینه چه نیازی به برکناری شبانه مدیرعامل باشگاه استقلال بود؟
باز هم میگوییم عزل و نصب حق مالکان است و کسی قصد دفاع از کارنامه علی خطیر را ندارد. اصلاً بگذارید بگوییم انتصاب او از ابتدا اشتباه بود اما کار درست آن بود که بعد از عدم جذب نفرات مد نظر نکونام برکنار میشد، یا لااقل بعد از یکی از آن دعواهای عجیب و غریب! نگاه کنید به دلیل عزل علی خطیر که گفته میشود به خاطر واریز ۵۰ میلیارد تومان پول بابت درصدی از قراردادهای بازیکنان است. مگر نه اینکه دعوای همه در این فوتبال بر سر پول بوده و هست؟ مگر نه اینکه وظیفه مدیرعامل، عمل به تعهدات باشگاه در قبال بازیکنان و مربیان است؟ پس چرا باید یک مدیرعامل که همیشه بابت انجام ندادن این وظایف سرزنش میشد، حالا بابت انجامش برکنار شود؟
و نگاه کنید به زمان وقوع این اتفاق، بازی استقلال در تبریز ساعت ۷ بعد از ظهر تمام شد و بازی پرسپولیس مقابل سپاهان که میتوانست رنگ صدر جدول را عوض کند، ساعت هفت و نیم بعد از ظهر آغاز شد. شما خبر برکناری خطیر را کی شنیدید؟ زمانی که هنوز نتیجه بازی پرسپولیس و سپاهان مشخص نشده بود! این یعنی اعضای هیئت مدیره در حالی به جلسه رفتند و تصمیم گرفتند که هنوز سرنوشت صدر جدول روشن نشده بود! این یعنی در این تصمیم هیچ المان ورزشی و فوتبالی دخالت نداشت و این همان خطر بزرگی است که استقلال را در ادامه راه تهدید میکند. وقتی برخلاف نظر غالب هواداران، تصمیماتی در سطوح بالا گرفته میشود و این تصمیمات هیچ سرمنشا ورزشی و فنی و مدیریتی ندارد. اما مکان جلسه هم داده های خطرناکی به مخاطب می دهد، باشگاه بزرگ استقلال که صاحب دفتر و ساختمان است چرا باید مهمترین تصمیمش را در جایی بیرون باشگاه بگیرد؟ اساسا شما احساس "احضار شدن" اعضای هیئت مدیره را ندارید؟
حالا میدانید خطر بزرگتر از زمان و مکان این تصمیم کجاست؟ اینکه در باشگاه استقلال که روی کاغذ هیئت مدیره و مدیرعامل داشت، فردی دیگر تصمیمات را گرفته و به هیئت مدیره ابلاغ کند؛ پیامد همان حس احضار! باز هم میگوییم این حق مالکان جدید است که تصمیم بگیرند اما روش درست آن است که پتروشیمی خلیج فارس مستقیم فرد مورد نظر خود را به عنوان رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل منصوب و ایشان شخصا اقدام به اعلام رای میکرد تا عواقب این تصمیم را گردن بگیرد.
و حالا نگاه کنید به جانشین علی خطیر که خود در تمام تصمیمات ۳ سال اخیر این باشگاه دخالت داشته و حتی در مقطع مدیریت حجت کریمی از چرخه مدیران باشگاه خارج شده بود! این برای شما چه معنایی دارد؟ چطور میتوان به این انتخاب و استقلالش در مدیریت اعتماد کرد؟ حالا توانمندی بماند برای بعد! چه کسی است که نداند در پایان این فصل هر اتفاقی بیفتد، در کارنامه جواد نکونام ثبت خواهد شد؟ او که در یک اظهار نظر اعلام کرده همه در هواپیمای تیم موقع بازگشت بابت برکناری خطیر خوشحال بودند و با همین جو مشخص می شود استقلال لازمه اصلی موفقیت - یعنی روحیه همبستگی و تیمی - را ندارد!
چطور نکونام با کوهی از تجربه این خطر را نمیبیند که این گونه تصمیمات و آمدن و رفتنها چقدر برای آینده تیمش و خودش دردسر خواهد داشت؟ اینکه نفر بعدی می تواند خودش باشد؟
21458/غ