وقتی عنوان روایت ایرانی از نظم جدید جهانی را دیدم به وجد آمدم و با علاقه مطالعه کردم. دکتر علی باقری از جمله دیپلمات های خوش تیپ و متصل به بالا دستی است و در جایگاه تصمیم گیری برای تبدیل خواسته های جمهوری اسلامی در روند سیاست جامعه جهانی قرار دارد و از اینکه روایتی ایرانی از نظم جهانی را ترسیم کرده قابل تحسین است.
بر مبنای متنی که در جام جم مطالعه کردم اشاره به چند نکته ضروریست زیرا هزینه اشتباه در سیاست خارجی معادل هزینه جنگ است. باید با خرد جمعی و نزدیک به اجماع، سیاست خارجی را پیش برد و الا آن میشود که هست. صحبت های باقری مبنی بر اینکه “تفکیک دشمن از غیر دشمن، تنش زدایی و تهدید زدایی، عدم اتکا، مذاکره بدون نتیجه فایده ندارد و توجه به چند جانبه گرایی و در سال ۲۰۵۰ هند و چین قدرت های اقتصادی هستند“ غیر معقولند ومثل این می ماند که تاکید کنیم هند بزرگترین دموکراسی دنیاست. هند بزرگترین دموکراسی جهان هست ولی هند کجا و مثلا دموکراسی سوئیس کجا؟ تمرکز بنده بر “نگاه جامع نگر“ ایرانی بر سیاست بین الملل است ولی قبل از آن چند نکته در مورد چند جمله جناب باقری که در بالا ذکر شد لازم است.
نظریه اغفال مغایرتی با نظرات امام (ره) و مقام معظم رهبری ندارد و وظیفه نخبگان و سیاسیون است که سیاست جمهوری اسلامی ایران را به سرمنزل مقصد برسانند. شاه بیت نظریه دکتر باقری اینجاست که می فرماید از اروپا خواستم دنبال منافع خودشان باشند. اشتباه ایشان دقیقا همین جاست که غافل از این هستند که اروپا امریکا را با اغفال، به دفاع از اروپا متعهد کرده تا رشد اقتصادی خود را داشته باشد و اتفاقا هم موفق بوده است. اروپا امریکا را اغفال کرده تا خطر روسیه را از اروپا خارج کند. اروپا امریکا را اغفال کرده است تا وقتی کشورهای مسلمان را یکی بعد از دیگری متلاشی می کند، اروپا مقصر جلوه داده نشود و همچنین جنگ جمهوری اسلامی با امریکا ادامه داشته باشد. مشکل در ایران درک اشتباه از امریکاست. امریکایی که در دوران دونالد ترامپ متفاوت بود و در جنگ علیه فاشیسم و نازی و صدام و طالبان اول، نافع بود، چرا هم خوب و هم بد است؟ در جنگ با جمهوری اسلامی دیگرانی هستند که پشت نقاب امریکا پنهان هستند و پوسته داخلی مخالفت ها با جمهوری اسلامی را طی طریق نکرده ایم. اگر امریکا مشکل است پس چرا سیاست اروپای منهای امریکا جواب نداد؟ اگر دلار امریکا قدرتمند است نه بخاطر امریکا بلکه اعتباری است که دیگران با سرمایه گذرای در امریکا این کشور را سرپا نگه داشته اند تا به دیگران بتازند. بزرگترین سرمایه داران در امریکا به ترتیب ژاپن، آلمان، کانادا، انگلیس، ایرلند، فرانسه، هلند، سوئیس، اتریش و اسپانیا هستند؛ یعنی اکثر کشورهای اروپایی با تفکر آنگلوساکسونی با محوریت لندن. بدون خرد جمعی و نزدیک به اجماع نخبگان نمی توان به مخرج مشترک سیاست خارجی موفق دست یافت والا میشود آنچه هست.