شامگاه پنجشنبه 7 مارس 2024 (17/12/1402)، جو بایدن چهلوششمین رئیس جمهوری آمریکا، «نطق وضعیت اتحادیه» را در مقابل اجلاس مشترک مجلس سنا و نمایندگان آن کشور ایراد کرد. این نطق که به صورت سالانه و براساس قانون اساسی آمریکا ایراد میشود، مهمترین سخنرانی هر رئیس جمهور آمریکاست.
قانون اساسی آمریکا رئیس جمهور وقت را موظف میکند که گزارشی از وضعیت کشور به صورت سالانه به کنگره ارائه داده و پیشنهادهای خود را برای اداره بهتر کشور با نمایندگان در میان گذارد تا سال 1913، رؤسای جمهوری آمریکا، گزارش وضعیت کشور و یا وضعیت اتحادیه را به صورت کتبی به کنگره ارائه میدادند.
اما ویلسون رئیس جمهوری وقت آمریکا در 1913، به صورت شفاهی و سخنرانی، وضعیت کشور را به کنگره گزارش کرد و از آن تاریخ به بعد، مخصوصاً با توجه به اهمیت رسانههای تصویری، برگزاری مراسم ایراد نطق خود تبدیل به یکی از مهمترین وقایع هیجانانگیز سیاسی در قاموس فرهنگ سیاسی آمریکا شده است. توضیح آنکه پیوسته، در تمامی سرزمینها و تاریخ بشری، سیاست با برگزاری مراسم باشکوه و پرهیجان پیوند داشته است. در ایالات متحده نیز چنین است.
یکی از مراسم مهم، افتتاح دوران ریاست جمهوری جدید است و دیگری همین برگزاری سخنرانی وضعیت اتحادیه میباشد. نطق امسال بایدن، از جهت دیگری نیز بر هیجانهای سیاسی در این کشور میافزود و آن اینکه این آخرین نطق سالانه او در دوران کنونی ریاست جمهوری است و مهمتر شاید بتوان گفت اولین نطق انتخاباتی سراسری او در این سال حساس انتخاباتی است، مخصوصاً اگر در نظر بگیریم که سرنوشت نامزدی دو حزب جمهوریخواه و دمکرات برای ریاست جمهوری معلوم شده و ترامپ و بایدن وارد مرحله نهایی گردیدهاند.
با توجه به آنچه ذکر شد، نطق نسبتاً طولانی او در این مراسم سیاسی که در آن قضات دیوان عالی، فرماندهان نظامی، اعضای کابینه و همچنین گزیدهای از جامعه مدنی آمریکا در آن حضور داشتند را چگونه میتوان تحلیل محتوی کرد و مفاهیم محوری و مرکزی آن را مورد واکاوی قرار داد؟ در پاسخ باید به سه مفهوم بنیادین «ترس و سیاست»، «تصویر و سیاست» و «هویت و سیاست» در متن تحولات آمریکا توجه کرد.
سیاست ترس محور، پدیدهای فراگیر در گوشه و کنار جهان است، اما نطق بایدن نسخه آمریکایی ترس محوری در شرایط کنونی آن کشور است. بایدن، آمریکاییها را از ترس بزرگی که بنیادهای دمکراتیک این کشور را در معرض خطر قرار دادهاند، آگاه کرد و برحذر داشت. او گفت دمکراسی در مقابل دو تهدید همزمان داخلی و خارجی قرار گرفته است.
در داخل، البته منظور او، ترامپ و ترامیسیم و در خارج عمدتاً روسیه و اقتدارگرائی جهانی است. او حتی یکبار هم نام ترامپ را به زبان نیاورد ولی سیزده مرتبه «سلف من» را تکرار کرد و سلف او کسی جز ترامپ نبود.
ترس از به همریختن آمریکا، ترس از ویرانی نهادها، ترس از محو آزادی و ترس از کاهش و افول خارجی ایالات متحده، در صورت به قدرت رسیدن رقیب، موضوع سیاست مبتنی بر ترس را برجسته میکرد و جای آنکه رقیب او یعنی ترامپ هم سیاست مبتنی بر ترس را با شیوه و نمای دیگری بکار میگیرد .اما این ترس را باید در کنار تصویری که بایدن از خود ارائه داد مورد مداقه قرار داد.
سیاست است و تصویرپردازی و لایههای گوناگونی دارد از لایه زبانی و کلامی را میتوان در تصویرپردازی سیاسی مشاهده کرد تا لایه صوتی و تصویری. بایدن تصویر سیاستمداری را از خود ارائه داد که علیرغم کبر سن، با انرژی است. موضوع سن او و رقابت در هشتاد و یک سالگی برای دور دوم ریاست جمهوری، در محافل سیاسی و اجتماعی آمریکا، به عنوان نقطهای آسیبپذیر برای او قلمداد میشود. اما او سعی کرد که این آسیبپذیری را به چالش بکشد میتوان گفت بایدن انواع مهارتهای نمایشی را برای ارائه تصویری با توان و با مدیریت بکار گرفت.
وجه دیگری که در کنار تصویرپردازی شخصی، باید مورد توجه قرار گیرد، تصویرپردازی از دوران اول ریاست جمهوری او به عنوان یک دوران موفق در ایالات متحده است. او از کاهش تورم 9درصد به 3درصد و سرمایهگذاری 650 میلیارد دلاری در بخشهای مختلف اقتصادی آمریکا و طراحی و اجرایی کردن 46.000 پروژه و بازسازی زیربناهای عمده آمریکا سخن گفت.
در واقع کارنامهای ارائه داد که تصویر دولتی را ترسیم میکند که توانسته نه فقط چالشها را مدیریت کند، بلکه توانسته مملکت را به پیش برد.اما شاید مهمترین مفهوم و پدیده، سیاست هویت محوری است که در سرتاسر نطق بایدن بازتاب داشت. او هویتی را از آمریکا ارائه داد که با هویت ارائه شده توسط ترامپ متفاوت و در تضاد است. بایدن سعی کرد، آمریکای فراگیر و همهشمول را با ارجاع به گروههای مختلف اجتماعی را محوریت دهد. در یک کلام، بر طبقه متوسط تأکید خاصی داشت.
فهرست طولانی و سیاهه مفصلی که مردمان طبقه متوسط آمریکا با آنها روبرو هستند، مانند اقتصاد، بیمه، درمان، آموزشی، خشونت و نابرابری را مطرح کرد و با چالشی سوسیال دمکراسی و تأکید بر کاپتالیست بودن خود، گرفتن مالیات از کمپانیهای بزرگ و بیلیونرها را مطرح کرد. او گفت در آمریکا، هزار بیلیونر وجود دارد که باید 85 درصد مالیات میدهند در حالی که باید 25 درصد مالیات دهند به هر جهت دو طبقه متوسطگرائی را محور هویتی خود معرفی کرد.
توجه بایدن به مسائل بینالمللی، نسبت به مسائل بینالملل، کمتر ولی مهم بوده و آشکارا مشخص بود با پروندههای روسیه، چین و خاورمیانه دسته و پنجه نرم میکند، در مورد غزه، هر چند سعی کرد، مردم جنگ زده هم دردی نشان دهد اما لکنت زبان اساسی آمریکا در فرار از لزوم آتش بس فوری و پایان به تجاوزات رژیم صهیونیستی برجسته بود.
حمله شخصی او به پوتین در اصل علاوه بر ابعاد خارجی، حمله به روش، منش نگرش ترامپ بوددر مجموع نطق وضعیت اتحادیه، آغاز جدی مبارزه انتخاباتی بایدن و ترامپ است که معلوم نیست کدام پیروز میشوند آنچه معلوم است با دو برداشت قطبی شده از آمریکا روبه رو هستیم که نشان میدهد اتحادیه آمریکایی دستخوش شکافهای جدی است.