آخرین اخبار
۱۱ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۰:۱۵
چراغ سبز برای تداوم جنایات اسرائیل

اسارت سازمان ملل در بند وتو شورای امنیت

بازدید:۳۶۶
محمدمهدی سیدناصری در یادداشتی می نویسد: دولت ایالات متحده آمریکا بر خلاف ادعاهایی که طی چند روز گذشته مبنی بر مخالفت با عملکرد اسرائیل در غزه مطرح کرده بود، در عمل نشان داد که آن ادعاها همه پوچ بوده و هم چنان مدیریت جنگ در غزه را خود این دولت بر عهده دارد و بی خود نبود که رییس جمهور آمریکا در این هفته خواهان تصویب فوری بودجه کمک های هنگفت به اسرائیل و اوکراین در مجلس نمایندگان این کشور شد.
کد خبر : ۷۳۶۷۸

نویسنده: محمدمهدی سیدناصری، مدرس دانشگاه و پژوهشگر حقوق بین‌الملل کودکان

 

 


 در سال 1795 میلادی (سال 1174 هجری شمسی)‌، فیلسوف آلمانی «امانوئل کانت»‌، اندیشه‌ی‌ صلح همیشگی را مطرح کرد که نظریه‌ای است‌، بر مبنای آن‌چه اکنون حاکمیت قانونش می‌نامند. با این اندیشه‌، کانت نه تنها تفکر فلسفی و سیاسی را تحت ‌‌تأثیر قرار داد‌، بلکه توسعه‌ی حقوق بین‌الملل و ایجاد نهادهایی از جمله اتحادیه بین‌المجالس را هم برانگیخت. ‌‌تأثیر و نفوذ او به همین ترتیب‌، به روشنی در سخنرانی «چهارده اصلی» وودرو ویلسون‌، رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده آمریکا‌، در تاریخ 8 ژانویه سال 1918 میلادی خطاب به کنگره‌ی ایالات متحده قابل مشاهده است که شامل نخستین اشاره به جامعه‌ی‌ ملل بود. جامعه‌ی‌ ملل در سال 1919میلادی (سال 1298 هجری شمسی)‌، پس از جنگ جهانی اول راه‌اندازی گردید. این تشکیلات زمانی رسماً ‌‌تأسیس شد که 44 دولت میثاق ‌جامعه‌ی‌ ملل‌، یعنی قسمت اول معاهده‌ی‌ ورسای را امضا کردند. هدف اصلی از تشکیل ‌جامعه‌ی‌ ملل‌، حفظ صلح جهانی از طریق ترویج خلع سلاح‌، جلوگیری از بروز جنگ از راه امنیت جمعی‌، حل ‌و فصل اختلافات میان کشورها از طریق مذاکره و دیپلماسی و بهبود رفاه جهانی بود.

با این حال‌، ‌جامعه‌ی‌ ملل‌، دچار برخی نقاط ضعف اساسی بود. اگر کشورهای درگیر در اختلافات‌، تصمیمات ‌جامعه‌‌ی ملل را نادیده می‌گرفتند‌، ‌جامعه‌‌‌ی ملل می‌توانست تحریم‌های اقتصادی وضع نماید‌، اما از آنجا که نیروی نظامی نداشت‌، هیچ راهی جهت اجرای این تصمیمات نبود. علاوه بر این‌، همه‌ی کشورها عضو ‌جامعه‌ ملل نبودند.‌ با وجود این نقاط ضعف‌، جامعه‌ی ملل قادر به حل ‌و فصل برخی اختلافات و متوقف کردن برخی جنگ‌های کوچک بود. جامعه با موفقیت در اختلاف میان کشورهای سوئد و فنلاند بر سر جزایر آلاند در سال 1921 میلادی مداخله کرد و تهاجم یونان به بلغارستان (سال 1925میلادی) را متوقف کرد. با این حال‌، جامعه در جلوگیری یا توقف جنگ ملل قدرتمند بی‌اثر بود. هنگامی که ایتالیا به حبشه در کشور اتیوپی در سال 1935 میلادی حمله کرد‌، ‌جامعه‌ عمل تجاوز را محکوم و تحریم‌هایی وضع کرد‌، اما تحریم‌ها هیچ ‌‌تأثیری نداشت. علاوه بر این‌، ‌جامعه‌ی‌ ملل در رویارویی با وقایع منجر به بروز جنگ جهانی دوم ناتوان بود.

هنگامی که فاجعه دومین جنگ جهانگیر‌، بخش عظیمی از بشریت را در ترس و وحشت فرو برده بود‌، از عمق این مصیبت‌، نهالی سر بر آورد تا منادی صلح و زیست سعادتمند بشر بشوند. این نهاد سربرآورده از متن جنگ را سازمان ملل متحد نامیده‌اند. پس از اتمام این جنگ خانمان‌سوز‌، دولت‌هایی که از صدمات شدید این جنگ در هراس بودند‌، برای جلوگیری از شروع جنگی دیگر‌، تدبیری اندیشیدند و با استفاده از تجربیاتشان و به منظور دفع نقایص و اشکالات جامعه ملل‌، به فکر ایجاد این سازمان افتادند. در ماده‌ی ۱ منشور سازمان ملل متحد‌، اهداف این سازمان را این‌گونه بیان می‌دارد: ۱- حفظ صلح و امنیت بین‌المللی‌، ۲- توسعه‌ی روابط دوستانه میان ملل‌، ۳- همکاری در حل مشکلات بین‌المللی و ترویج احترام به حقوق بشر‌، ۴- مرکزی باشد برای هماهنگ کردن اقدامات دولت‌ها و کشورها. 

سازمان ملل متحد به معنای دقیق کلمه از شش رکن اصلی یعنی شورای امنیت‌، مجمع عمومی‌، دیوان بین‌المللی دادگستری‌، دبیرخانه‌، شورای اقتصادی و اجتماعی و شورای قیمومیت تشکیل شده است. شورای امنیت سازمان ملل متحد ارگانی است‌، به مراتب کوچکتر از مجمع عمومی که به منزله‌ی اعصاب سازمان ملل متحد می‌باشد‌، اما برخلاف مجمع عمومی در آن مساوات واقعی میان دولت‌ها وجود ندارد و پنج عضو دایمی شورا دارای قدت فوق العاده‌ای هستند. بنابراین موقعیت دولت‌های بزرگ در شورای امنیت که دارای امتیازاتی هستند‌، می‌تواند در صورتی که میان آنها اتحاد و اتفاق نظر نباشد‌، اساس سازمان ملل متحد را برهم ریزد. امتیازی که دولت‌های بزرگ در شورای امنیت از آن برخوردار هستند‌، در دایمی بودن عضویت آنها و داشتن حق وتو است.

هدف و اصل اولیه‌ی سازمان ملل متحد همانطور که بدان اشاره شد‌، این است و می‌بایست این باشد که صلح و امنیت بین‌المللی را بر اساس عدالت و موازین حقوق ‌‌بین‌الملل بر جهان عرضه دارد (ماده‌ی ۱ بند اول منشور سازمان ملل متحد) و این اصل می‌بایست بر کلیه‌ی قطعنامه‌های شورای امنیت حاکمیت پیدا کند. شورای امنیت نیز مکلف است‌، کلیه‌ی اقدامات خود را منطبق با اهداف اصلی و اصول ملل متحد به عمل آورده (ماده ۲۴ بند ۲) و این تکلیف‌، مسئولیت اولیه این شورا‌، یعنی حفظ صلح و امنیت بین‌المللی را نیز شامل می‌شود و شورای امنیت می‌بایست با حسن نیت به این تعهد عمل کند.

دولت ایالات متحده آمریکا بر خلاف ادعاهایی که طی چند روز گذشته مبنی بر مخالفت با عملکرد اسرائیل در غزه مطرح کرده بود، در عمل نشان داد که آن ادعاها همه پوچ بوده و هم چنان مدیریت جنگ در غزه را خود این دولت بر عهده دارد و بی خود نبود که رییس جمهور آمریکا در این هفته خواهان تصویب فوری بودجه کمک های هنگفت به اسرائیل و اوکراین در مجلس نمایندگان این کشور شد. در چند روز گذشته در شورای امنیت سازمان ملل دولت ایالات متحده آمریکا برای چندمین بار طی 4 ماه گذشته قطعنامه پیشنهادی توقف فوری جنگ در غزه و آتش بس و امکان کمک دهی به مردم جنگ زده و منع کوچ اجباری مردم فلسطین و لزوم رعایت دستور موقت دیوان بین‌المللی دادگستری را وتو کرد در حالی که حتی متحدین آمریکا از قبیل فرانسه در جمع 13 کشوری بود که از میان 15 کشور عضو شورای امنیت رای مثبت به قطعنامه دادند و انگلیس نیز رای ممتنع داد که در واقع نخواست بی آبرویی نزد افکار عمومی جهان را با رای منفی یا وتو متوجه خود سازد. این وضعیت به زبان ساده استمرار اسارت سازمان ملل متحد و شورای امنیت در بند وتوی دولت ایالات متحده است که به تنهایی بر خلاف نظر اکثریت قاطع جامعه بین‌المللی هم انواع سلاح‌ها را برای کشتار مردم فلسطین می دهد، هم برای جنایتکاران لابی سیاسی و فشار بر دولت‌ها وارد می سازد و حتی تصمیم گیرنده مذاکرات اطلاعاتی و امنیتی با طرف‌های مختلف برای روندهای آتی است و هم اجازه نمی‌دهد که مهم‌ترین سازمان دیپلماسی چند جانبه در جهان بتواند به وظیفه خود برابر منشور ملل متحد عمل کند و در کنار بی خاصیت سازی شورای امنیت، دیوان بین‌المللی دادگستری و دستورات آن نهاد را نیز به سخره گرفته وبی اعتبار جلوه می دهد.

این واقعیت تلخ جهان ماست. ظاهرا تا معادله قدرت در جهان تغییر نکند قواعد حقوقی و سازکارهای بین‌المللی حافظ صلح و امنیت و پیشبرد حقوق همه‌ی ملت‌ها دچار انسداد بوده و امکان اجرا در مواردی که بر خلاف نظر سیطره گران باشد، فراهم نخواهد بود و هر جا که اجرا شود نیز درگیر برخوردهای دوگانه و استفاده ابزاری طرف های صاحب قدرت می‌شود. در بستر چنین واقعیاتی است که زمینه سو استفاده برای دولت‌های مختلف نیز فراهم می‌شود تا تن به حاکمیت قانون و معیارهای انسانی الزام آور برای همه جهانیان  ندهند و هرجا قواعد را نقض کردند، بگویند که وقتی مدعیان این‌گونه عمل می‌کنند چرا ما پایبندی نشان دهیم؟؟

اشتراک گذاری:
ارسال نظر
تازه‌ها
پربیننده‌ها پربحث‌ها