در حالی که بحران غزه و رویه غیر انسانی اسرائیل در مواجهه با مردم این باریکه، بر همه مسائل بین المللی سایه انداخته و به بزرگترین چالش پیش روی جامعه جهانی تبدیل شده است، نوع و ماهیت رابطه آمریکا با رژیم اسرائیل و تأثیر گذاری اقدامات آن در سطح جهانی و مناطق مختلف، انتخابات آتی ایالات متحده را نیز به مسأله کلیدی و مهم سال 2024 تبدیل کرده است. پیروزیهای مکرر دونالد ترامپ در رقابتهای درون حزبی و تأکیدات مجدد او بر «شعار اول آمریکا»، عدم حمایت مالی از ناتو و جلوگیری از ورود مهاجران به این کشور، در کنار سن زیاد جو بایدن، حواسپرتی و گافهای پرشمار رئیس جمهوری کنونی ایالات متحده در زمان سخنرانیهای مختلف و وضعیت سلامت جسمانی او تردیدها پیرامون نتایج انتخابات آمریکا را افزایش داده است. البته نیکی هیلی، نامزد دیگر جمهوری خواهان نیز هنوز به پیروزی در انتخابات درون حزبی و دستیابی به جایگاه ریاست جمهوری امیدوار است و پیشبینی کرده که در سال ۲۰۲۴ یک زن در ایالات متحده آمریکا رئیس جمهور خواهد بود که این فرد یا خود او و یا کامالا هریس، معاون رئیس جمهور کنونی آمریکا خواهد بود.
در چنین شرایطی، فارغ از بحثها و رقابتهای درونی در آمریکا، به نظر می رسد نتایج این انتخابات برای جمهوری اسلامی ایران و منطقه غرب آسیا و خلیج فارس نیز دارای اهمیت اساسی است و می تواند یکی از عوامل اثرگذار در تحولات منطقه باشد. در این راستا چند سناریوی محتمل قابل پیش بینی است؛ یک سناریو میتواند پیروزی مجدد بایدن باشد. پیشبینیهای فعلی حاکی از آن است که بایدن تا مشخصشدن وضعیت ترامپ، از نامزدی ریاستجمهوری کنارهگیری نخواهد کرد؛ زیرا در صورت نامزدی ترامپ، شانس انتخاب وی برای نامزدی دموکراتها زیاد است. با این وجود امکان تحقق این سناریو اندک است؛ بایدن از سال 2021، به دلایلی همچون پیامدهای اقتصادی ناشی از بیماری همهگیر و واکنش نامطلوب به خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان محبوبیتش را در بین جامعه آمریکایی از دست داده و به دلیل کهولت سن و رفتارها و توهمات غیرمتعارفش شانس اندکی برای پیروزی مجدد در انتخابات آتی دارد.
یک سناریوی دیگر میتواند پیروزی نامزدهایی جوان تر از حزب دموکرات همچون معاون اول وی؛ یعنی خانم کاملا هریس و یا شخصی همچون پیت بوتیجیج (کهنه سرباز جنگ افغانستان، جوان ترین نامزد ریاست جمهوری انتخابات سال 2020، وزیر حمل نقل کنونی آمریکا و البته نخستین عضو آشکارا همجنسگرای کابینه که از سنا رأی اعتماد گرفته است) باشد. البته به خاطر عمکرد نه چندان چشمگیر گزینه اول در سمت معاون اول رئیس جمهور و محبوبیت نسبتاً پایین گزینه دوم، شانس پیروزی آنها در انتخابات چندان بالا نیست؛ مگر اینکه در ماههای منتهی به انتخابات، این افراد برگهای برنده جدیدی رو کنند که سبب تغییر جایگاه آنها در بین رأی دهندگان آمریکایی شود و یا حزب دموکرات کاندیدهای مؤثرتر و پرنفوذتری معرفی نماید. البته نگرانی از پیروزی مجدد ترامپ هم می تواند به یکی از عوامل پیروزی دموکراتها تبدیل شود؛ رئیس جمهور سابق آمریکا در بسیاری از نقاط این کشور و در میان برخی گروههای جمعیتی همچنان به شدت منفور است، بدین ترتیب اگر ترامپ به عنوان نامزد حزبش انتخاب شود، ممکن است انگیزه بالایی را در میان رایدهندگان به نفع دموکراتها برای مقابله با ریاست جمهوری دوباره وی رقم بزند.
در صورت تحقق هر یک از این دو سناریو و پیروزی نامزدهای حزب دموکرات، می توان پیش بینی کرد که تقریباً درِ همه حوادث و تحولات منطقه غرب آسیا بر همان پاشنه سابق خواهد چرخید و شاهد ادامه سیاست چانه زنی و مذاکرات جسته و گریخته با ایران و مهار و محدود سازی همزمان کشورمان، حمایت همه جانبه از رژیم اسرائیل در کنار تداوم رویکردهای انتقادی نسبت به رهبران راست گرای این رژیم و حفظ رابطه دوستانه و انتقادی با کشورهای عرب خلیج فارس خواهیم بود.
سناریوی سوم میتواند پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا باشد؛ رئیس جمهور سابق آمریکا دو بار استیضاح شده، پس از شکست در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۰ تلاش کرد تا جلوی انتقال مسالمت آمیز قدرت به رئیس جمهوری بعدی را بگیرد و در نتیجه هماکنون با چندین پرونده کیفری دست به گریبان است. با این وجود، چنانکه ترامپ بتواند از اتهامهای سیاسی و اقتصادی در دادگاههای متعدد ایالتی آمریکا جان سالم به در ببرد و از دور رقابتها حذف نشود، شانس بالایی برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا دارد.
ترامپ از ترس و نگرانیهای آمریکاییها در خصوص در هم آمیختگیهای قومی و فرهنگی در آمریکا، مشکلات مالکیت خانه، دستمزد مناسب در مقابل تورم و البته فرصت برخورداری از تحصیلات دانشگاهی، به خوبی استفاده می کند و با سخن گفتن در مورد این مسائل چالش برانگیز توانسته حداقل در نظرسنجی های فعلی نظر بسیاری از رأی دهندگان آمریکایی را جلب کند. در صورت پیروزی وی در انتخابات، سیاست فشار حداکثری بر ایران و حمایت حداکثری از رژیم اسرائیل مجدداً از سر گرفته خواهد شد. ضمن اینکه توسعه پیمان ابراهیم و آشتی دادن کشورهای عربی با اسرائیل آنهم بدون حل و فصل منصفانه مسأله فلسطین بار دیگر در اولویت برنامه های دولت آمریکا قرار می گیرد، به احتمال زیاد آشتی ایران و عربستان که در اسفند 1401 صورت گرفت، به توافقی روی کاغذ تبدیل می شود و جنگهای نیابتی و سطح تنشها بین ایران و همسایگان عربش بار دیگر افزایش می یابد.
سناریوی چهارم پیروزی نیکی هیلی (فرماندار سابق ایالت کارولینای جنوبی و سفیر دولت آمریکا در سازمان ملل در دوران ترامپ)، در انتخابات ریاست جمهوری آتی آمریکا است. هر چند محبوبیت اندک کنونی هیلی در بین رایدهندگان جمهوریخواه امکان پیروزی او در برابر ترامپ را ضعیف می کند و احتمال بالایی وجود دارد که وی در قالب یک کاندید پوششی وارد این رقابتها شده باشد و در نهایت برای کنار زدن رقبای ترامپ به ائتلاف و همکاری با وی بپردازد، اما پیروزی وی در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به عنوان نخستین زن رئیس جمهور این کشور می تواند تحولاتی در رویکرد دولت آمریکا ایجاد کند.
هر چند وی در صورت پیروزی، تابع رویکردهای کلی حزب جمهوری خواه خواهد بود، اما به احتمال زیاد در دوران ریاست جمهوری وی شاهد یکه تازیهای دولت ترامپ و سیاستهای ملی گرایانه سرسخت نخواهیم بود. با این وجود، در صورت تحقق این سناریو، فشار همه جانبه بر ایران، حمایت از اسرائیل و توسعه پیمان ابراهیم و تلاش برای فاصله اندازی بین کشورهای عرب خلیج فارس و ج.ا.ایران افزایش می یابد و شاهد افزایش نسبی تنشها در منطقه خواهیم بود.
در نهایت باید گفت هر چند در مقطع کنونی نمی توان با قاطعیت از نتایج انتخابات آمریکا و تحقق سناریوهای فوق سخن گفت، اما نکته واضح و مشخص این است که نتایج انتخابات این کشور تأثیر مستقیم و مشخصی بر نظم امنیتی در منطقه، رویکرد کشورهای عرب منطقه نسبت به ایران و سطح فشار و تحریمهای آمریکا بر کشورمان دارد. در نتیجه مقامات دیپلماتیک ایران با توجه به تجارب حاصل از رویکردهای هر دو دولت جمهوری خواه و دموکرات نسبت به کشورمان و منطقه، در مقطع کنونی باید به فکر تدابیری برای خنثی سازی تهدیداتی باشند که نتایج انتخابات آتی آمریکا می تواند برای ایران داشته باشد.
تعمیق روابط با عربستان و سایر کشورهای عربی، مشارکت فعالانه در حل و فصل بحرانهای منطقه ای از جمله تعیین آینده فلسطین و جلوگیری از پیشبرد این مسأله بدون حضور ایران و توسعه تعداد متحدان استراتژیک برخی از راهکارهای ایران در عرصه سیاست خارجی هستند. با این وجود، مهمترین و اثرگذارترین چاره اندیشی ایران باید معطوف به عرصه داخلی و توسعه سرمایه اجتماعی، رفاه اقتصادی و امید در بین مردم ایران باشد. نظام سیاسی که در جهت خواستهها و مطالبات ملت خود حرکت کند و حمایت و رضایت آنها را پشت سر خود داشته باشد، شکست ناپذیر است و هیچ قدرت خارجی توان به زانو درآوردن آن را نخواهد داشت.