با آنکه امنیت خلیج فارس و امنیت دریای عرب و دریای سرخ به هم مرتبط و پیوسته هستند، اما در 50 سال اخیر، آنقدر که در باره امنیت خلیج فارس بحث شده، هیچکس توجهی به رژیم امنیتی دریای سرخ ننموده، در حالیکه همان نفتکش های غول پیکر و دیگر کشتی های تجاری که در خلیج فارس بارگیری می کنند، پس از عبور از تنگه هرمز، برای رفتن به اروپا باید از دریای سرخ بگذرند تا وارد مدیترانه شوند و به سواحل اروپا برسند.
پس چرا آنقدر که دغدغه امنیت در خلیج فارس را داشته اند اهمیتی به دریای سرخ نداده اند؟
نگاهی به تاریخچه بحث امنیت نشان می دهد که بازیگر اصلی در خلیج فارس، آمریکا، و در دریای سرخ، اسرائیل بوده و در هر دوجا ، ملاحظات سیاسی بر ملاحظات امنیتی میچربیده است .
تا 1971 که انگلستان در شرق سوئز حضور داشت مسأله ای به نام رژیم امنیتی در دریای سرخ و خلیج فارس مطرح نبود اما از آن پس که انگلستان از این منطقه خارج شد، بحث امنیت بالا گرفت.
در خلیج فارس، ایالات متحده آمریکا دکترین دوستانه نیکسون را اجرا کرد و امنیت را به دو کشور ایران و عربستان سعودی سپرد. بدیهی است که در صحبت از امنیت باید دشمن یا منبع تهدید امنیت نیز مشخص شود که در آن زمان از دید آنها نفوذ اتحاد شوروی و تشکیل سازمان های مارکسیستی تحت عنوان آزادیبخش، در عربستان، بحرین و عمان منبع تهدید بود.
البته نقش اصلی را در دکترین نیکسون ،ایرانِ دوران شاه برعهده داشت که در شمال به عنوان عضو اصلی پیمان مرکزی، سنتو، راه اتحاد شوروی را به جنوب سد کرده بود و در خلیج فارس، ارتش شاه به مقابله با سازمان های کمونیستی پرداخت که اوج آن، جنگ ظفار بود که در 1976 به شکست شورشیان و پیروزی عمان ختم شد.
این ترتیبات دیری نپایید و سه سال بعد در 1979 ( 1357) با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، پیمان سنتو در شمال و داکترین نیکسون در خلیج فارس فروپاشید.هرچند در شمال، جمهوری اسلامی، مبتنی بر مبادئ عقیدتی، همچنان به ممانعت از نفوذ اتحاد شوروی ادامه داد، اما در خلیج فارس، دولت جیمی کارتر، برای پر کردن خلأ امنیتی، "نیروهای واکنش سریع" را در پایگاه های نظامی آمریکا مستقر کرد. در این مدت، آمریکا از حضور مستقیم نظامی پرهیز می کرد اما پس از فروپاشی اتحاد شوروی در 1990، آمریکا به تدریج به فکر حضورمستقیم افتاد و در 2003 به بهانه آزادکردن کویت به عراق حمله کرد و با آوردن نیروهای زیاد به منطقه، عملا ساحل جنوبی خلیج فارس را به اشغال خود درآورد.
اینک منبع تهدید از نظر آنها انقلاب اسلامی بود وبه همین دلیل پیشنهاد مکرر جمهوری اسلامی برای ایجاد یک رژیم امنیتی با حضور همه کشورهای ساحلی در خلیج فارس به جائی نرسید.و اما در دریای سرخ اوضاع دیگری به چشم میخورد.
در اینجا فقط رژیم صهیونیستی به دلیل اهمیت بندر ایلات در انتهای شمالی خلیج عقبه، دغدغه امنیت داشت و در پی آن بود که در همه تنگه ها و در کل مسیر کشتیرانی در دریای سرخ حضور داشته باشد؛ بویژه که جمال عبدالناصر، رئیس جمهوری مصر، در 1967 تنگه تیران در مدخل خلیج عقبه را بسته بود تا مانع رسیدن کشتی ها به بندر ایلات شود و رژیم صهیونیستی برای بازکردن راه، در ماه ژوئن 67 جنگی به راه انداخت که شش روز بطول انجامید و در نتیجه ارتش مصر شکست سختی خورد و صحرای سینا به اشغال ارتش صهیونیستی در آمد.
نکته مهم دیگر اینکه در اینجا چیزی به نام تهدید امنیتی اتحاد شوروی به چشم نمی خورد هرچند کشتی های شوروی که از دریای سیاه، از تنگه بُسفور گذشته و وارد مدیترانه می شدند برای رسیدن به اقیانوس هند باید از دریای سرخ عبور می کردند، اما همچنان که پیمان ناتو در تنگه های بُسفور و داردانل، مزاحمتی برای شوروی ها فراهم نمی کردند، در دریای سرخ نیز آنها احساس امنیت می کردند بویژه که آنها روابط خوبی با اسرائیل هم داشتند.
در هر حال، با روی کار آمدن محمد انور سادات در مصر، او در 1972 در اثر سیاست انفتاح به غرب، کلیه مستشاران نظامی شوروی را از مصر اخراج کرد و پایگاه دیگر شوروی در ساحل سومالی در شاخ آفریقا نیز کمکی به حضور شوروی در امنیت دریای سرخ نمی کرد.
در این میان، بی توجهی کشورهای عرب بخصوص مصر و عربستان سعودی به امنیت در دریای سرخ موضوعی بحث انگیز است. عربستان که بیش از نیمی از نفت تولیدی خود را از بندر یَنبُع در دریای سرخ صادر می کند چرا اهمیتی به رژیم امنیتی این دریا نمی دهد؟ مصر به عنوان مهمترین کشور عرب، پس از معاهده کمپ دیوید، نه نقش منطقه ای خود از جمله در دریای سرخ را رها کرده بلکه نسبت به امنیت ملی خود در داخل نیز بی تفاوت عمل می کند.
مثلا در مورد سد النهضه که اتیوپی با تشویق اسرائیل و کمک امارات روی رودخانه نیل ایجاد کرده و امنیت آبی مصر را تهدید می کند، هیچ اقدامی از جانب مصر صورت نگرفته است. در مقابل، اریتره که به عنوان یک کشور مسلمان در 1991 از اتیوپی جدا شده نه فقط مورد حمایت کشورهای عربی و اسلامی قرار نگرفته بلکه اکنون جذب رژیم تل آویو شده و سراسر ساحل آن از مرز سودان تا اریتره در اختیار رژیم صهیونیستی است.
این بحث بسیار مهم و گسترده است و در این یادداشت کوتاه بیش از این نمی توان بدان پرداخت اما در پایان باید به این نکته اشاره کرد که انقلاب ملت یمن در 2011 همه دست اندر کاران امنیت در دریای سرخ را نگران کرد. به همین دلیل، آنها طی 9 سال یمن را وحشیانه بمباران کردند که البته نتیجه ای نداد و مقاومت مردم یمن ادامه یافت.
اینک که ارتش و انصارالله یمن برای حمایت از مقاومت غزه به میدان آمده و مانع حرکت کشتی های اسرائیلی در دریای سرخ به سمت بندر ایلات می شوند و مزاحمتی برای عبور کشتی های دیگر کشورها ندارند اما آمریکا و رژیم و برخی دیگر از کشورهای نزدیک به آمریکا یمن را متهم به بستن تنگه باب المندب و ضربه زدن به امنیت دریای سرخ می کنند در حالیکه اینک آمریکا، انگلستان و خود رژیم صهیونیستی مهمترین عوامل ضد امنیت در دریای سرخ هستند.