به گزارش صد آنلاین ، به نقل از برترین ها، «زن جوان یک میلیارد تومان از ما گرفت و گفت از خانواده مقتول رضایت میگیرد اما به یکباره ناپدید شد» این حرفهای زنی است که شوهرش به اتهام قتل به قصاص محکوم شده و اگر دیه میلیاردی که اولیای دم خواسته فراهم نکند شوهرش به زودی قصاص میشود. در این شراط اما زنی کلاهبردار آنها را سرکیسه کرده و دست شان را برای گرفتن رضایت خالی گذاشته است. این تنها مشتی نمونه خروار است و این روزها خانواده زندانیان زیادی در دام کلاهبرداران گرفتار میشوند.
خودشان با هزار و یک مشکل دست و پنجه نرم میکنند، اما ساده لوحی و اعتماد بیجا مشکلاتشان را دوچندان میکند. این روایت خانواده زندانیانی است که به قصاص یا حبس های طولانی مدت محکوم شده اند و در بیرون از زندان خانوادههای شان برای رهایی آنها دست به هر کاری میزنند اما گاهی در دام کلاهبرداران گرفتار میشوند. نمونه آن پرونده مردی است که از 5 سال قبل به اتهام قتل عمد زیر تیغ قرار دارد و خانواده اش تلاش میکنند او را نجات دهند؛ اما در دام زنی شیاد گرفتار شده و بیش از یک میلیارد تومان از پولی که برای پرداخت دیه فراهم کرده بودند به باد رفته است.
اما این پرونده از کجا شروع شد؟ شهریورماه سال 97 به پلیس شهرستان بردسیر واقع در استان کرمان خبر رسید که در درگیری بین 2 جوان یکی از آنها با ضربه چاقو به قتل رسیده است. آنها سالها با یکدیکر دوست بودند اما از مدتی قبل با یکدیگر دچار اختلاف شده بودند که در نهایت این درگیری اتفاق افتاد. متهم به قتل که آن زمان 26 ساله بود یک روز بعد ازقتل خودش را تسلیم کرد. او به درگیری اعتراف کرد اما گفت ضربه چاقو به شکل ناخواسته و در کشمکش به مقتول اصابت کرده است. اظهارات او در شرایطی بود که شواهد نشان میداد که او روز حادثه چاقویی به همراه نداشت. او در ادامه صحنه قتل را بازسازی کرد و مدتی بعد در دادگاه محاکمه و به قصاص محکوم شد.
حکم قصاص مرد جوان در شرایطی صادر شد که چند روز بعد از قتل همسر باردارش فرزندشان را به دنیا آورده بود. او از یک سو بی تاب دیدن پسرش بود و از سوی دیگر زیر حکم قصاص قرار داشت. اولیای دم برای اجرای حکم اصرار داشتند اما مدتی بعد با رایزنی های زیاد حاضر شدند به جای اجرای حکم، دیه دریافت کنند. اما تامین دیهای که آنها خواسته بودند در توان خانواده متهم نبود.
همسر متهم در این باره به همشهری میگوید: سال 99 بود که یا خانمی که خودش را وکیل معرفی میکرد آشنا شدیم. او بعد از مدتی گفت میتواند از اولیای دم رضایت بگیرد اما در قبال این کار 150 میلیون تومان دستمزد میگیرد. ما هم موافقت کردیم و او کارش را شروع کرد. این زن که چند مرتبه با یکی از افراد بانفوذ شهر به خانه مان آمده بود گفت اولیای دم برای رضایت دادن 4 میلیارد تومان میخواهند. در چند مرحله یک میلیارد و 150 میلون تومان از ما گرفت و گفت بقیه پول را هم خودش میدهد. ما هم که به او اعتماد پیدا کرده بودیم قبول کردیم اما هرچه صبر کردیم خبری از او نشد تا اینکه فهمیدیم او یک کلاهبردار تحت تعقیب است که در این موقعیت از ما هم کلاهبرداری کرده است.
این زن ادامه میدهد: در حالی که شوهرم در یک قدمی چوبه دار قرار داشت این وکیل قلابی از ما کلاهبرداری کرده بود و اولیای دم نیز هر روز پیغام میدادند که حکم را اجرا میکنیم. از طرفی شوهرم در زندان شرایط سختی داشت. پسرمان هر روز بزرگتر میشد اما شوهرم نمیخواست فرزندمان او را در لباس زندان ببیند. من هم به پسرم گفته بودم پدرت سفر است اما سرانجام او هم فهمید که چه اتفاقی افتاده است. حالا هم اولیای دم تا اسفند ماه به ما فرصت داده اند تا 4 میلیارد تومان فراهم کنیم و اگر نتوانیم این کار را انجام دهیم حکم اجرا میشود. این در حالی است که ما فقط حدود یک میلیارد تومان داریم. در این شرایط اگر پولی که از ما کلاهبرداری شده را داشتیم امید بیشتری برای گرفتن رضایت داشتیم اما حالا هیچ چیز معلوم نیست و تلاش های مان برای دستگیری وکیل قلابی هم به جایی نرسیده است. از افرادی که توانایی دارند درخواست کمک دارم. ما هم پول پرداخت کرده ایم و هم قرار است شوهرم قصاص شود. اجازه ندهید پسرم یتیم شود.
نمونهای دیگر
نمونه دیگر کلاهبرداری از خانواده محکومان به قصاص به پرونده ای مربوط میشود که رسیدگی به آن از 10 سال قبل ادامه دارد. در این پرونده پسر جوانی مفقود شد و پیکر بیجانش مدتی بعد در جنوب تهران کشف شد. کاراگاهان پلیس در کوتاهترین زمان ممکن از این پرونده رازگشایی کرده و عامل جنایت را دستگیر کردند و مدتی بعد متهم به قصاص محکوم شد. در این بین نزدیکان محکوم به هرقمیتی قصد داشتند او را نجات دهند اما در این میان در دام چند کلاهبردار گرفتار شدند. برادر محکوم در این باره میگوید: چند واسطه سراغ مان آمدند و گفتند اگر پول خرج کنید برادرتان نجات پیدا میکند. ما هم که دست مان از همه جا کوتاه بود قبول کردیم و در چند مرتبه حدود 800 میلیون تومان به آنها دادیم. میگفتند در دستگاه قضایی نفوذ دارند و میتوانند مسیر پرونده را تغییر دهند اما مدتی بعد از اجرای احکام تماس گرفتند و گفتن برای اجرای حکم قصاص برادرم وقت تعیین شده است. این در حالی بود که واسطه ها پول را گرفته و دیگر به تماس های مان جواب نمی دادند.
او میگوید: با هزار و یک واسطه ای که سراغ اولیای دم فرستادیم آنها راضی شدند تا به جای اجرای حکم دیه دریافت کنند اما مبلغی که آنها برای دیه اعلام کرده بودند در توان مان نبود. شاید اگر پولی را که به افراد شیاد داده بودیم داشتیم میتوانستیم رضایت اولیای دم را جلب کنیم اما حالا دست مان خالی است.