آخرین اخبار
۰۸ دی ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۳
ترور توسط اسرائیل و دو‌راهی تصمیم سرنوشت‌ساز

انتقام سخت ایران چگونه خواهد بود؟

بازدید:۱۹۸۶
سید محمد شفیعی در یادداشتی می نویسد: ایران نیازی به دخالت مستقیم خود ندارد و می‌تواند با استفاده از نیروهای نیابتی خود (هدف قرار دادن بلندی‌های جولان از طریق خاک سوریه، تقویت انصارالله برای مختل کردن تجارت دریایی اسرائیل و تقویت حماس برای ایجاد تغییر در موازنه جنگ)، شرایط را برای اسرائیل در ادامه جنگ سخت‌تر کند و با صبر راهبردی می‌تواند این ترور را تلافی کند. سیاست خارجی ایران یک اخلاق نانوشته دارد و آن هم صبر استراتژیک است، ایران در لحظه جواب نمی‌دهد و در زمان و مکان و به گونه‌ای دیگر  پاسخ خواهد داد. نمونه‌اش نفوذ اسرائیل در باکو و اقدامات علی اف  که اکنون پاسخ اسرائیل داده شده است. ایران برای عبور از دو راهی حمله یا عدم حمله، با گذشت زمان طرح متقابل در سرزمین‌های اشغالی یا خارج از آن را در دستور کار خود قرار دهد.
کد خبر : ۶۱۸۸۸

نویسنده: سید محمد شفیعی، دانشجوی ارشد روابط بین‌الملل دانشگاه گیلان

 

 


از زمان اجرای عملیات طوفان‌الاقصی در ۷ اکتبر توسط حماس، حماس ۳ مستشار نظامی ایران در سوریه را ترور کرده که آخرینشان شهید سردار رضی بوده که از چندین سال قبل به دفعات، اقدام برای ترور وی کرده بودند که با شکست مواجه شد، اما این ترور در دی‌ماه و آن هم در روزهای منتهی به سال روز شهادت سردار سلیمانی معنای دیگری داشت که به تشریح اهداف اسرائیل برای این عمل خواهیم پرداخت.

اقدام اسرائیل برای ترور شهید رضی را در چند عامل می‌شود جست وجو کرد:

۱. از انجام عملیات طوفان‌الاقصی در ۷ اکتبر تا به امروز که ۸۰ روز از جنگ می‌گذرد و شرایط برای اسرائیل به نسبت روزهای اول جنگ تغییر کرده و نتیجه نهایی جنگ مشخص نیست و اسرائیل در جنگ دستاوردی نیز نداشته، اما سند این ادعا را به افکار عمومی در اسرائیل رجوع دهیم، فتح ۳۰ درصد غزه برای ساکنین اسرائیل آن چنان مهم نیست، نه اینکه مهم نباشد در حد ۲۰ درصد اهمیت دارد اما دغدغه اصلی آنها حماس است. همین موضوع چالش شدید برای شخص نتانیاهو را باعث شده و وی را مقصر این جنگ می‌دانند، کمااینکه از قبل ۷ اکتبر نیز دچار چالش بوده و الآن این چالش چندین برابر شده که مشروعیت حزب لیکود را نیز زیر سوال برده است و در فضای انتخاباتی نیز دچار افت شده‌اند. سوالی که  افکار عمومی اکنون از نتانیاهو دارد و وی را تحت‌فشار شدید قرار داده این است که با حماس و رهبران آن چه کرده؟ چه تعداد از تونل‌های آنها را فتح کرده؟ با انبار تسلیحات و تجهیزات نظامی آنها چه کرده ‌است؟ پاسخ روشن است هیچ دستاوردی در کار نیست.

۲. حمله به نفتکش وابسته به اسرائیل در اقیانوس هند

‏۳. تحرکات حوثی‌های یمن در دریای سرخ

۴. دور ماندن ایران از صحنه جنگ علی‌رغم اینکه به عنوان حامی اصلی حماس محسوب می‌شود.
 
در جمع‌بندی این ۴ نکته باید گفت که این حرکت اسرائیل را باید یک حرکت واکنشی بنگریم نه یک واکنش کنشی، آن هم یک واکنش از روی درماندگی و نه واکنشی استراتژیک و حساب شده؛ شما حساب کنید ایرانی که قرار بود در قفقاز تحت‌فشار قرار گیرد، حال یکی از گروه‌های نیابتی کوچکش آنها را دچار چالش کرده و امنیت آنها را به زیر سوال برده، تجارتشان را دریای مختل کرده، مشروعیت آنها در بین مردمشان را زیر سوال برده، رابطه‌شان با اعراب مجددا دچار چالش شده، افکار عمومی در نظام بین‌الملل را بر علیه آنها کرده و برنامه‌های در دست اجرای آنها را عقب انداخته و هزینه‌ی زیادی نیز بر روی دست آنها قرار داده است.

اما چرا اسرائیل دست به چنین عملی زده؟

طبق جمع‌بندی چهار نکته اشاره شده به نظر این حرکت اسرائیل تیری در تاریکی بوده تا به یکی از احتمالاتی که در پایین به آنها اشاره می‌کنیم برسد:

ابتدا به مورد چهارم اشاره کنیم با درگیر شدن اسرائیل در جنگ و عدم مداخله هوشمندانه ایران، اسرائیل با این عمل‌ قصد داشته تا ‏آستانه تحمل ایران را بسنجد، اگر موفق شد که با این عمل ایران را به میدان جنگ بکشاند که چه بهتر و به هدف اصلی خود رسیده و با ورود مستقیم ایران، راه را برای مداخله سایرین باز می کند و وضعیت خود بین دولت‌های غربی را بهبود خواهد بخشید. هدف از انجام این عملیات در نزدیکی سالروز شهادت سردار سلیمانی ایجاد فشار روانی از جانب مردم برای دولت ایران بوده تا تجلی خاطره ترور سردار سلیمانی، مردم را تحریک کند تا با فشار به دولتمردان، خواهان دخالت مستقیم ایران در جنگ و در نهایت گرفتن انتقام ترور شهید رضی باشند، واکنش مستقیم نیز می‌توانست به افکار عمومی ایران پاسخ داده و آنها را آرام کند، اما به تثبیت موقعیت اسرائیل در میان دولت‌های غربی منجر می‌شد. 

اما هدف دیگر سران اسرائیل این بود که اگر ایران به این ترور واکنشی نشان نداد و وارد میدان جنگ نشد، ترور مستشاران نظامی ایران تا سطح شهید سردار رضی را عادی‌سازی و تبدیل به رویه کند.

به‌نوعی اسرائیل قصد داشته ایران را بر سر دو راهی که خود در ۷ اکتبر در آن قرار گرفت (ایجاد حس تحقیر و لزوم واکنش سریع و قاطع) قرار دهد‌.

البته مورد دیگری نیز مطرح است و آن این که احتمالا اسرائیلی‌ها مشغول آماده کردن خود برای پذیرش آتش‌بس باشند ‏و قصد داشتند تا با این عمل نشان دهند که جنگ فعلی در غزه برای ایران بدون دادن هزینه، تمام نشده است.

اما ایران چه باید بکند؟

ایران نیازی به دخالت مستقیم خود ندارد و می‌تواند با استفاده از نیروهای نیابتی خود (هدف قرار دادن بلندی‌های جولان از طریق خاک سوریه، تقویت انصارالله برای مختل کردن تجارت دریایی اسرائیل و تقویت حماس برای ایجاد تغییر در موازنه جنگ)، شرایط را برای اسرائیل در ادامه جنگ سخت‌تر کند و با صبر راهبردی می‌تواند این ترور را تلافی کند. سیاست خارجی ایران یک اخلاق نانوشته دارد و آن هم صبر استراتژیک است، ایران در لحظه جواب نمی‌دهد و در زمان و مکان و به گونه‌ای دیگر  پاسخ خواهد داد. نمونه‌اش نفوذ اسرائیل در باکو و اقدامات علی اف  که اکنون پاسخ اسرائیل داده شده است. ایران برای عبور از دو راهی حمله یا عدم حمله، با گذشت زمان طرح متقابل در سرزمین‌های اشغالی یا خارج از آن را در دستور کار خود قرار دهد.

می‌توانیم اینگونه نتیجه بگیریم که ایران فرض را بر این گذاشته که به اهدافش در سرزمین‌های اشغالی رسیده و در تله‌ای که اسرائیل برایش پهن کرده نخواهد افتاد، اما اسرائیل این را نیز مد نظر قرار داده که ایران ممکن است بلافاصله پاسخ این ترور را ندهد و ممکن است در پی‌برنامه‌ریزی برای ترورهای بیشتر و ایجاد خرابی در داخل ایران باشد تا در هر صورت ایران را به واکنش و هزینه‌دادن وادار کند، از اینجا به بعد نقش نهاد‌های امنیتی پررنگ‌تر خواهد شد که برای جلوگیری از اقدامات احتمالی اسرائیل، برنامه‌ امنیتی مناسب برای جلوگیری از ترور و خرابی در داخل و حفظ ایمنی مستشاران در خارج، در نظر گیرند.

اشتراک گذاری:
ارسال نظر
تازه‌ها
پربیننده‌ها پربحث‌ها