آخرین اخبار
۰۳ دی ۱۴۰۲ - ۱۰:۱۳
راهی جز پیروزی نیست

بن بست پوتین

بازدید:۶۴۵
صد آنلاین | سید رحمان موسوی در یادداشتی می نویسد: با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری روسیه در ماه مارس، پوتین باید استدلال معتبری ارائه دهد که پیروزی در جنگ او یک رویا نیست. او اقتصاد روسیه را در شرایط جنگی قرار داده است، ۴۰۰هزار نفر را بسیج کرده، ماشین تبلیغاتی کرملین را به کار انداخته و سرکوب مخالفان را به قله ای جدید و پس از شوروی رسانده است. اما هیچ کدام از اینها او را در جنگ پیروز نمی کند. به نظر می رسد ارتش او که به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته است قادر به انجام هیچ گونه پیشروی معنی داری در برابر خطوط دفاعی اوکراین نیست. 
کد خبر : ۶۰۹۵۴

اگرچه جنگ ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه در اوکراین به طرز شگفت‌انگیزی شکست خورده است، او همچنان به این خیال متعهد است که امپراتوری قدیمی روسیه را می‌توان بازسازی کرد. این بدان معناست که نه اوکراین و نه بقیه اروپا صلح نخواهند داشت تا زمانی که او و پروژه سیاسی اش کاملاً شکست بخورند.

 

 

ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه در کنفرانس مطبوعاتی سالانه خود به صراحت اعلام کرد که تنها پس از دستیابی به اهداف خود که از زمان آغاز تهاجم تمام عیار خود در 24 فوریه تاکنون تغییر نکرده است، برای حل و فصل صلح با اوکراین آماده خواهد بود. او می‌خواهد اوکراین غیرنظامی شود، یعنی تحت کنترل نظامی و امنیتی روسیه بر قلمروش و او خواهان «غیره زدایی» است، یعنی اوکراین تحت کنترل سیاسی روسیه قرار خواهد گرفت. به عبارت دیگر، روسیه، اوکراین را جذب خواهد کرد تا اوکراین به عنوان یک دولت-ملت مستقل وجود نداشته باشد.

 

 

پوتین بارها و بارها اعلام کرده است که هیچ توجیه تاریخی برای اوکراین وجود ندارد، زیرا این کشور شامل سرزمین هایی است که مدت ها در اختیار امپراتوری روسیه بود. یعنی چیزی که مشابه آن را می توان در مورد بسیاری از کشورهای اروپایی امروزی گفت. بسیاری قبلاً زیر یوغ امپراتوری های عثمانی، اتریش-مجارستان و یا روسیه قرار گرفتند. و در سطح جهانی، اکثریت قریب به اتفاق 193 کشوری که سازمان ملل را تشکیل می دهند، تنها پس از جنگ جهانی دوم مستقل شدند. در دوره تاریخی که پوتین را به خود مشغول کرده است، بسیاری از کشورهای امروزی حتی در تصورات مردم وجود نداشتند.

مشکل برای پوتین این است که دوران امپراتوری ها مدت هاست گذشته است. او سرسختانه قبول نمی کند که ما اکنون در عصر دولت-ملت ها زندگی می کنیم، با نظمی بین المللی که حول اصل تمامیت ارضی منشور سازمان ملل متحد سازماندهی شده است، که هر گونه ترسیم مجدد مرزهای ملی را با زور ممنوع می کند. در عوض، او درباره بازسازی امپراتوری روسیه با بلعیدن اوکراین و بلاروس (به دنبال آن، شاید بسیاری از کشورهای همسایه دیگر) خیال پردازی می کند.

زمانی که پوتین جنگ خود را آغاز کرد، آشکارا انتظار داشت که اوکراین به سرعت سقوط کند. قرار بود ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین کنار گذاشته شود و ظرف چند هفته دولت دست نشانده روسیه برپا شود. اما این طرح به طرز چشمگیری شکست خورد. جمعیت اوکراین - به ویژه نیروهای مسلح آن - از تعظیم در برابر تزار ناموفق خودداری کردند. در عوض، اوکراینی‌ها در مقاومت شدید متحد شدند و کنترل پایتخت خود را حفظ کردند و سپس به تدریج حدود نیمی از سرزمینی را که نیروهای روسیه در ابتدا اشغال کرده بودند، پس گرفتند. اوکراین با اتکا به موشک‌ها و پهپادها، ناوگان دریای سیاه روسیه را عملاً از رده خارج کرده است و پدافند هوایی این کشور موفق به ایجاد یک منطقه پرواز ممنوع مجازی بر فراز این کشور شده است. در حالی که حمایت مالی و تدارکات نظامی غرب بدون شک برای دفاع اوکراین حیاتی بوده، آنچه بیش از همه مهم است روحیه بالای مردم اوکراین و عزم خود برای دفاع از کشورشان است.

با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری روسیه در ماه مارس، پوتین باید استدلال معتبری ارائه دهد که پیروزی در جنگ او یک رویا نیست. او اقتصاد روسیه را در شرایط جنگی قرار داده است، 400هزار نفر را بسیج کرده، ماشین تبلیغاتی کرملین را به کار انداخته و سرکوب مخالفان را به قله ای جدید و پس از شوروی رسانده است. اما هیچ کدام از اینها او را در جنگ پیروز نمی کند. به نظر می رسد ارتش او که به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته است قادر به انجام هیچ گونه پیشروی معنی داری در برابر خطوط دفاعی اوکراین نیست. 

تنها امید او این است که عزم مردم اوکراین برای مقاومت متزلزل و «خستگی جنگ» در اروپا و ایالات متحده ایجاد شود. هنگامی که حمایت مالی و نظامی غرب خشک شد، روحیه اوکراینی از بین خواهد رفت و نیروهای او قادر خواهند بود هر کسی را که هنوز مقاومت می کند، زندانی، تبعید یا به سادگی اعدام کنند.

با این حال، اگر پوتین فکر می کند که این سناریو صلح را به ارمغان می آورد، سخت در اشتباه است. ارتش های پیشروی او قبلاً در تهاجم اولیه مرتکب جنایات دسته جمعی شده بودند و دوباره این کار را انجام دادند. اما این وحشت‌ها اراده سیاسی را در بقیه اروپا تقویت می‌کند، همانطور که سیل میلیون‌ها پناهنده اوکراینی دیگر به سمت غرب خواهد بود. اگرچه پیش‌بینی واکنش‌های دولت‌های اروپایی دشوار است، اما مطمئناً هدف آنها تأمین صلح با روسیه نخواهد بود. به احتمال زیاد یک درگیری حتی گسترده تر و طولانی تر است، جایی که نتیجه آن در نهایت توسط قدرت اقتصادی و صنعتی اروپا، صرف نظر از تغییر نگرش ایالات متحده تعیین می شود.

به طور خلاصه، هیچ راهی برای پیروزی پوتین در جنگی که آغاز کرد وجود ندارد. صلح تنها زمانی حاصل می شود که او شکست بخورد؛ تنها زمانی که اوکراینی ها (با کمک غرب) در دفاع از خود موفق شوند، و زمانی که روس ها ببینند که جنگ جنون آمیز پوتین آینده آنها را به خطر انداخته است.

نمی توان پیش بینی کرد که چه زمانی این اتفاق می افتد. در حال حاضر، پوتین به نظر می رسد که هنوز از نظر نظامی شکست نخورده است. او در تلاش است تا اعتماد به نفس نشان دهد، حتی اگر به هیچ یک از اهداف اعلام شده اش نزدیک نباشد. اما دیر یا زود، پنهان کردن واقعیت تلخ آنچه او با روسیه انجام داده است غیرممکن خواهد شد.

روزی، زمانی که روسیه سرانجام توهم نئو امپراتوری پوتین را کنار گذاشت، شروع به تمرکز بر آینده خود به عنوان یک دولت – ملت مستقل در میان دولت – ملت های مستقل از جمله اوکراین و بلاروس خواهد کرد. تنها در این صورت است که می توان در مورد صلح صحبت کرد.

اشتراک گذاری:
ارسال نظر
تازه‌ها
پربیننده‌ها پربحث‌ها