سال قبل در همین زمان «کارلوس کیروش» مربی پرتغالی تیم ملی در اوج ناکامی و منفوریت بود و مربی هم وطن او در استقلال در اوج محبوبیت و شادکامی! اما ببینید حالا تحلیل دو تصمیم آنها درقبال یک بازیکن چطور حقیقت را عیان می کند که کدام یک به فوتبال ما خدمت کرد.
معمولاً وقتی در جامعهای جو احساسی حاکم میشود، نمیتوان به تحلیل منطقی رسید و باید صبر کنیم تا آبها از آسیاب بیفتد تا حقیقت خودش را نشان دهد. آن روزها کم نبودند کسانی که به انتخاب کی روش برای تیم ملی در جام جهانی ایراد میگرفتند. هدف خیلی از این انتقادات شخص «ابوالفضل جلالی» بود، مدافع چپی که در استقلال یک نیمکت نشین محض بود و در تیم ملی یک نماینده استقلال!
استقلال در جام جهانی ۳ ملی پوش داشت؛ «سیدحسین حسینی» و «روزبه چشمی» کاپیتانهای اول و دوم تیم و ابوالفضل جلالی نیمکت نشین همیشگی «ریکاردو ساپینتو» که حمایت هواداران استقلال را داشت! او همیشه «جعفر سلمانی» را به او ترجیح میداد.
در اینکه سلمانی بازیکن بسیار خوب و زحمتکشی است هیچکس تردید ندارد اما سوژه این مطلب پرداختن به یک باور غلط است، اینکه میدانیم مربیگری سلیقهای است اما قرار نیست سلیقه روی حقیقت را بپوشاند. ابوالفضل جلالی به وضوح استعدادی داشت که همه میدیدند اما ساپینتو با لجبازی حاضر به دیدنش نبود! کیروش اما او را دید و در جام جهانی بازی هم داد اما وقتی جام تمام شد و جلالی به استقلال برگشت دوباره به نیمکت میخ کوب شد!
جلالی در پایان فصل قراردادش را فسخ کرد و رفت اما جواد نکونام با زرنگی او را راضی کرد تا قرارداد تازهای ببندد و بماند و حالا ثمره آن حرکت ابتدای فصل خود را میگیرد. جلالی در همین مسابقه آخر برابر نساجی شاهکار بود، او با پای چپ پاس گل اول را داد و با پای راست گل چهارم را به تماشاییترین شکل ممکن زد. یک مدافع که در حمله و دفاع به یک اندازه درخشان است و مفید، دیگر یک مربی چه میخواهد؟
درخشش این روزهای ابوالفضل جلالی باید ما را به مرور اتفاقات فصل قبل وادار کند. اینکه به صرف خارجی بودن یک مربی نه میتوان تمام قد به او اقتدا کرد و نه میتوان تک تک تصمیماتش را زیر سوال برد. سال قبل کی روش تصمیم درستی گرفت و ساپینتو با لجبازی تیمش را از یک استعداد محروم و فوتبال ایران را تا آستانه محو شدن یک ملی پوش پیش برد. معلوم نیست اگر جواد نکونام نمیآمد چه میشد...
21458/ف