این پارادوکس فوتبال ماست که بازیکنان و مربیان و مدیران دو تیم بزرگ تهرانی همیشه در کلام هواداران را صاحبان واقعی تیم خود معرفی میکنند اما از هیچ کوششی برای دور نگه داشتن تیم از دست همین صاحبان واقعی فروگذار نمی کنند! استقلال اعلام کرده که دیگر با رسانهها همکاری نخواهد کرد. البته که قبلاً هم همکاری نمیکرد و شما در طول این فصل به جز کنفرانس قبل و بعد بازی – که جز پروتکلهای هر تورنمنت حرفهای است و کسی حق ندارد آن را نادیده بگیرد – هیچ مصاحبهای دیگری از این تیم در رسانهها ندیدهاید.
البته اظهار نظر در فضای مجازی یا سوار شدن بر موج حاشیهها منظور ما نیست. منظور مصاحبه به مفهوم کلاسیک آن است، با رسانهها به عنوان پل ارتباطی مردم و ستارهها که سوالات افکار عمومی را بپرسند و ستارهها جواب بدهند. در حقیقت این کار پاک کردن صورت مسئله است. در دنیای حرفهای تیمها مدیر رسانهای دارند و مشاوران روابط عمومی تا ضمن استفاده از امکان رسانهها مراقب باشند به حاشیه نیفتند. اینجا چون آدم این کاره نداریم از اساس ارتباط با رسانهها را ممنوع میکنند و همین میشود که فضای مجازی با افراد غیرمتخصص میدان دار فوتبال میشود و خود آقایان بازیکن و مربی بیشترین ضربه را ازمسمومیت این فضا میخورند. اما شاید دلایل دیگری هم برای این تصمیم باشد که تاکنون خیلی به آن پرداخته نشده است. تا به حال به تفاوت غذای اصلی با چاشنیها فکر کردهاید؟ حتی نه پیش غذا یا دسر، بلکه فقط چاشنی مثل نمک یا سس!
هیچ کس نمیتواند با خوردن سس یا نمک سیر شود اما خیلی غذاها هست که بدون نمک یا سس خوشمزه نمیشوند. در حقیقت ابتدا باید غذایی باشد تا شما را سیر کند و بعد به فکر چاشنی خوشمزه کردن آن باشید، بدون آن چاشنی هم میشود آن غذا را خورد. فوتبال در دنیا مثال همین مسئله است. همه چیز درون مستطیل سبز و در طول ۹۰ دقیقه اتفاق میافتد و چاشنی آن میشود حواشی و اتفاقاتی که موضوع را جذاب یا تلختر میکند. ما در طول ۹۰ دقیقه از مربی و بازیکن هیچ نکته فنی نمیبینیم و آنها بیرون زمین و در فضای مجازی تمام تلاششان را میکنند تا با چاشنی خود را زنده و روی بورس نگه دارند!
به عبارت سادهتر شما ابتدا باید کار فنی داشته باشید، تیمی را بسازید، فوتبالی را بازی کنید و بعد نگران مراقبت از آن باشید تا کسی خرابش نکند! اینجا هیچ کس هنوز هیچی نساخته اولین کاری که میکند دوری از رسانهها به بهانه تمرکز و نگرانی از خراب شدن تیمش در حاشیههاست! فقط به این دقت کنید که در طول سالهای اخیر چند درصد حاشیه را رسانهها برای تیمها و بازیکنان و مربیان ما ساختهاند؟ آیا جز این بوده که همیشه خود این افراد شروع کننده قضایا و حاشیهها بودند و رسانهها صرفاً به تعقیب ماجرا پرداختند؟