با آغاز عملیات طوفات الااقصی در 7 اکتبر سال جاری، آتش زیر خاکستر خاورمیانه وارد فاز جدیدی شده، امت اسلام مأیوس و مستأصل،رنجور و برآشفته از تعدی و دخالت های آشکار و پنهان غرب و رژیم صهیونیستی است اسرائیل سرخورده از نخوت بی نهایت، انباشته در طول اعصار و رانده شده از درگاه الهی، محکومِ نفرین کلیم الله و سرگردان ابدی، به مثابه سرنیزه زهرآگین فرو رفته در کالبد بشریت، سالهاست بی محابا خون بیگناهان را با خاک فلسطین ممزوج کرده است. دانش آموختگان مکتب تلمود و میراث خواران طباخانِ خون و فطیر مقدس، با پشتوانه ی تمام قد صهیونیسم بین الملل، بی عملی حکام هم کیش و همخون، بی توجه به احساسات جهانی و افکار عمومی، کشتار هدفمند ملت فلسطین را ادامه می دهد، ملتی که پیکرش چاک چاک از ضربات خنجرهای پیشکش شده از قفا و از پیش شبه برادرانِ هم زبان و کیش است.
در این بین نمایش اقدامات عملی مواضع گروه انصار الله یمن در کنار بی عملی مضیف نشینان کشورهای عربی در پیچیدگی های تحولات افزوده است. علی رغم عدم سلطه گروه انصار الله بر تمامی خاک یمن و همچنین جزایر راهبردی میون و سقطرا در دهانه تنگه باب المندب، خلیج عدن و استان های مشرف بر دریای عرب این گروه بر سواحل مهم دریای سرخ تسط داشته و منافع اسرائیل، صهیونیسم بین الملل و حامیانش در دریای سرخ را به خطر انداخته است. هرچند یمن در دسته بندی دولت ها جزء ریزقدرت ها به شمار می آید اما این کشور با داشتن موقعیتی راهبردی، مهره ای حیاتی در بافت امنیتی و بازی های سیاسی منطقه خاورمیانه و جهان تعریف می شود. با اینکه حمله ائتلاف عربی به یمن با رهبری عربستان و حمایت ضمنی قدرت های بزرگ فرامنطقه ای، نابودی زیر ساخت های و کشتار منابع انسانی، محاصره همه جانبه، بیماری و تحریم همه جانبه این کشور با استعدادهای جهانی را رنجور کرده است لیکن گروه انصارالله عمل گرایانه با اتکا به اسلام سیاسی و سلوک منبعث از دیدگاه مذهبی نسبت به رویدادهای پیرامونی و تحولات منطقه بی طرف نمانده و در راستای شعار اصلی این گروه (الله اکبر، الموت لامریکا، الموت لاسرائیل، اللعنه علی الیهود، النصر للاسلام) اقدام به اتخاذ مواضع حمایتی، پرتاب موشک، گسیل پهباد های انتحاری و توقیف کشتی های منتسب به رژیم صهیونیستی کرده است.
اهمیت یمن در سال های اخیر برای رژیم صهیونیستی، عربستان سعودی و امارات فزونی یافته است. به باور این دولت ها انصارالله یمن نسخه ای ویژه و خاص از انقلاب اسلامی ایران است که معادل آن در دهه هشتاد میلادی در لبنان و در قامت حزب الله کرد پیدا کرده و منشا آسیب های جدی به منافع قدرت های فرامنطقه ای و همچنین سیاست های توسعه طلبانه صهیونسم بین الملل شده است. ورژن های عراقی آن با اسلوب خاص خود در قالب حشد الشعبی فعال است، به همین دلیل محور غربی – عربی – عبری بر ممانعت از تکثیر مدل های مشابه انقلاب اسلامی ایران و حزب الله در یکی از راهبردی ترین نقاط جهان و بی نظیرترین مدخل و گلوگاه های انرژی بین المللی اصرار می ورزد بنابراین دولت یهودیه با دو هدف ممانعت از تبدیل یمن به الگو و نسخه ای جدید از جمهوری اسلامی ایران و پیشگیری از تهدیدات ناشی از استیلا انصارالله بر دریای سرخ و باب المندب به صورت غیر مستقیم وارد صحنه کارزاری فرسایشی شد. عربستان سعودی که با انتقال هیجانات و پس لرزه های ناشی از انقلاب های موسوم به بهار عربی به خارج از مرزهایش (از جمله سوریه و عراق) احساس امنیت می کرد، از سال 2014 در سرحدات خود با چالشی تکراری اما نیرومندتر از همیشه، از جنس عقیده و اعتقاد و باور به اسلام سیاسی مواجه شده بود در چنین شرایطی رژیم صهیونستی با احتیاط کامل و همزمان با آن که از هیچ تلاشی درجهت نیل به اهدافش در تضعیف یمن کوتاهی نکرده بود و در حالی که بعد از قضیه عادی سازی روابط با کشورهایی چون امارات، بحرین، سودان و مراکش بر حجم همدلی خود با مخالفان و دشمنان یمن افزوده بود، بسیار محافظه کارانه می کوشید تا هیچ نشانه ای از مداخله در یمن از خود بروز ندهد. سیر تحولات نشان می دهد تا قبل از عملیات طوفان الاقصی، پیشرفت مقوله عادی سازی روابط اعراب با رژیم صهیونیستی در فضای جدید منطقه، مداخلات رژیم صهیونیستی در این بحران را افزیش می داد. بی شک بحران یمن را می توان به عنوان لقمه ای جذاب برای این رژیم قلمداد کرد که در سایه آن اهدافی چندگانه از جمله تکمیل پروژه عادی سازی روابط با اعراب، به چالش کشیدن ایران در منطقه، گریز از تهدیدات دریایی و اجتناب از رویارویی احتمالی با یمنی ها را تعقیب می کرد انصارالله که اکنون با برخورداری از قدرت موشکی ارتش های کلاسیک و بهره گیری از نیروی پیاده ی نامنظم، متحور، جنگ دیده و سخت کوش به بازویی پر توان برای محور مقاومت تبدیل شده است.
اولین اظهار نظر رژیم صهیونیستی در خصوص انصارالله یمن به سال 2015 باز می گردد، زمانی که نتانیاهو در واکنش به توافق هسته ای ایران و کشورهای غربی اعلام کرد محور ایران – یمن خطرناک ترین محور برای همه بشریت است و تلاش برای متوقف کردن آن ضرورت دارد زیرا توان رزمی و حمایت های ایران از حوثی ها به تداعی این انگاره منجر شد که یمن موتلف با ایران علاوه بر خطر نظامی با تسلط بر باب المندب و دریای سرخ از این قابلیت برخوردار است که با بستن راه بر کشتی های تجاری رژیم صهیونیستی تجارت دریایی این رژیم را متوقف و اقتصاد اسرائیل را با رکود فلج کننده مواجه کند. در مورد اهمیت یمن برای رژیم صهیونیستی باید تأکید کرد که در اندیشه صهیونیست ها منبعث از آموزه های تلمود، یمن یکی از سرزمین های زیست یهودیان قبل از مهاجرت به فلسطین اشغالی است و به این دلیل سرنوشت یمن برای آن رژیم از اهمیت بسازی برخوردار است.
سابقه مداخله نظامی رژیم صهیونیستی در جنگ یمن در قالب همکاری و همراهی با ائتلاف به ماه های اولیه این جنگ بر می گردد و ظاهراً هدف رژیم صهیونیستی ایجاد زمینه عادی سازی روابط با برخی کشورهای عربی از جمله امارات بوده است سطح همکاری رژیم صهیونیستی با ائتلاف در ابعاد مختلف پس از اعلام عادی سازی روابط بین امارات و رژیم صهیونیستی و سکوت عربستان سعودی در مقابل آن، افزایش یافته است. در مورد روابط امارات با رژیم صهیونیستی نیز باید گفت با توجه به آسیب پذیری بیشتر ابوظبی در مقابل حملات انصارالله، امارات از آغاز بحران حداقل دو بار به شکل رسمی اعلام عقب نشینی کرده بود. همچنین با توجه بلندپروازی های منطقه ای امارات و لزوم دریافت مساعدت های مختلف و حمایت های سیاسی، امارات حساب ویژه ای بر روابط با رژیم اسرائیل گشوده بود.
به اعتقاد اکثر تحلیلگران نظامی تحرکات امارات در جزایر راهبردی یمن به ویژه سقطرا و میون، ایجاد زیر ساخت های نظامی در این جزایر با حمایت رژیم صهیونیستی و در جهت کنترل تنگه های حساس منطقه و ایجاد اتصال اطلاعاتی این جزایر به پایگاه های این رژیم در جزیره دهلک اریتره، بندر ایلات و تل آویو رخ داده است. جزیره دهلک بر اساس موافقت فی مابین بین رژیم صهیونیستی و حکومت اریتره سالهاست، توسط تل آویو برای مقاصد اطلاعاتی اجاره و مورد استفاده قرار میگیرد عملیات جاسوسی رژیم صهیونیستی در جزیره دهلک توسط یگان شنود الکترونیکی وابسته به دایره اطلاعات نظامی ارتش اسرائیل انجام میشود و این یگان با استفاده از ابزار و تجهیزات در اختیار، اقدام به شنود کشتی های در حال تردد از تنگه باب المندب و دریای سرخ و همچنین پشتیبانی از عملیات تجسسی و نظامی احتمالی در منطقه میکند.
با توجه به افزایش قدرت موشکی و پهپادی انصارالله و در حالی که فاصله رژیم صهیونیستی و یمن حدود 2000 کیلومتر است، اسرائیل با مداخله در یمن از سویی بر آن بود تا از امارات و عربستان سعودی محافظت و البته این دو کشور را وامدار خود کند و از دیگر سو با محدودسازی انصارالله، از امتداد یافتن حملات آنها در کل شبه جزیره عربستان تا دریای سرخ و بندر راهبردی ایلات جلوگیری کند، همان نقطه ای که اکنون به پاشنه آشیل اسرائیل تبدیل شده است. از آغاز بحران یمن و حمله ائتلاف سعودی ها به یمن، افسران امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل ضمن ارائه حمایت های اطلاعاتی تمرکز ماهواره ای بر میدان جنگ یمن، هم یاری رسان ائتلاف سعودی در جنگ بوده اند و هم با حساسیت بر کلیه تحرکات در دریای سرخ به ویژه با بالمندب نظارت می کردند. اما زمانی که به مشارکت و همکاری رژیم صهیونیستی در تجهیز پایگاه های اماراتی در اطراف یمن (میون و سقطری) و تمرکز رژیم صهیونیستی بر جزایر اریتره توجه شود، روشن می شود که پرواز هواپیما و پهپادهای جاسوسی و شناسایی بر فراز یمن و ارائه اطلاعات آن به ائتلاف حتمی است. پس از آغاز تحرکات منبعث از بهار عربی در یمن تمرکز رژیم صهیونیستی بر این کشور به دلیل داغ تر شدن اصطکاکش با ایران نیز قابل درک است. ایران بر مواجهه با رژیم صهیونیستی و پیمان ابراهیم در تمام غرب آسیا، بسیار ساعی است لذا یمن هم از منظر نزدیکی ایدئولوژیک از این قاعده مستثنی نیست. از نگاه رژیم صهیونیستی، انصارالله یمن نه با سعودی و امارات بلکه با این رژیم در حال جنگ است. در مقابل، انصارالله هم رژیم اسرائیل را دشمن درجه یک خود می داند و این موضوع در شعار اصلی این گروه متبادر است و این رژیم را در کنار آمریکا و انگلیس نقش آفرینان و بازیگران اصلی میدان نبرد یمن و شرایط کنونی جهان اسلام می داند. واقعیت میدان یمن آن است که در یک سو انصارالله، ایران و محور مقاومت و در مقابل آنها آمریکا، رژیم صهیونیستی و ائتلاف سعودی سخت ترین رویارویی ها را در یمن تجربه می کنند. در این میان شاید دل نگرانی های رژیم صهیونیستی اگر بیشتر از ائتلاف سعودی و آمریکا نباشد کمتر از آن نیست. تهدید حوثی ها منحصر در یمن و شبه جزیره عربی نیست با این راهبرد زیرساخت ها، پایگاه های نظامی و کشتی ها جنوب سعودی و دریای سرخ و منافع غرب در تیررس است علی رغم آسیب هاب جدی به زیرساخت های یمن در طول جنگ با ائتلاف عربی این گروه بر پایه ایدئولوژی و راهبرد اعتقادی، خود را برای هر جنگی میان رژیم صهیونیستی و متحدانش در منطقه با محور مقاومت آماده نموده است تا زمانی که سیطره حوثی ها بر شمال یمن مستدام باشد از این امکان برخوردارند که یک جنگ منطقه ای وسیع را ضد رژیم صهیونیستی و شرکایش مدیریت کنند.
در حالی که جنگ اسرائیل علیه غزه ادامه دارد انتقال کشتی های با مالکیت عناصر صهیونیستی به سواحل یمن کماکان از راهبردهای فشار به اسرائیل می باشد در این بین کشتی های غیر اسرائیلی که مقصد نهایی آنان سواحل این رژیم است نیز در صورت عدم تمکین به اخطارهای نیروی دریایی یمن، در لیست آتش انصارالله قرار دارند. فارغ از نتیجه بحران غزه در شرایطی که عبدالملک حوثی به صراحت اعلام داشته در جنگ احتمالی فی بین حزب الله و رژیم صهیونیستی، حامی لبنان خواهد بود، افزایش همراهی رژیم صهیونیستی با ائتلاف سعودی و تلاش بی وقفه برای جلوگیری از پیروزی انصارالله در یمن امری قطعی است.
بی شک رهبران و زعمای انصارالله به صدر لیست ترور موساد و سایر سرویس های امنیتی رژیم های همسو، افزوده شده اند زیرا آغاز آتش جنگی سنتی بر علیه یمنی که سال هاست زیر حمله های همه جانبه ائتلاف قرار دارد، جز سوختن دامن آغازگر جنگ نتیجه ای در بر ندارد. به طبع تهدید حمله به منافع و پایگاه های آمریکا در منطقه، در صورت ورود این کشور به جنگ رو در رو با یمن، تیزی خنجر جنبیه انصار الله(خنجر سنتی یمن) را بر گلوی خود احساس خواهد کرد.