با آنکه، طبق اعلامیه ها و اظهار نظرهای رسمی، روابط دو جانبه و مسائل همکاری های اقتصادی و تجاری در سفر یک روزه دکتر رئیسی به مسکوو گفتگوهای ایشان با ولادمیر پوتین مورد بحث قرار گرفته اما نشانه ها حاکی از آن است که بحث مسائل منطقه بویژه مسأله فلسطین و جنگ غزه مهمترین موضوع مورد مذاکره بوده وتفاهماتی نیز بین دوطرف در این زمینه صورت گرفته است؛ بویژه که قبل از این گفت وگوها، ولادمیر پوتین در سفری کوتاه به ریاض و ابوظبی، گفتگوهایی با محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، و محمد بن زاید، ولیعهد دولت امارات، انجام داده و در مجموع، این دیدارها، از دید ناظران امور در منطقه، این احتمال را پدید آورده که روسیه قصد دارد نقش جدیدی در منطقه بازی کند و یا اینکه نقش کنونی خود را گسترش دهد.
از دید روسیه، مسائل منطقه اوراسیا به منطقه غرب آسیا مربوط می شود ضمن اینکه حضور در آب های گرم اقیانوس هند از دیر باز هدف مهم روسیه بوده است.
علاوه بر این مسائل مربوط به انرژی و بزرگراه های تجاری در منطقه برای روسیه اهمیت فراوانی دارد و با توجه به قدرت و اهمیت محور مقاومت بدیهی است که روسیه بکوشد به این محور نزدیک شود و در عین حال، به دلیل مسائل مربوط به نفت و گاز و بزرگراه های تجاری، روابط خود با محور مقابل را نیز حفظ کند و بازی بین این دو محور ظرافت های خاصی را می طلبد که گفته می شود، پوتین در این زمینه مهارت های لازم را دارد.
آغاز نقش جدید روسیه در منطقه به سال 2015 بر می گردد، زمانی که محور آمریکا، اسرائیل و همپیمانان آنها در منطقه برای سرنگونی دولت بشار اسد و تجزیه سوریه داعش و دیگر تشکیلات تکفیری را وارد این کشور کرده بودند و سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در ملاقات با پوتین در کاخ کرملین وی را برای دخالت نظامی در سوریه و شکست داعش قانع کرد.
روسیه وارد عمل شد وعلاوه بر پایگاه دریائی اش در بندر طرطوس، با ایجاد پایگاه هوائی حمیمیم در جنوب بندر لاذقیه پوشش هوائی خوب و مفیدی به ارتش سوریه و نیروهای همیار ارتش داد.
این پوشش هوایی آنقدر مؤثر بود که بعضی از هواداران مقاومت در لبنان به رئیس جمهوری روسیه لقب " ابوعلی پوتین" را دادند که در ادبیات عامیانه لبنان، کنیه ابوعلی به شخصیت های مقتدر و زورمند اطلاق می شود!
هر چند حضور نظامی روسیه در سوریه محذورات و محدودیت هائی هم داشت که، مثلا، با توجه به روابط مسکو و تل آویو، نمی توانست مانع حملات هوائی و موشکی اسرائیل به سوریه شود.واما با آغاز جنگ غزه و عملیات طوفان الاقصی روسیه نه فقط این عملیات را محکوم نکرد بلکه حماس را یک جنبش ملی و آزادیبخش دانست که بطور طبیعی به مقاومت در برابر ارتش اشغالگر دست زده است و این موضع تا حدود زیادی ناشی از روابط مسکو با تهران بود که پرچم مقاومت را از خلیج فارس تا شرق مدیترانه در دست دارد.
ضمن اینکه عملیات حماس و ابعاد گسترده آن در سطح منطقه ای و بین المللی در واقع ضربه ای به منظومه غربی به رهبری ایالات متحده آمریکا نیز محسوب می شد و روی جنگ اوکراین تاثیر می گذاشت و فشار غرب روی روسیه را کاهش می داد.
اینک روسیه نیک می داند که شکست مقاومت فلسطین در این جنگ تاثیر منفی بر جبهه مقاومت در برابر هژمونی غرب می گذارد و باعث ادامه نظام تک قطبی وادامه فشار غرب بر روسیه در اوکراین می شود.
سخنان لوید آوستن، وزیر دفاع آمریکا نیز مؤید همین تصور است که می گوید: "هرگز به حماس و پوتین اجازه نمی دهیم پیروز شوند و ما نمی گذاریم دشمنان ما را تقسیم و تضعیف کنند".
وی ادامه می دهد که:" ایالات متحده همچنان قادر است به تعهدات خود درقبال همپیمانانش عمل کند و بطور همزمان کمک های نظامی لازم را به اسرائیل و اوکراین برساند."
این سخنان به وضوح می رساند که آمریکا بین جنگ غزه و جنگ اوکراین ارتباط قائل است و همین موضوع روسیه را وا می دارد که برای ممانعت از شکست مقاومت وارد عمل شود.و اما اینکه روسیه چگونه و با چه امکاناتی می تواند به مقاومت فلسطین کمک کند، بحث مستقلی را می طلبد و نشانه های آن در روزها و هفته های آینده پدیدار خواهد شد.