دو اتفاق همزمان باعث بروز یک تئوری شده و روز به روز بر تعداد موافقان آن افزوده میشود. از یک طرف پرسپولیس وارد بحران شده و صندلی یحیی گل محمدی در راس این تیم از همیشه لرزانتر است. پرافتخارترین مربی لیگ ما در سختترین روزهای عمر مربیگری خود قرار دارد و روزی نیست که صحبت از جانشینی او در رسانهها نباشد.
البته که خود ما موافق برکناری یحیی نیستیم و به هزار و یک دلیل این کار در این شرایط غلط است اما به هر حال در رسانهها رایزنی در مورد رفتن یحیی داغ داغ است و هر روز یک اسم به عنوان جانشین او مطرح میشود.
از طرف دیگر تیم ملی نوجوانان با نتایج درخشان در جام جهانی همه مردم را خوشحال کرده و از کار فنی بازیکنان درون زمین – که مقابل برزیل بزرگ کامبک میزنند - تا رفتار مربی و مصاحبههای او به عنوان الگوی مناسب، همه جا نام «حسین عبدی» را سر زبانها انداخته است.
وقتی بدانیم که حسین عبدی از مقطع جوانان پیراهن پرسپولیس را پوشید و قریب به ۱۳ سال این لباس را از تن در نیاورد و با بازوبند کاپیتانی این تیم از پرسپولیس رفت و بعدها مربی این تیم شد، آن وقت خیلی طبیعی است که نام حسین عبدی به عنوان یکی از جانشینهای یحیی گل محمدی مطرح شود.
حسین عبدی در این فوتبال نام کوچکی نیست. فقط کافیست به افتخارات پرسپولیس در دهه ۶۰ و ۷۰ نگاه کنید که عبدی بازیکن ثابت این تیم بود. او قدرت رهبری خود را به عنوان کاپیتان در آن سالها در تیمی که بیش از ۱۰ ملی پوش داشت، ثابت کرد و حالا به عنوان مربی تواناییهایش را به رخ همه دنیا میکشد.
عبدی یکی از معدود افراد فوتبال ماست که مدرک پرولایسنس حرفهای از اروپا دارد و از هر نظر گزینه مناسبی است اما چرا هیچکس به نظر خود حسین عبدی نگاه نمیکند؟ نگاه کنید به حرفهای مهدی تاج - رئیس فدراسیون فوتبال - که امروز در رسانهها منتشر شد؛ «برنامه ریزی هایی در این باره صورت گرفته اما اگر اجازه بدهید فعلاً به استقبال این موضوع نرویم تا تیم نوجوانان با هدایت عبدی حفظ شود.»
این خیلی طبیعیست که سرمربی موفق در مقاطع پایه همراه با شاگردانش به سطح بالاتر برود. هم در فوتبال خود ما و هم در همه جای جهان مربی موفق نوجوانان همراه با تیمش به جوانان میرود و از جوانان به امیدها و این چرخه همیشه ادامه دارد.
از این منظر حرفهای رئیس فدراسیون کاملاً طبیعی است اما در تماسی که قبل از این صحبتها با حسین عبدی داشتیم، او در مورد آیندهاش نظر دیگری داشت. البته که تمرکز عبدی روی مسابقات جام جهانی و شاگردانش است و از هر نظر این درست نیست که تمرکز او را به هم بزنیم اما نکته جالب جمله خود عبدی بود که گفت: «من تصمیمم را برای آینده گرفتهام و به وقتش در بازگشت تیم همه متوجه خواهند شد و البته که شاید شگفت زده شوند!»
غرض اینکه قبل از هر رایزنی - چه در رسانهها و چه در سطوح مدیریتی - بهتر است نظر خود افراد را بپرسیم؟