نویسنده: کالدر والتون Calder Walton، دستیار مدیر پروژه تاریخ کاربسته و پروژه اطلاعاتی در مرکز بلفر برای علم و امور بین الملل، وابسته به مدرسه کندی دانشگاه هاروارد و نویسنده کتاب "جاسوسان: جنگ اطلاعاتی حماسی میان شرق و غرب" Spies: The Epic Intelligence War Between East and West
همانند روسیه، چین نیز از فرصت جنگ ضدتروریستی ایالات متحده آمریکا برای پیشبرد منافع خود بهره برد. به گفته افسران سیآیای که تخصص عمیقی درباره شرایط اطلاعاتی چین دارند، سازمان اصلی اطلاعات غیرنظامی چین، یعنی وزارت امنیت کشور، در سال ۲۰۰۵ جنگ اطلاعاتی علیه آمریکا را اعلام کرد. از آن زمان به بعد، در حالی که واشنگتن درگیر جنگ تروریسم بود، وزارت امنیت دولت بهترین منابع و افسران خود را به آمریکا و شرکتهای آمریکایی اعزام کرد تا شماری از اسرار علمی و فناوری آمریکا را به منظور تقویت اقتصاد و قدرت نظامی چین به سرقت ببرد. مباحث داخلی وزارت اطلاعات دولت در آن زمان، از خشنودی چینی ها از گیر افتادن ایالات متحده در خاورمیانه و عدم توجه واشنگتن به موفقیتهای پنهان چین نشان دارد.
رویکرد تهاجمی وزارت امنیت دولت چین به ایالات متحده به زودی ثمر داد. طبق گزارش تحقیقی که توسط روزنامه نیویورک تایمز منتشر شد، در سال ۲۰۱۰، سازمان جاسوسی چین، یک شبکه عظیم سیآیای را در چین منهدم کرد که در جریان آن بیش از دوازده منبع اطلاعاتی آمریکا به قتل رسیده یا زندانی شدند. هنوز روشن نیست که چگونه سرویس های اطلاعاتی چین، شبکه سیآیای را شناسایی کردند اما خسارت ناشی از آن قابل انکار نبود. ده سال بعد، یک مقام اطلاعاتی آمریکا که آگاهی دست اولی از این رویداد دارد، به من گفت که هنوز شرایط سیآیای در چین به حالت عادی برنگشته است.
تحت رهبری شی جین پینگ، دولت چین به بزرگترین سارق سایبری جهان تبدیل شده است. از زمان آمدن به قدرت رسیدن او، تهاجم اطلاعاتی چین علیه غرب و به ویژه ایالات متحده رشد جهنده ای داشته است. ماموریت نهادهای اطلاعاتی چین، اجرای راهبرد بزرگ شی جین پینگ است: تبدیل چین به قدرت نظامی و اقتصادی شماره یک جهان و وارونه کردن سپهر کنونی فناوری، تا جایی که کشورهای دیگر به تکنولوژی چینی و نه آمریکایی وابسته شوند.
سرویس های جاسوسی چینی از یک رویکرد "کلیت جامعه" برای جمعآوری اطلاعات استفاده میکند: آنها اطلاعات انسانی، سایبری و سیگنالها را ترکیب میکنند (از جمله با استفاده از بالونها و ظاهراً یک پایگاه شنود در کوبا) در حالی که از منابع عمومی موجود، از جمله رسانههای اجتماعی هم بهرهبرداری میکنند. از گذر مجموعهای از قوانین امنیت ملی که تحت حاکمیت شی جین پینگ تصویب شدهاند، حزب کمونیست چین همچنین شرکتهای چینی را به همکاری با سازمانهای اطلاعاتی مجبور میکند. بنابراین جاسوسی و خرید یکپارچه میشوند. نتیجه کار، یک مدل اقتصادی کاسبکارانه چینی است که در غرب هیچ معادلی ندارد.
حزب کمونیست چین از برنامههای استخدام استعدادهای برتر و نیز برنامه های مبادلات فرهنگی به عنوان پوششی برای جاسوسی استفاده می کند. پکن همچنین از جوامع چینی در کشورهای غربی هم برای بهره برداری های اطلاعاتی سوء استفاده می کند و آنها را تحت فشار قرار میدهد تا اطلاعات را منتقل کنند و برای این کار اغلب به باج خواهی یا تهدید اعضای خانوادههای آنها در چین متوسل می شود. به گفته افبیآی، اطلاعات شخصی و تجاری ای که چین در آمریکا جمع آوری می کند، از مجموع اطلاعاتی که در تمامی دیگر کشورهای جهان به دست میآورد، بیشتر است. در سال ۲۰۲۱، افبیآی اعلام کرد که هر ۱۲ ساعت یک پرونده تازه تحقیق ضداطلاعاتی را در ارتباط با فعالیت اطلاعاتی چین در آمریکا باز کردهاست. همچنین در ژوئیه ۲۰۲۳، کمیته اطلاعات و امنیت پارلمانی انگلستان گزارش داد که دولت چین به همه بخش های اقتصاد بریتانیا نفوذ کردهاست.
عباراتی مانند "رقابت آمریکا و چین" واقعیت زشت موجود را به درستی بازتاب نمی دهد. همانند سازمانهای اطلاعاتی روسیه، نهادهای جاسوسی چینی هم با قواعدی رقابت میکنند که از اساس با خط مشی همتایان غربی شان متفاوت است. برخلاف سازمانهای جاسوسی آمریکایی یا اروپایی، وزارت امنیت دولت (MSS) نظارت قانونی را مشمول نیست و نیز نظارت سیاسی مستقلی روی آن وجود ندارد. همچنین وزارت امنیت دولت چین در برابر شهروندان چینی پاسخگو نیست و توسط رسانههای آزاد مورد بازرسی قرار نمیگیرد. این تفاوتها به این معناست که عباراتی همچون "تمام کشورها جاسوسی میکنند"، که اغلب برای کاهش اهمیت جاسوسی چینی استفاده میشود، به شکل خطرناکی گمراه کننده هستند. این که همه ارتشها سلاح دارند، به این معنا نیست که همگی یکسان عمل می کنند. برخلاف سرویس های اطلاعاتی غربی، برای نهادهای اطلاعاتی چین یا روسیه، محدودیتهای معناداری وجود ندارد. در واقع، سرویس های اطلاعاتی چین و روسیه تنها به اثربخشی عملیاتی محدود هستند؛ یعنی چه کارهایی را میتوانند انجام دهند. دولتها و جوامع غربی باید نسبت به این تهدید هوشیار باشند. در طول دوران جنگ سرد، هم ایالات متحده و هم اتحاد شوروی، جمعآوری اطلاعات را صنعتی سازی کردند، از کامپیوترها برای حمله به سامانه های رمزگذاری یکدیگر استفاده می کردند. جاسوسی از روی زمین به عمق آب ها، به جو زمین و حتی به فضا گسترش یافت.
امروزه، دولتهای غربی در جنگ سرد جدیدی با روسیه و چین درگیرند که دوباره سرشت جاسوسی را تغییر میدهد. این جنگ سرد جدید، تکرار جنگ سرد گذشته نیست اما شباهتها و پیوستگیهایی دارد، از جمله ناقرینگی روشن در منازعه جنگ سرد اطلاعاتی شرق و غرب. برای نهادهای اطلاعاتی مخفی غربی بسیار دشوار بود که اطلاعات موثقی را از کشورهای پلیسی بسته و پشت پردههای آهنین جمع آوری کنند. امروزه حتی برای آنها بسیار دشوارتر است که در روسیه یا چین با آن سیستمهای نظارتی داخلی افسانه ایشان به طور موثر عمل کنند. در همین حال، برای روسیه و چین نسبتا آسان است که اسرار جوامع باز، آزاد و دموکراتیک غربی را سرقت کنند، درست همان طور که برای سازمان های جاسوسی شوروی آسان بود.
اما شباهتهای موجود میان نزاع اطلاعاتی این ابرقدرت (چین) با ابرقدرت پیشین (شوروی)، نباید ما را از تفاوتهایشان غافل کند. وزن عظیم اقتصادی چین و درهم بافتگی آن با اقتصاد جهانی، آن را از اتحاد جماهیر شوروی متمایز می کند. همچنین سپهر اطلاعاتی امروز، به طور قطع متفاوت از حتی گذشتهی نزدیک است. به عنوان مثال، شرکتهای ماهوارهای تجاری امروز امکاناتی را ارائه میدهند که تا همین اواخر، در انحصار دولتها بودهاند. اطلاعات منبعباز و اطلاعات تجاری، امنیت ملی را تغییر میدهند. در جنگ سرد گذشته، تقریباً 80 درصد اطلاعات آمریکا از منابع مخفی به دست میآمد و 20 درصد از منابع منبعباز. امروز، گمان می رود که این نسبتها برعکس شدهاند. آینده اطلاعات غربی، نه با دولتها، بلکه با بخش خصوصی است. چالش دولتهای غربی، بهرهبرداری از ظرفیتهای ارائهدهندگان اطلاعات تجاری است. این شرایط، نیازمند مشارکت های تازه در بخش های عمومی -خصوصی است.
برای گردآوردی اطلاعات از کشورهای پلیسی بسته، آنچه دولتهای غربی بیش از هر چیز دیگری به آن نیاز دارند، خلاقیت و نوآوری است. خلاقیت که سازمان سیآیای را به توسعهی هواپیماهای U-2 واداشت که با پرواز در ارتفاع بالا، قادر به جاسوسی پشت پردهی آهنین بودند، هرگاه که روشهای دیگر غیرممکن می شد. همین خلاقیت، امروز نیز در حوزههای پیشگام امنیت ملی مورد نیاز است، از جمله برای گردآوری اطلاعات منبعباز، استفاده از یادگیری ماشینی و هوش مصنوعی و کامپیوترهای کوانتومی. اینها سلاحهای جنگ سرد این قرن خواهند بود – و ابزارهایی که سرنوشت این جنگ را رقم خواهند زد.
منبع: فارن فارز