نویسنده: دکتر احسان ابواسحقی، نویسنده و کارشناس مسائل خاورمیانه
جنگ تمام عیار در سرزمینهای اشغالی و جنایات رژیم صهیونیستی بار دیگر توجه اذهان را به سمت این زخم به عفونت نشسته جلب کرد. این بار اما مقاومت فلسطین صاعقهوار چنان بر سر باور و اطمینان صهیونیستها فرود آمد که تمام آنچه بیش از هفتاد سال ساخته و پرداخته بودند به باد نسیان و فراموشی سپرده شد و اکنون تنها کشتار و جنایتی کور به راه انداخته اند تا مگر بتوانند آب و آبروی رفته را به جوی باز گردانند و غافلند که "آنکه خانهای بر مسیر رود میسازد لاجرم خانهاش به سیلابی ناپدید خواهد شد" به این بهانه میتوان چند نکته را بازگفت وچند گزارهی این سالها را محل تردید و یا ابطال دانست.
اول: توان مقاومت
تا سالها تصاویر بیداد تسلیحات و سربازان صهیونیست در مقابل مردمان سنگ و فلاخن به دست فلسطین از تصاویر پرتکرار در رسانهها بود. امروز اما توان درونزای جنبش حماس و جهاد اسلامی معادلهی این بازی را بهم زده است. داشتن توان موشکی و برهم زدن چتر امنیتی گنبد آهنین نشان داد که هیچ گنبد آهنین و سامانهای از فلاخن داوودی، امنیت و امان برای اشغالگران به همراه نمیآورد. گردباد طوفان الاقصی از زمین و هوا و البته دریا توان درونزای مقاومت را پیش چشم نهاد و نشان داد جهان تنها در تسلیحات غربی و شرقی خلاصه نمیشود و چون ملتی خود را محصور و تنها بیابد و درییابد که "کس نخارد پشت من/ جز ناخن انگشت من" پس کمر همت افراخته و از کمترین امکانها ظرفیتهای بزرگ میسازد. همین رزمندگان مقاومت از توان ساختن مواد منفجره و موشک های ابتدایی به چنین جایگاه و توان لجستیکی دست یافتهاند. انگیزهی فزایندهی همت بالاتر جمعیت فلسطینی اسباب کار توسعهی توان نظامی جنبشهای فلسطینی خواهد بود. اکنون بسیاری در سرزمینهای اشغالی دریافتهاند که مفاهیمی چون اراده، ایمان و ناامیدی از روند سازش میتواند در عرصهی عمل چه دستآوردهایی را به همراه داشته باشد و هزینهها را برای اشغالگران بالا ببرد.
دوم: اولویت بودن مسئلهی فلسطین
در سالهای اخیر و خصوصاً یک دههی پشت سر این مفهوم پررنگ گشته است که "فلسطین اولویت اول جهان عرب و اسلام نیست". با به میان آوردن موضوعاتی چون رشد ملیگرایی غیرعربی در کشورهای منطقه و اولویت توسعهی اقتصادی، فلسطین دیگر اولویت اول جهان اسلام نیست. قدرتهای خارج از منطقه در همدستی با رژیم صهیونیستی سعی مشخصی داشته و دارند که جمهوری اسلامی ایران را خطر اصلی و دشمن اعراب بنمایانند و اینگونه بباورانند که اعراب باید با رژیم اشغالگر قدس برای دفع خطر ایران متحد شوند. وارونه نمایی فوق در افکار عمومی جهان عرب کمترین اعتنا و اتکایی پیدا نکرد. امروز و در میانهی شقاوت صهیونیستها، بخش بزرگی از مردم اردن هاشمی و عراق برای کمک به برادران فلسطینی به سمت مرز این کشور با فلسطین اشغالی حرکت میکنند و در لبنان حرکات همدلانه در مرز بسیار مشاهده میشود و کردار یمنیها هم بینیاز از بیان است. فراتر از تبلیغ و گندمنمایی و جوفروشیهای رایج شرایط روزهای اخیر نشان داد که موضوع فلسطین تا رفع اشغال و تعدی، اولویت نخست نه تنها مردم منطقه و دنیای اسلام بلکه کل جهان قرار دارد. بیان مقام معظم رهبری در روز قدس سال 1400 گویاتر از همهی بیانهاست. حضرت آیتالله خامنهای "ماجرای فلسطین را مهمترین و زندهترین مسئله مشترک امت اسلامی دانستند."
سوم: یک پیکر بودن فلسطینیها
بیش از دو میلیون فلسطینی ساکن در اراضی اشغالی (معروف به اعراب 1948) در سالهای اخیر در برابر صهیونیستها ایستادگی های معناداری نمودند تا تصویر و تصور فاصله میان فلسطینیها ساکن کرانهی باختری، غزه و سرزمینهای اشغالی از میان برود. سالها صهیونیستها سعی داشتند با دادن سهمی نمایشی از پارلمان و یا نهادهای آموزشی آپارتاید نهادینه شده در نهاد این رژیم را مخفی کرده و تصور بیتفاوتی ساکنان سرزمینهای اشغالی را نسبت به سایر فلسطینیها ایجاد کنند. اگر خاطرمان باشد دو سال قبل و در برابر اشغالگری صهیونیستها در محلهی شیخ جراح قدس فریاد "هل من ناصر ینصرنی؟" اهالی را رزمندگان حماس و دیگر گروه های مقاومت در غره و کرانهی باختری پاسخ دادند و امروز کیست که نداند قلب و جان فلسطینیان 1948 هم با غزه است و منتظر روز واقعه تا نقش تاریخی خود را ایفا کند؟ دو سال قبل، بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی درگیریهای میان اعراب ساکن در سرزمینهای اشغالی و صهیونیستها را مهمتر و خطرناکتر از جنگ با غزه دانست. این حکایت از شعلهور شدن آتش هفت دهه تبعیض و اشغالگری است که این چنین خود را نمایان و آشکار میسازد.
چهارم: صلح ابراهیم
جرالد کوشنر، داماد دونالد ترامپ، رئیس جمهوری پیشین ایالات متحده آمریکا، میپنداشت با آنچه ابتکار طرح صلح ابراهیم میخواند میتواند موضوع فلسطین را به فراموشی بسپارد و با پرداخت مبالغی آرمان یک سرزمین را از میان ببرد. امروز اما از صلح ابراهیم به غیر از چند تصویر نمایشی با برخی سران کشورهای منطقه به جای نمانده است و همدلی گستردهی ملتها با مبارزهی فلسطینیها نشاندهندهی جایگاه حقیقی و میزان ابتکار به کار رفته در صلح ابراهیم است. اقداماتی از این دست و انتقال پایتخت سفارت آمریکا به بیتالمقدس مگر برای ثبت تصاویر و ارائهی تحلیلهای مقطعی کاربردی ندارد چراکه نمیتوان یک ملت و آرمان آنها را به سادگی فراموش نمود و در پس خونهای ریخته شده در نبرد طوفان الاقصی و روشن نشان دادن مسیر مبارزه و آزادی فلسطین چه کسی میتواند قمار ایستادن با صهیونیستها در یک قاب را به جان بخرد؟ ابوعمار (یاسر عرفات) عمری برای آزادی فلسطین چفیه و عگال از تن و سر به در نکرد اما به یک خطا وارد آزمون سازش و باور کردن وعدهی صهیونیستها و اربابان آمریکاییشان شد و ندانست که در زمانهای که "هزار وعدهی خوبان یکی وفا نکند؟ به وعدهی اشقیا، اهالی جنایت و استعمار چگونه میتوان اعتنا نمود و در نهایت هم ردای مبارزه بر دیوار نهاد و هم هیچ به دست نیاورد و به دست همان اشرار صهیونیست به مرگی مشکوک با چشمانی خیس و خیال فلسطین در خواب شد.
پنجم: تصویری که نیست
رژیم تل آویو سالها با تصویر خودساخته زیست. درست خواندهاید، رژیم صهیونیست به مدد دستگاه رسانه توانسته بود به اقدامات و توفیقات حداقلی خود ضریبی کم نظیر بدهد و بباوراند که قدرت اطلاعاتی –نظامی کم نظیر و یا بینظیری دارد که شکست و رخنه در آن راهی ندارد. برخی باور کرده بودند در زمانهای که ارتشهای متحد عربی در چهار جنگ به هزیمت رفتهاند و ارتش جمال عبدالناصر به دلیل نفوذ و جاسوسی در جنگ 1967 روی زمین نابود شد چگونه میتوان به ستیز با این رژیم رفت؟ یا وقتی با کمک تبلیغات، سریال و فیلم شخصی مانند الی کوهن را که جاسوسی سابقهدار میان مایه بود تا مرحلهی رسانیدن به وزارت دفاع سوریه نمایاندند طبعا کسانی هم باور کردند که توان اطلاعاتی –نظامی رژیم اشغالگر در حکم " گر بر سر خاشاک یکی پشه بجنبد/ جنبیدن آن پشه عیان در نظر ماست" بوده و صهیونیستها در سایهی همین باور توانستند هفتاد و چند سال به جنایت و اشغال ادامه دهند. امروز و با عملیات طوفان الاقصی حقیقت خانهی عنکبوت بودن رژیم کودککش عیان گشته است. چطور در نزدیکترین فاصله تا سرزمینهای اشغالی چنین عملیاتی با چنان لجستیک و پیش زمینهای دمار از روزگار صهیونیستها درآورد درحالی که آنها غرق در تصاویر برساخته خود بودند. هر جنایتی و با هر دامنهای نمیتواند آئینهی زنگار گرفته و شکستهی صهیونیستها را بازسازی کند و دیر و دور نیست که از هر کرانه لهیب و شعلهای برخیزد و خانهی پوشال و چوب صهیونیستها را برای همیشه بسوزاند.
21111ش