بامداد روز ششم فوریه 2023 دو زمین لرزه قدرتمند با قدرت 8. ۷ و 6. ۷ درجه در مقیاس ریشتر در جنوب ترکیه رخ داد که قوی ترین زمین لرزه های منطقه در نزدیک به یک قرن اخیر بوده و توانست یک تراژدی انسانی تکان دهنده را رقم بزند.
این زلزله عظیم حتی از زلزلهای که در سال 1999 منطقه پرجمعیت شرق دریای مرمره در 100 کیلومتری شرق استانبول را لرزاند و بیش از 17 هزار کشته برجای گذاشت، بدتر گزارش شده است. برجا گذاشتن تلفات بسیار و بیش از 42 هزار نفر و ضرر مالی ناشی از خسارات وارده که 84 میلیارد دلار آمریکا تخمین زده می شود، می تواند زندگی میلیونها نفر را در سراسر ترکیه برای همیشه تحت الشعاع قرار دهد.
اثرات بالقوه زمین لرزه بر فضای سیاسی آینده ترکیه از جمله مباحثی است که در محافل بسیاری مورد بحث قرار گرفته و مهم ترین نگرانی نزدیک شدن به انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری در 14 ماه می 2023 است. این فاجعه طبیعی یک آزمون سیاسی برای رجب طیب اردوغان و حزب عدالت و توسعه (AKP) خواهد بود که کارایی و مشروعیت دولت را تنها چند ماه قبل از انتخابات پیش روی ارزیابی نماید. اردوغان از سال 2003 ابتدا به عنوان نخست وزیر و سپس از سال 2014 به عنوان رئیس جمهور بر سیاست ترکیه تسلط داشته است.
اکنون، سه ماه مانده به انتخابات، آینده سیاسی اردوغان می تواند به نحوه درک مردم از واکنش دولت او به یک فاجعه طبیعی ویرانگر مشابه بستگی داشته باشد. ضروری است تا اردوغان با واکنش سریع به آثار زلزله و مدیریت صحیح بحران در داخل و همچنین عملکرد انعطاف پذیرتر در صحنه بین المللی بر نتیجه انتخابات بعدی ترکیه به نفع حزبش بهره گیرد.
در صحنه سیاست داخلی می توان در نظر داشت که ماه ها و روزهای آینده بازه زمانی بحرانی برای رجب طیب اردوغان خواهد بود، زیرا انتخابات ریاست جمهوری در رقابتی فشرده با رای دهندگان روبرو خواهد شد. واکنش اردوغان به این فاجعه و پاسخگویی در مورد علل فروریزی ساختمانهای زیاد بر اثر زلزله و عدم مقاومت در برابر چنین لرزههایی نقش مهمی در آینده سیاسی او خواهد داشت. با توجه به اینکه 10 استان ترکیه که در منطقه فاجعه قرار دارند، هفت استان (ادیامان، مالاتیا، کیلیس، غازیانتپ، قهرمان مرعش، عثمانیه و سانلیورفا) توسط شهرداران حزب عدالت و توسعه اردوغان اداره می شوند، می توان گفت که زمین لرزه در حوزه اصلی انتخاباتی اردوغان رخ داده است. اردوغان 20 سال پیش با موجی از خشم عمومی نسبت به مدیریت دولت قبلی در برابر یک زلزله مرگبار به قدرت رسید و امروز روزنامه نگاران اپوزیسیون خوشبین به شکست اردوغان در انتخابات آتی مینویسند که اردوغان "از راهی که آمده است" خواهد رفت.
اینک زمان برای اردوغان اهمیت حیاتی دارد و تا دامنه امواج پس لرزه ها بیشتر نشده می بایست همچنان در دستکاری ناملایمات به نفع خود مهارت لازم را به خرج دهد. محبوبیت اردوغان به دلیل بحران اقتصادی در حال کاهش است و بررسی ها نشان می دهد که اوضاع اقتصادی شرایط را برای مخالفان وی مهیا می نماید. اقتصاد ترکیه که از روزهای شروع حکومت حزب عدالت و توسعه از رشد خوبی برخوردار بوده، از سال 2018 عمدتاً رو به افول رفته است. در سال گذشته لیر ترکیه در برابر دلار 30 درصد سقوط کرده و نرخ تورم سالانه به 64.30 درصد رسیده است. در چنین شرایطی کسری حساب جاری به حدود 5 درصد تولید ناخالص داخلی افزایش یافته و تورم رو به افزایش اقتصادی زندگی اکثریت قریب به اتفاق جمعیت ترکیه را تحت تاثیر قرار داده است. زمان آن رسیده که ملت ترکیه تصمیم بگیرند که با سیاست های کنونی کنار آمده و یا مسیر جدیدی را انتخاب کنند.
در صحنه بین المللی در روزهای آغازین جنگ روسیه علیه اوکراین، ترکیه به دلیل حمایت از حاکمیت و تمامیت ارضی اوکراین، ارائه پهپادهای مسلح و بستن تنگه های ترکیه به روی کشتیهای جنگی روسیه، از کیف و متحدان غربیاش حمایت کرد. اما آنکارا با پیش گرفتن یک سیاست مستقل برای شناسایی خود به عنوان یک واسطه قدرت بی طرف، خود را به عنوان میانجی کلیدی بین ولادیمیر پوتین و ولودیمیر زلنسکی قرار داد و بسیاری از حامیان ترکیه در غرب را عمیقاً ناامید نمود. اردوغان ناتو را به خاطر عدم بازدارندگی جنگ و سپس تحریک مسکو به تهاجم به سرزمین همسایه مورد انتقاد قرار داده و با رد کردن تحریم های غرب، روابط اقتصادی خود را با مسکو گسترش داد. همچنین در راستای پیشبرد سیاست مستقل خود در عین محکوم کردن تحریم های غرب علیه مسکو روابط با اوکراین را نیز زنده نگه داشت و با روابط قوی اقتصادی و نظامی با اوکراین، پهپادهای موثری را در اختیار کی یف قرار داده است.
از سال 2016، زمانی که پوتین برخلاف غرب و بدون قید و شرط از اردوغان برای سرکوب کودتا توسط جنبش اسلامگرای رقیب حمایت کرد، روابط دو رهبر در ملاقات های بیشتر رو به گرمی رفته و تعامل بیشتر اقتصادی و سیاسی با مسکو موجب وابستگی بیشتر آنکارا به روسیه و بیگانگی با غرب شد. این دو کشور علیرغم این که در سوریه و قفقاز دارای منافع متضادی بوده اند، اما به دلیل اختلافات شدیدتری که با غرب دارند، سیاستهای موازی با یکدیگر را دنبال کرده اند. روابط آنکارا با ایالات متحده آمریکا پس از اخراج ترکیه از برنامه جنگنده F-35 و با خرید موشک های پیشرفته S-400 روسی آسیب دیده است.
رابطه عملکردی ترکیه با روسیه برای امنیت غرب اهمیت دارد زیرا روابط تجاری تنگاتنگ آنکارا با مسکو و امتناع از پیوستن به تحریمهای غرب برای مجازات کرملین در تهاجم به اوکراین، نشان میدهد که ترکیه امنیت ناتو را تضعیف میکند. بنابراین ضروری می نمود تا ایالات متحده آمریکا به اصلاح روابط با ترکیه توجه بیشتری داشته باشد چنانچه:
در درجه اول می توان به نیاز واشنگتن به نقش مهم ترکیه در حمایت از اوکراین و مقابله با روسیه اشاره کرد. قدرت و موقعیت جغرافیایی ترکیه در دریای سیاه بسیار حائز اهمیت است زیرا دریای سیاه تنها دریایی است که آمریکا در آن حوزه نفوذ ندارد و یک مسیر ترانزیتی مهم است که نقش ترکیه را بهعنوان ضامن امنیت و ضامن پیمان "مونترو" در کنترل منطقه پر رنگ می نماید. بر اساس کنوانسیون 1936 مونترو، ترکیه تنگه های داردانل و بسفر را که دریای سیاه و مدیترانه را به هم متصل می کند، تحت کنترل دارد و این در حالیست که دریای سیاه یک خط کشتیرانی حیاتی برای روسیه مجسوب می شود.
مورد دوم این که در شرایطی که روسیه از صادرات انرژی خود به اروپا به عنوان سلاح استفاده می کند و پوتین از زمستان سخت اروپا بهره می گیرد، تلاشهای اروپا برای پیدا کردن جایگزینی برای انرژی روسیه موجب میشود تا ترکیه اهمیت بیشتری برای ناتو و اتحادیه اروپا پیدا کند. نقش ترکیه در تضمین امنیت انرژی منطقه ای با تنوع بخشیدن به عرضه گاز به بازارهای اروپایی و تقویت همکاری با اروپا برای افزایش عرضه گاز آذربایجان از طریق خط لوله گاز طبیعی ترانس آناطولی ایجاب می کرد تا ایالات متحده در حمایت از متحدان اروپایی به اصلاح روابط با متحدانی ناسازگار مانند آنکارا مجبور شود.
مورد سوم این که ترکیه که از سال 1952 به عضویت سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در آمده، مانع از پیوستن سوئد و فنلاند به ائتلاف دفاعی قدرتمند شده است. اردوغان به حضور گولنیستهای تبعیدی و هواداران حزب کارگران کردستان (پکک) در سوئد معترض است و از آن به عنوان مانعی در مسیر کشورهای نوردیک به سمت ناتو استفاده نموده است. مخالفت ایالات متحده با تحویل فتح الله گولن به ترکیه وحمایت آمریکا از یگانهای کُرد در سوریه از جمله موارد اختلافات میان واشنگتن و آنکارا است. در حالی که ایالات متحده و اروپا در شرایط جنگ در اوکراین نیاز دارند تا ترکیه در جرگه استراتژی فشار حداکثری علیه روسیه قرار گیرد، ترکیه تلاش داشته تا از اهرم های فشار متفاوت برای دستیابی به اهداف خود بهره گیرد. چنانچه مخالفت با ورود سوئد و فنلاند به ناتو را فرصت مناسبی برای دریافت جنگنده های F16 از ایالات متحده در نظر گرفته است.
چهارم آن که اردوغان با مذاکره در مورد صادرات گندم اوکراین از طریق دریای سیاه خود را به عنوان یک میانجی معرفی کرد و فعالانه خواستار آتشبس شد. آنکارا با میانجیگری "ابتکار غلات دریای سیاه" بهرغم محاصره دریایی بنادر اوکراین در دریای سیاه توسط روسیه، اجازه میدهد ذخایر حیاتی غلات از اوکراین به سایر نقاط جهان صادر شود. با توجه به این نقش میانجیگری، آینده ترکیه می تواند بر جنگ در اوکراین اثرگذار باشد. در برابر بیانیه وزارت دفاع روسیه که در روز 29 اکتبر مشارکت خود در توافق انتقال غلات در دریای سیاه را پس از حمله کییف به بندر سواستوپل در شبه جزیره کریمه، به حالت تعلیق درآورده بود، وزیر دفاع ملی ترکیه توافق را یک فعالیت صرفا بشردوستانه و مجزا از شرایط درگیری دانست و اعلام کرد که آنکارا به سهم خود در تضمین صلح در منطقه و ارائه کمکهای بشردوستانه در همه سطوح ادامه خواهد داد. اردوغان مایل است از موفقیت دیپلماتیک در ارائه توافق غلات به عنوان یک اقدام اعتمادساز بین اوکراینی ها و روس ها بهره گیرد تا برداشتن گام اول به سوی صلح دائمی از آن ترکیه شود.
نکته آن که در 22 جولای 2022، روسیه، اوکراین و سازمان ملل با میانجیگری ترکیه در استانبول سند مربوط به "انتقال امن غلات و مواد غذایی از بنادر اوکراین" را امضا کردند. تاکنون دهها کشتی حامل بیش از 9 میلیون تن غلات اوکراین با عبور از تنگههای ترکیه راهی بازارهای جهانی شدهاند.
مجموعه ای از تضادها در مورد مسائلی مانند اختلاف ترکیه با یونان، فرانسه و سایر کشورهای مدیترانه بر سر حقوق اکتشاف گاز در سواحل قبرس موجب شده تا ایالات متحده و متحدان اروپایی اش قابلیت اطمینان و سودمند بودن ترکیه را به عنوان یک متحد غربی قابل اعتماد پایان یافته قلمداد نمایند. جدیت اردوغان در بیان تمایلات خود برای اثر داشتن بر تحولات جهانی به وضوح نشان می دهد که او تا زمانی که احساس کند اهرم فشاری بر غرب دارد، به بازنگری در وضعیت موجود می پردازد. اما این یک بازی حاصل جمع صفر است که دولت ترکیه از تهاجم روسیه به اوکراین برای حل و فصل نارضایتی های باقی مانده با بیشتر اعضای ناتو استفاده می کند. زیرا غرب نیز به دنبال فرصت هایی برای گرفتن امتیاز خواهد بود که آنکارا در شرایطی قرار می گیرد که در برابر اجبار آسیب پذیر است.
به نظر می رسد با بازی دیپلماتیک اردوغان با هر دو طرف ماجرای درگیری در اوکراین و تظاهر به مشارکت در منافع غرب که گمان خیانت از آن رفته است، رابطه ایالات متحده با همپیمان استراتژیک حیاتی به یک بن بست ناآرام ختم شده و حاصل حرکات صفحات تکتونیک ترکیه و غرب ظهور یک گسل عظیم باشد.
باید دید ترکیه با توجه به مشکلات اقتصادی داخلی چگونه به سوی آینده گام برمی دارد و در صحنه سیاست خارجی به جای اصرار بر حفظ جای پای خود در گذشته و ادامه روش دیپلماسی کنونی چگونه به روابط با جهان نگاه می کند./ سایت دیپلماسی ایرانی