به گزارش صد آنلاین ، پنج روز از خاکسپاری 6 معدنکار کشته شده در حادثه انفجار معدن «رزمجای غربی» طزره گذشت. بهروز افروز، قربانعلی کمال، حسین غزاییان، حمید ایزدی، ابوالفضل غنایی و محمد نعیمیصفت، معدنکاران ساکن در روستاهای تویه و دیباج شهرستان دامغان و شاهرود بودند که عصر روز یکشنبه 12 شهریور و در دقایق پایانی شیفت روزانه، به دلیل انفجار گاز متان در تونل k5 معدن زغالسنگ، کشته شدند.
تجمیع گاز متان در لایههای معادن زغالسنگ، یک ویژگی طبیعی است، اما تنها دلیل انفجار گاز متانِ نشت داده شده از لایههای زغال در حال استخراج، تخلیه ناقص گاز از تونلها و کارگاهها و جرقهای در هوای ملتهب از انباشت این گاز است. یک روز بعد از حادثه، مدیرعامل معدن اعلام کرد که دلیل وقوع انفجار و حتی نشت گاز متان در تونل معدن، نامعلوم است، چون بازرس ایمنی معدن، 10 دقیقه پیش از انفجار، میزان گاز داخل تونل را سنجش کرده و مشکلی مشاهده نشده است.
وزرای تعاون و کشور که یک روز بعد از حادثه به منطقه رفتند، این حادثه را «غیرمترقبه و غیرقابل پیشبینی» اعلام کردند، اما رییس کل دادگستری استان سمنان، به دلیل سابقه حوادث منجر به فوت در این معدن، دستور به تعطیلی موقت تا زمان «استانداردسازی» معدن داد.
خبرنگار اعتماد طی روزهای گذشته تلاش کرد با مدیرعامل و مدیر روابط عمومی معدن رزمجای غربی درباره علت این حادثه صحبت کند، اما این دو نفر از پاسخ به «اعتماد» خودداری کردند ولی افراد دیگری که هم در جریان جزییات این حادثه بودند و هم، تخصص حفاری و استخراج معدن زغال داشتند، به شرط محفوظ ماندن هویتشان، به سوالات «اعتماد» جواب دادند.
پاسخهای تخصصی این افراد و تاکیدشان بر «نقص سیستم تهویه تخلیه گاز متان منتشر شده در معدن، انباشت تدریجی حجم بالای گاز متان در تونل اصلی با توجه به شکل و شدت انفجار، بیتوجهی به مستندات گازخیزی معدن رزمجای غربی»، برای هدایت خواننده به سمت واقعیت کفایت میکند...
... آقای «س»؛ عضو تیم امداد که اجساد جانباختگان انفجار معدن «رزمجای غربی» را به خارج از تونل منتقل کرده است ...
حدود ساعت 7 غروب به من تلفن زدند و گفتند برو به معدن رزمجای غربی و برای امداد آماده باش. اطلاعات بیشتری ندادند. نیم ساعت بعد به معدن رسیدم. برای ورود به تونل برنامهریزی کردیم اما بازدید اولیه نشان داد که میزان گاز مونوکسید کربن (CO) که به دنبال انفجار ایجاد شده بود، بیش از حد مجاز بود و باید برای تخلیه گاز صبر میکردیم.
من روی دستگاهم تا 970 PPM هم کنترل کردم. برای ورود به تونل، میزان مونوکسید کربن باید به زیر 40 PPM میرسید. تهویه را قویتر کردیم و بالاخره حدود ساعت 4 و 30 صبح توانستیم از طریق کانالکشی وارد تونل شویم و به محل حادثه برسیم. اولین کار ما، آواربرداری بود. انفجار باعث ریزش 20 تن آوار شده بود. حدود ساعت 5 و 30 صبح، جسد بچهها را به بیرون از تونل منتقل کردیم.
4 نفر از بچهها زیر آوار نبودند؛ کمک راننده لکوموتیو و کارگران استخراج، زیر آوار نبودند. دو نفر از بچههای استخراج، داخل دِویل (تونلهای عمودی سربالا و حفر شده توسط کارگران در داخل دیواره معدن برای ایجاد کارگاه و آغاز استخراج زغال) بودند و یک نفر، بیرون دویل افتاده بود. برای بیرون آوردن اینها، معطلی نداشتیم ولی راننده لکوموتیو و کارگری که قبل از انفجار، پایین بونکر (مخزن جمعآوری زغال در کف چاههای سرازیر حفر شده از تونل اصلی) بود، زیر آوار مانده بودند.
کارگر بونکر و راننده و کمک راننده، در راسته تونل K5 و کارگران استخراج، پایین دویل افتاده بودند. زمان انفجار، اینها مشغول حفر دویل بودند.
پس بچههای استخراج که در جبهه کار (دیواره در حال حفاری یا استخراج) پیکور (مته برقی یا گازی برای حفاری دویل و دیواره معدن) میزدند فاصله کمی با محل انفجار داشتند.
هنوز هیچ کسی نمیداند محل انفجار دقیقا کجا بوده. ما فقط از راسته تونل بازدید کردیم و تا زمان بازدید از دویل، هیچ کسی نمیداند گاز دقیقا از کدام نقطه نشت داده یا محل دقیق انفجار کجا بوده.
مرگ هر 6 نفر به دلیل انفجار بوده. بعد از انفجار، آوار ریزش کرده.
نسبت به شدت بالای موج انفجار، شرایط بدی نداشتند. تصور من، وضعیتی مشابه بچههای معدن زمستان یورت بود ولی اینها چنین شرایطی نداشتند. آثار سوختگی داشتند اما مرگ هر 6 نفر یا به دلیل خفگی بود یا به دلیل پرت شدن بر اثر موج انفجار اما بدنهایشان سالم بود. خودم جسدها را در کاور پیچیدم.
به من گفتهاند که این معدن حدود 300 کارگر دارد. بنده با سوابق و تجربهای که از امدادرسانی در حوادث معادن زغالسنگ دارم، میگویم که با توجه به حجم گاز متان آزاد شده از جبهه کار، اگر تعداد کارگرانی که در آن لحظه در تونل K5 کار میکردند، بیشتر از 6 نفر بود، ابعاد این فاجعه میتوانست بسیار بسیار بزرگتر از این باشد و امروز به جای 6 جسد، حداقل 60 جسد داشتیم. طبق آنچه ما در راسته اصلی مشاهده کردیم، در این معدن سه دستگاه تهویه وجود داشته؛ دو دستگاه ونتیلاتور 60 برقی و یک دستگاه ونتیلاتور 40 گازی. من بر اساس مشاهداتم از صحنه انفجار، میگویم که تخلیه گاز متان و نشت گاز از دویل به تونل اصلی، از صبح همان روز شروع شده بوده، چون این کارگران، از صبح در دویل مشغول کار بودهاند. اگر انفجار، در پایان شیفت کاری اتفاق افتاده، به دلیل آزاد شدن گاز کیسهای پشت جبهه کار بوده، اما هنوز هیچ مدرکی در دست نیست که معلوم شود حجم گاز کیسهای آزاد شده از جبهه کار، چقدر بوده چون هنوز کسی داخل دویل نرفته و از کارگاه بازدید نکرده و به همین دلیل، علت این حادثه هنوز نامعلوم است و هیچ اظهارنظری، قابل استناد نیست.
بله ممکن است. من چند سال قبل شاهد اتفاق مشابه در یکی از معادن زغالسنگ بودم؛ زمانی که داخل یک کارگاه 100 متری، میزان گاز را کنترل کردم و به سمت تونل رفتم. فاصله کارگاه تا تونل حدود 7 دقیقه بود. وقتی به تونل رسیدم، گفتند کارگاه منفجر شد. باید دویل معدن رزمجا را بازدید کنیم تا ببینیم علت ریزش 20 تن آوار چیست و حفره گازی، کجا باز شده که گاز متان با این حجم و با این سرعت تونل 300 متری را پر کرده و باعث انفجار شده.
انفجار، موج ایجاد میکند و موج هم باعث تخریب میشود. موج انفجار در فضای بسته، به سمت فضای فرار و فضای خالی میکوبد، چون انتهای دویل بسته بوده، موج انفجار، دیواره را تخریب کرده.
این بچهها زمان انفجار توی جبهه کارشان نبودند. اینها 40 متر دویل حفر کرده بودند اما قبل از انفجار، در حال پایین آمدن از دویل و در 10 متر انتهایی بودند. ما این بچهها را در انتهای دویل پیدا کردیم. برای تعیین علت دقیق حادثه، باید از جبهه کار بازدید شود.
حفره گازی، ابعادی به اندازه یک توپ پینگپونگ دارد. پشت حفره به این کوچکی، معادل حجم یک بشکه 220 لیتری، گاز متان جمع میشود و چون نهفته است، هیچ علامتی هم ندارد. در زمان استخراج زغال، بعد از باز شدن این حفره در فضایی با ابعاد 3 مترمکعب، بیش از 20 درصد گاز متان، با فشار و بدون هیچ علامتی بیرون میزند و کل تونل 600 متری با گاز متان پر میشود.
داخل معدن زغالسنگ، عوامل انفجار، فراوان است. لازمه انفجار چیست؟ عامل انفجار، مواد سوختنی و اکسیژن. داخل معدن، حتما اکسیژن وجود دارد تا کارگران بتوانند کار کنند. پیکور و بقیه دستگاههای داخل معدن، جرقه تولید میکنند. ترکیب جرقه با گاز متانی که در هوای تونل نشت کرده، به انفجار منجر میشود. عصر روز یکشنبه هم، بعد از نشت گاز متان داخل تونل، جرقه پیکور یا لکوموتیو منجر به انفجار شده اما دستگاه گازسنج هیچ هشداری نداده در حالی که دستگاه گازسنج به نشت بیش از یک درصد گاز متان حساس است و حتی اگر فرض کنیم که به علایم صفحه مانیتور گازسنج بیتوجهی شده، دستگاه آلارم میدهد و باید معدن را تخلیه کنند.
نه، اگر فرصت داشتند، کار را تعطیل میکردند.
نه، دستگاه، اپراتور دارد و امکان خرابی دستگاه در حد نیم درصد است. من با همین دستگاه، میزان مونوکسید کربن بعد از انفجار را اندازه گرفتم و وارد تونل شدم.
دستگاهها ضریب خطا دارند، اما با سایر دستگاههای بیرون از معدن مطابقت داده میشوند. در هر نوبت کاری معدن، میزان اکسیژن داخل معدن، روی دستگاه گازسنج باید 20.8 درصد و میزان متان، کمتر از یک درصد و حدود نیم درصد باشد. اگر میزان اکسیژن داخل معدن به 20 درصد برسد، دستگاه آلارم میدهد. اگر میزان متان داخل معدن به بالای نیم درصد برسد، دستگاه آلارم میدهد و معدن را تخلیه میکنند.
گازهای دیگری هم میتواند باعث افت میزان اکسیژن بشود، اما بیش از 5 درصد گاز متان در هوای معدن باعث انفجار میشود.
یک دستگاه ونتیلاتور 60 برای تهویه فضای 100 متری کافی است. طبق پاسپورت کاری، دستگاههای تهویه سالم بوده، اما خروجی حجم بالای گاز متان، ناگهانی بوده.
اگر نشت گاز از صبح شروع شده بود حتما معدن تخلیه میشد. نشت، ناگهانی بوده؛ شاید کمتر از دو دقیقه، همه فضای تونل با گاز متان پر شده.
دستگاههای تهویهای که برای معادن زغالسنگ طراحی میکنند، باید بهطور کامل، مساحت تونل را تهویه کند.
یک خروجی بیرون از معدن طراحی میشود که راههای هوایی از تونل انحرافی به تونل اصلی نصب میشود.
بله.
اگر خراب باشد هم باید تهویه اضطراری نصب کرده باشند که به عنوان یدک، کار کند.
معادن زغال ایران دارای گاز متان فراوان هستند و بخش ایمنی هر معدن زغال، باید هر روز میزان گاز متان را بر اساس برنامه بخش طراحی معدن، کنترل و اندازهگیری کند و به محض افزایش غیرمجاز میزان گاز، معدن باید تعطیل شود. میزان گاز متان معادن زغال، در زمان اکتشاف و حفاری اولیه سنجش میشود و در مرحله اکتشاف، درجه گازخیزی هر معدن را مشخص میکنند. سیستم تهویه، باید بر مبنای درجه گازخیزی هر معدن و میزان مجاز گازی که به سلامت کارگر در زمان کار آسیبی وارد نکند، طراحی شود. اگر سیستم تهویه معدن زغال، بر اساس درجه گازخیزی معادن طراحی نشده باشد یا اطلاعات به دست آمده در زمان اکتشاف، ناقص باشد، شاهد حوادث انفجار معادن خواهیم بود.
در معادن زغالسنگ، تحت تاثیر مسائل زمین ساختاری و تکتونیک منطقه، حفرههایی ایجاد میشود. در معادن زغالسنگ با مساله آبخیزی هم مواجهیم و ممکن است در حین استخراج، کارگران به دنبال گشوده شدن یک حفره آب زیرزمینی، بر اثر فوران آب از بین بروند. آبخیزی معادن زغال هم باید در مرحله اکتشاف و پیش از باز شدن معدن مورد مطالعه قرار بگیرد که متاسفانه، سالهاست این مطالعات در هیچ یک از معادن زغال ایران انجام نمیشود، چون معادن به بخش خصوصی واگذار شده در حالی که پیش از این و زمانی که معادن در حیطه مسوولیت شرکت ملی فولاد ایران بود، این مطالعات در حفاریهای اکتشافی و با نمونهگیری از زغال انجام میشد.
بله ولی بعد از خصوصیسازی، در هر نقطه از معدن که لایه زغال دیدند، بدون توجه به نتایج مطالعات یا بدون انجام مطالعه، تونل استخراج حفر کردند.
حداقل، این بررسیها باید بر اساس مطالعات اکتشافی انجام شود در حالی که بعد از خصوصیسازی معادن، بهرهبرداران جدید به مستندات قدیمی رجوع نکردهاند. این مستندات، نتیجه مطالعاتی است که از نیمه دهه 1340 آغاز شد و حاصل همکاری مشترک ایران و اتحاد جماهیر شوروی برای ایجاد صنعت ذوب آهن در ایران است. طبق یک توافق پایاپای، اتحاد جماهیر شوروی به ازای دریافت گاز، به ایران تجهیزات اکتشاف معدن میداد و کارشناس اعزام میکرد. از این زمان، صنعت اکتشاف معدن در ایران ایجاد شد و کارشناسان روس و ایرانی، مطالعات در تمام مناطق زغالدار و همه مناطق آهندار کشور، اکتشاف، طراحی و ایجاد معدن را آغاز کردند. معادن زغال البرز شرقی هم در همان زمان اکتشاف شد که از دامغان آغاز میشود و تا گرگان ادامه دارد.
طبق استانداردهای جهانی، فاصله حفاری بین دو چاه زغال از یکدیگر، کمتر از 100 متر نیست. در این فاصله 100 متری، خیلی اتفاقات امکانپذیر است. مثلا یک گسل ممکن است باعث تغییر مسیر منابع گاز یا آب پشت لایههای معدن شود.
ایمنی معدن هیچ ربطی به مکانیزاسیون معادن ندارد. ضخامت لایه معدنی و لایه زغال باید در شرایط مکانیزاسیون باشد. معدن دارای لایه زغال کم ضخامت، نمیتواند مکانیزه شود. مکانیزاسیون معادن به شرایط ژئومتریکی لایه زغال بستگی دارد و همه معادن هم قابل مکانیزاسیون نیست علاوه بر اینکه این حوادث ممکن است در معادن مکانیزاسیون هم رخ دهد. معادن زغال، از نظر پیچیدگی به سه درجه تقسیم میشوند. هر چه پیچیدگی معدن به لحاظ ساختار زمینشناسی بیشتر باشد و مثلا، جابهجایی زیاد داشته باشد یا اینکه روی گسل قرار گرفته باشد، ریسک این معدن به لحاظ بروز حادثه بالاتر است. معدن زغال طبس، از نظر پیچیدگی، آرامتر از معادن البرز است اما معادن البرز، بسیار تکتونیزه و دارای ساختار بسیار پیچیده است و البته معدن رزمجا، به لحاظ ساختار زمینشناسی و تکتونیکی، پیچیدگی درجه 3 و بیشترین حد را دارد که ریسک حوادثش هم بیشتر است.
ولی نمیتوانیم استخراج چنین معدنی را متوقف کنیم به این دلیل که ریسک حوادثش بالاست.
نمیتوانیم استخراج را متوقف کنیم، چون زغال است و از منابع زیرزمینی است، اما پیچیدگیها قابل پیشبینی است چنانکه ما میدانیم گسلها یک عامل خطر برای معدن است، چون میتواند به ایجاد حفرههای تجمیع گاز در لایه زغال منجر شود و منطقه دامغان، از مناطق گسلخیز است و نقشههای زمینشناسی، گسلهای خوابیده زیر معادن این منطقه را نشان میدهد. وقتی با معادن پر ریسک مواجه میشویم، علاوه بر افزایش چند برابری سطح ایمنی معادن، در زمان استخراج باید سعی کنیم بلوکهای سالمتر را در نظر بگیریم و میزان گازسنجی هم باید افزایش یابد تا از وقوع چنین حوادثی کاسته شود.
بلافاصله بعد از انفجار معدن به من خبر دادند. به دلایلی از مشخصات این معدن بهطور کامل اطلاع داشتم. سه معدن زغال رزمجا در دامغان هست که دو معدن، به بخش خصوصی واگذار شده و یک معدن در انحصار شرکت وابسته به ذوب آهن اصفهان است. به من گفتند که در تونل لایه زغال 5k سه نفر مشغول حفر دویل بودند و احتمالا گاز متان همراه با استخراج زغال، متصاعد و وارد تونل اصلی شده. داخل تونل اصلی هم دو راننده لکوموتیو و یک کارگر زیر بونکر مشغول کار بودند. البته هنوز معلوم نیست که چرا داخل دویل سه نفر مشغول کار بودند، چون در حفاری دویل فقط دو نفر به سمت افق بالا کار میکنند و گاهی یک نفر زغالکش هم همراهشان هست. اینطور شنیدهام که نشت گاز متان به داخل تونل اصلی و جرقهای که عاملش نامعلوم است، باعث انفجار شده. انفجار در معدن زغال، زمانی اتفاق میافتد که میزان نشت گاز متان، 4.5 الی 17درصد باشد. در انفجار بر اثر نشت 4.5 یا 5درصدی گاز متان، فقط شعله و سوختگی داریم، در نشت 17درصدی به دلیل کاهش شدید اکسیژن، شدت انفجار هم کم است، اما در نشت 8 یا 9درصدی، شدت انفجار بسیار بالاست و حدس میزنم که میزان نشت گاز متان در این حادثه، حدود 9درصد بوده چون ریزش آوار هم اتفاق افتاده و شرایط، مشابه همان وضعی است که در معدن زمستان یورت شاهد بودیم. معدن طزره، تیم امداد قدرتمندی دارد، اما شنیدم که خارج کردن اجساد تا صبح طول کشیده چون شدت تخریب بالا بوده.
یکی از امدادگران به من گفت میزان گاز مونوکسیدکربن بعد از انفجار، حدود 970 PPM بوده و انتظار برای تخلیه این گاز، باعث تاخیر بیشتر در ورود به تونل و بیرون آوردن اجساد شده است. این امدادگر از حجم 20 تنی آوار میگفت و اینکه ظاهرا علت فوت کارگران، موج انفجار یا خفگی با مونوکسید کربن بوده.
البته انفجار همراه با آتشسوزی بوده، اما حدس میزنم کارگرانی که داخل دویل کار میکردند دچار سوختگی نشده باشند، چون داخل دویل یا کارگاه، دور از دسترس و مثل پناهگاه است و شعله انفجار هم داخل دویل نمیرود، چون به سمت افق بالا، بنبست و در حال حفر است. احتمالا این کارگران، با صدای انفجار از دویل پایین آمدهاند اما حتی فرصت ورود به تونل اصلی نداشتند و به علت غلظت بالای گاز مونوکسیدکربن، بلافاصله خفه شدهاند. این وضع را در معدن زمستان یورت هم شاهد بودیم؛ 5 کارگری که داخل کارگاه صدای انفجار را شنیدند و از دویل وارد تونل فرعی شدند اما به دلیل میزان بالای مونوکسید کربن، حتی نتوانستند یک قدم بردارند و درجا خفه شدند. گاز متان، در جریان سوختن تبدیل به مونوکسید کربن و دیاکسید کربن میشود ولی بعد از انفجار بر اثر نشت گاز متان در معدن زغالسنگ، به دلیل کاهش شدید سطح اکسیژن، فقط با مونوکسید کربن مواجهیم که میزان سمیت دوز بالای این گاز، بسیار زیاد است طوری که دو نفس کوتاه در این هوا، باعث مرگ میشود.
سالم بودن اجساد چند پیام دارد؛ کارگران از محل انفجار فاصله داشتند وگرنه در اجساد، شاهد سوختگی موی سر و صورت بودیم. سالم بودن اجساد، تایید میکند که انفجار، داخل تونل اتفاق افتاده. اگر انفجار داخل دویل اتفاق افتاده بود، حتما کارگر داخل دویل دچار سوختگی شدید میشد اما به دلیل اینکه انفجار در راسته تونل رخ داده، کارگر داخل دویل، احتمالا بر اثر خفگی و استنشاق مونوکسید کربن فوت کرده. کانون نشت گاز متان در تونل هم احتمالا جبهه کار داخل دویل بوده چون داخل دویل، اکسیژن هست و میزان اکسیژن داخل دویل، حتی از میزان اکسیژن داخل تونل هم بیشتر است، چون پیکور کارگران، با هوای فشردهای که از بیرون معدن پمپاژ میشود، کار میکند و این هوای فشرده، هوای تمیز است. اگر حفره گازی، پشت جبهه کار داخل دویل بوده که بر اثر پیکور زدن سر باز کرده، همین هوای فشردهای که موتور محرکه پیکور بوده، گاز متان را، آرام آرام به خارج از دویل و به فضای تونل فرستاده است.
حتما دستگاههای تهویه اشکال داشته. اگر دستگاه تهویه به درستی کار میکرد، میزان متان به درصد بالا و قابل انفجار نمیرسید. وقتی در معدن زغالسنگ با انفجار مواجه میشوید، یعنی حتما سیستم تهویه دچار اشکال شده است. قرار نیست در معدن زغال هر لحظه انفجار بر اثر نشت گاز متان داشته باشیم وگرنه باید شغل معدنکاری تعطیل شود. تمام این اتفاقات قابل پیشبینی است. پیش از استخراج هر معدن، دفتر تامین باید طرح تهویه را تهیه کرده و این طرح، هر 6 ماه بهروزرسانی شود. در این طرح، میزان هوادهی هر دستگاه مشخص شده و سیستم تهویه معدن باید بر مبنای این طرح، جاسازی شود.
به هیچوجه. گاز متان باید از لایه زغال نشت کند، اما حجم تولید زغال در معادن ما در حدی نیست که غلظت گاز متان نشت داده از دیواره زغال، ظرف چند دقیقه به حد انفجار برسد.