استقلال آمده بود تا شکست هفته گذشته اش را جبران کند و در آزادی به دنبال یک برد شیرین باشد، بردی که نیاز مبرم و حیاتی به آن دارد، استقلال حالا باید ببرد و زمان محک خوردن بازیکنانش نیست، استقلال حالا باید ببرد و زمان از دست دادن فرصت نیست. استقلال باید ببرد و حالا زمان هیچ چیز دیگری جز این هدف نیست.
بسیاری به شیوه بازی استقلال ایراد میگیرند، ایراد و انتقادی که به جا و وارد است، بسیاری دیگر از این بردهای میلیمتری میترسند و از آینده مبهم استقلال خبر میدهند که باز هم این ترس طبیعی است و به جاست، اما استقلال چاره دیگری ندارد، این استقلال تنها میتواند ببرد، تنها میتواند از بازیهایش امتیاز جمع کند تا در اواسط فصل محتاج همین امتیازها نباشد، تا اگر به اواخر فصل رسید و توانست به کورس رقابت برای قهرمانی برسد حسرت امتیازهای ابتدای فصل را نخورد.
استقلال زیبا بازی نمیکند درست، از تک فرصتهای طلایی اش استفاده نمیکند این هم درست، از طرفی دیگر باز اشتباهات داوری در بد زمانی به ضرر استقلال میشوند این هم مزید بر تمامیعلتها، ولی وقتی استقلال این فصل ناگزیر باشد که اینگونه باشد تا از این جاده سخت و ناهموار و نامیزان به سلامت عبور کند بعد فکر اساسی کند از آن فکرهایی که هیچ گاه به آنها نرسیده پس فعلا باید به اجبار خود تن دهد و این تن دادن هم به قیمت بردن خودش هم تمام میشود.
استقلال این هفتهها باید ببرد، حتی با تک گلهای 3 امتیازی، حتی با بازیهای دفاعی و استفاده از ضد حمله، حتی با استرس و اضطراب به تساوی کشیده شدن بازی، استقلال و جواد نکونام خوب میدانند که حال بهترین فرصت برای امتیاز گرفتن است، ابتدای فصل خوبی را باید پشت سر بگذارند تا در لحظات سختی بتوانند کمی خودشان را کنترل کنند، استقلال به جز شکست هفته سوم برابر سپاهان که آن هم مستحقش نبود اما به هر حال بدست آمد و باید آن را قبول کند بقیه بازیهایش را با همین شیوه شروع و به پایان برده و فعلا موفق بوده است.
با این استقلال و جواد نکونام باید مهربان بود، نمیتوان انتظار بالاتری از تیم و سرمربی ای داشت که بر خلاف خواستهها و میل و برنامههایشان وارد گود شدند تا مثل رقیبان متمول و تا بن دندان مسلح رقابت کنند و نتیجه بگیرند، هر چند تا اینجای راه و چهار هفته ابتدایی خوب کار کرده اند و کمتر از تشویق نمیتوان با آنها هیچ برخورد دیگری کرد.