آخرین اخبار
۰۳ مرداد ۱۴۰۲ - ۲۱:۲۶
بازدید:۶۶۴
اگر بپذیریم تقدیر این بوده است که اروپا درگیر جنگی طولانی شود و تنش در خاور دور به سطحی خطرناک افزایش یابد که ممکن است به برخورد نظامی منجر شود، ثبات در خاورمیانه جای پرسش بسیاری دارد.
کد خبر : ۲۷۶۰۹

نویسنده: رفیق خوری

 


 دکترین سیاست خارجی روسیه، واکنشی طبیعی به راهبرد امنیت ملی آمریکاست. دولت جو بایدن، رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا در راهبرد جدید خود اعلام کرد چین چالش اصلی و سازمان یافته‌تر است و روسیه تهدیدی خطرناک برای منافع ملی حیاتی آمریکا محسوب می شود. در راهبرد امنیت ملی آمریکا تاکید شده است: چالش بزرگتر و خطرناکتر، تلاش های خصمانه فزاینده چین برای بازترسیم نقشه منطقه اقیانوس هند و اقیانوس آرام و نظام بین المللی است به گونه ای که مناسب برای منافع پکن و گزینه های سلطه جویانه آن باشد. 

روسیه به ریاست ولادیمیر پوتین، آمریکا را مشوق و رهبر اصلی دشمنی ورزیدن با روسیه می داند و معتقد است غرب از طریق به راه انداختن جنگ ترکیبی علیه روسیه، به تهدیدی برای موجودیت این کشور تبدیل شده است به همین علت روسیه باید به نفوذ غرب در جهان پایان دهد. 

شی جین‌پینگ، رئیس جمهوری چین «رویای چینی» را در «تبدیل شدن به مرکز جهان در سال 2025» و توسعه فناوری های پیشرفته تا سال 2035 و کنترل قوانینی می داند که آینده‌ی تکنولوژی را رقم خواهد زد. شی جین‌پینگ بر تشکیل نیروی نظامی زمینی، دریایی، هوایی، سایبری و قدرت اقتصادی نظارت کرد تا چین به ابرقدرت علمی تبدیل شود و تا سال 2049 یعنی یکصدمین سالگرد انقلاب کمونیستی به ریاست مائو تسه تونگ، نظم جهانی جدیدی ترسیم کند. 

نخستین واکنش چین در برابر چالش طلبی آمریکا، برپایی «شراکت بدون مرز» با روسیه و آماده شدن برای بازپس گیری تایوان و اجرای طرح «کمربند و جاده» بود. اما واکنش عملی سریعتر را مسکو با لشکرکشی به اوکراین انجام داد که بخشی از پروژه راهبردی و ژئوپلتیک برای پایان دادن به تکروی آمریکا و برپایی نظم جهانی چند قطبی بود. 

 

 

واقعیت آن است که صحنه ژئوپلتیک و استراتژیک جهان ظاهرا دچار نوعی تناقض است. در اروپا جنگ جهانی سوم به صورت نیابتی در جریان است هرچند پوتین اصرار دارد آن را «عملیات نظامی ویژه» در اوکراین بنامد. جنگ مستقیم مسکو و غیرمستقیم ناتو، با خطر تبدیل شدن به جنگی هسته ای مواجه است که همه از خطرات آن آگاه هستند و هیچ کس آن را نمی خواهد. در صحنه خاور دور نیز شاهد تنش و کشمکش بین آمریکا و چین هستیم که به برخورد نظامی بر سر تایوان نزدیک می شود. اما در صحنه خاورمیانه، آمریکا و چین و روسیه برای برقراری ثبات با هدف ایجاد نظام امنیتی منطقه ای، تلاش می کنند. 

پکن میانجی توافق عربستان سعودی و ایران شده است و مسکو برای برقراری آشتی بین سوریه و ترکیه تلاش و گشایش سیاسی کشورهای عربی به سمت سوریه مانند ایجاد روابط کنسولی بین عربستان و سوریه را تشویق می کند. واشنگتن که با هر گونه بهبود روابط کشورهای عربی با سوریه پیش از حل سیاسی مناقشه سوریه بر اساس قطعنامه 2254 شورای امنیت مخالف است، از توافق عربستان و ایران استقبال کرد هرچند احتمالا از سر ناچاری بود. واشنگتن همچنین به دنبال برقراری آرامش بین فلسطینی ها و اسرائیل و مهار کردن بحران داخلی اسرائیل است که به علت کودتای قضایی دولت تندرو به ریاست بنیامین نتانیاهو، موجب دو دستگی عمیق داخلی در اسرائیل شده است. 

 

 

اگر بپذیریم تقدیر این بوده است که اروپا درگیر جنگی طولانی شود و تنش در خاور دور به سطحی خطرناک افزایش یابد که ممکن است به برخورد نظامی منجر شود، ثبات در خاورمیانه جای پرسش بسیاری دارد. پرسش هایی از این قبیل که: آیا این ثبات، انگیزه های راهبردی دارد و قابل دوام و توسعه است یا علل تکنیکی و موقت در پشت آن است که با تغییر محاسبات و شرایط، تغییر خواهد کرد؟ و آیا قدرت های بزرگ به حمایت خود از ثبات در خاورمیانه ادامه خواهند داد آن هم در شرایطی که در اروپا و خاور دور با یکدیگر مناقشه دارند و برای کسب نفوذ در خاورمیانه رقابت می کنند؟ و اختلافات و کشمکش ها بین قدرت های خاورمیانه و پروژه های بعضا توسعه طلبانه، چه سرانجامی خواهد داشت؟

منبع: ایندیپندنت عربی 

اشتراک گذاری:
ارسال نظر
تازه‌ها
پربیننده‌ها پربحث‌ها