به گزارش صد آنلاین ، رسیدگی به این پرونده ۱۰ سال پیش و از وقتی شروع شد که مرد ۳۶سالهای هراسان با پلیس تماس گرفت و مدعی شد که همسرش را کشته است.
وقتی تیمی از کارآگاهان البرز راهی خانه این مرد شدند، با زن جوان ۳۲سالهای روبهرو شدند که در نخستین معاینه پزشکان اورژانس مشخص شد وی در اثر خفگی جان باخته است. خیلی زود باتوجه به اینکه عامل قتل خودش را به پلیس معرفی کرده بود، بازداشت و به پلیس آگاهی منتقل شد.
شایان ۳۶ساله در بازجوییها گفت: من همسرم را بهخاطر خیانت در خانه خفه کردهام. من همسرم را کشتم چون فکر میکردم به من خیانت کرده است. من در بازار صاحب یک مغازه هستم و وضع مالی خوبی دارم. آن روز در محل کارم بودم که همسرم چند بار با من تماس گرفت و پرسید چه ساعتی به خانه برمیگردم. من از رفتار او تعجب کردم. چند دقیقه بعد دخترم از دبستان با گوشیام تماس گرفت و گفت معلمشان به مدرسه نرفته و از من خواست تا دنبالش بروم و او را به خانه برگردانم. من به دنبال دخترم رفتم و او را به خانه آوردم.
وقتی وارد خانه شدم، همسرم در حال صحبت کردن با تلفن بود. او فوراً گوشی تلفن را قطع کرد و گفت در حال صحبت کردن با مادرش بوده است و به آشپزخانه رفت. چند دقیقه بعد بار دیگر موبایل همسرم زنگ خورد اما همسرم جواب نداد. من از او خواستم تا جواب تلفن را بدهد اما قبول نکرد و گفت بعداً پاسخ میدهد. شماره یک غریبه روی گوشی همراه همسرم افتاده بود و من به موضوع مشکوک شدم و گمان کردم او به من خیانت کرده است. من و همسرم سر این موضوع با هم درگیر شدیم و نمیدانم چطور شد که در یک لحظه او را خفه کردم. من وقتی به خودم آمدم که دیگر همسرم نفس نمیکشید. خودم ترسیده بودم که همان لحظه با پلیس تماس گرفتم.
به دنبال اعترافهای مرد جوان، پدر و مادر وی مدارکی را به پلیس ارائه دادند و گفتند پسرشان سالهاست از بیماری اعصاب و روان رنج میبرد و ۱۰ سال است که دارو مصرف میکند. او احتمالاً در حال جنون همسرش را کشته است.
با این ادعا از پزشک معالج شایان تحقیق شد. پزشک گفت: این مرد از بیماری دوقطبی رنج میبرد و ۱۰ سال بود که تحت درمان قرار داشت. در سالهایی که او و همسرش برای مشاوره پیش من میآمدند، مقتول همیشه به خاطر بدبینیهای متهم از او شکایت داشت و ما چندین جلسه مشاوره برای رفع بدبینیهای وی برگزار کردیم. او به بیماری افسردگی مبتلا بوده است.
با این اظهارنظر پزشک معالج، شایان به پزشکی قانونی معرفی شد و کارشناسان پزشکی قانونی اعلام کردند اگر چه وی به اختلال شخصیت و افسردگی مبتلا است اما این بیماری رافع مسئولیت وی نبوده است.
بنابراین، شایان بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت و گفت: ۱۰ سال قبل وقتی فهمیدم به بیماری دوقطبی مبتلا هستم، حق طلاق را به همسرم دادم و از او خواستم اگر روزی بیماری افسردگی من بدتر شد و حال خودم را نمیفهمیدم، ۲ فرزندم را بردارد و مرا برای همیشه ترک کند تا به آنها آسیبی نرسانم.
وی ادامه داد: ولی آن روز وقتی دیدم به طور مشکوک با تلفن حرف میزند، گمان کردم در حال خیانت کردن به من است. به همسرم گفتم به او حق طلاق دادهام تا هر وقت خواست از من جدا شود اما من نمیتوانم خیانت او را تحمل کنم. من و همسرم سر همین موضوع با هم درگیر شدیم و من در یک لحظه کنترل اعصابم را از دست دادم و او را خفه کردم اما واقعاً قصد کشتن او را نداشتم.
این متهم سالها پشت میلههای زندان ماند تا اینکه در سال ۱۴۰۱ با توجه به اینکه کارشناسان پزشکی قانونی اختیار او را در زمان جرم ثابت کردند بار دیگر متهم در شعبه یکم دادگاه کیفری استان البرز پای میز محاکمه ایستاد و این بار نیز باتوجه به درخواست اولیای دم که تقاضای قصاص متهم را داشتند، قاضی فلاحی پس از شور با مستشار ارشد دادگاه و بررسی مجدد پرونده و نظریه پزشکی قانونی، متهم را به خاطر جنایتی که مرتکب شده است، به قصاص محکوم کردند.
به دنبال تأیید حکم صادر شده از سوی قضات دیوانعالی متهم در یکقدمی اجرای حکم قرار گرفت اما با توجه به متنبه شدن متهم و تغییر رفتارهایش تیم صلح و سازش توانستند قبل از اجرای حکم رضایت اولیایدم را که شامل فرزند و مادر و پدر مقتول بود، به شرط پرداخت دیه فراهم کنند.
بدین ترتیب این متهم از حکم قطعی قصاص نجات پیدا کرد و به زودی باتوجه به مدت زمانی که در زندان بوده است، پس از محاکمه از نظر جنبه عمومی از زندان رهایی مییابد.