به گزارش صد آنلاین ، آنها سناریوی از بین بردن شوهرشان را طراحی میکنند و به جای اینکه برای جدایی راهی دادگاه خانواده شوند، بهعنوان قاتل پای میز محاکمه دادگاه کیفری میروند. این زنان جنایت را انتخاب میکنند؛ راهی که هیچکس در زندگی عادی حتی اگر با سختی و مشکلات زیادی طرف باشد، انتخاب نمیکند.
برخی از این زنان برای پایاندادن به زندگی مشترکشان دست به خطرناکترین و عجیبترین کارها میزنند و حتی برای این کار، خودشان وارد عمل نمیشوند. فرد دیگری را به میدان میکشند و زندگی دو مرد را تباه میکنند. پروین یک نمونه از زنهایی است که باعث مرگ شوهر و مرد مورد علاقهاش شد. او که یک رابطه پنهانی را آغاز کرده بود، درنهایت دستور کشتن شوهرش را صادر کرد. مرد مورد علاقهاش به تهران آمد و با شلیک گلوله کار شوهرش را تمام کرد. پروین به زندان رفت، شوهرش کشته و معشوقه پنهانش نیز چند روز پیش اعدام شد.
ماجرای پرونده پروین، ساعت ۵:۳۰ صبح روز ۱۲خردادماه ۱۴۰۰ بود که پیشروی قاضی محمدحسین زارعی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران، قرار گرفت. آن روز خبر رسید که مرد جوانی داخل خودرویش با شلیک گلوله کشته شده است. تیم جنایی در محل حادثه در منطقه کیانشهر در جنوب تهران حاضر شدند و پشت فرمان یک خودرو پراید با جسد خونین مرد ۳۲ سالهای روبهرو شدند.
این مرد با شلیک چند تیر به قتل رسیده بود. بررسیهای ماموران پلیس نشان داد مقتول کارمند انبار شرکت معروفی بوده که با خودرو پرایدش از پارکینگ خانهاش بیرون آمده تا به محل کارش برود که مرد ناشناسی او را با اسلحه شکاری به رگبار میبندد و به قتل میرساند. در تحقیقات مشخص شد که مقتول از مدتی قبل با همسرش اختلاف پیدا کرده است.
ماموران همسر او را تحت نظر گرفتند و پس از مدتی دریافتند با مرد جوانی ارتباط تلفنی و پیامکی دارد. به اینترتیب زن جوان را بهعنوان مظنون بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند. متهم ابتدا در بازجوییها جرم خود را انکار کرد، اما وقتی با دلایل و مدارک روبهرو شد، قاتل همسرش را به ماموران معرفی کرد و گفت: «مدتی قبل با مرد جوانی در اینستاگرام آشنا شدم. او اهل یکی از شهرهای غربی کشور بود و به من علاقه نشان داد. از طرفی من با شوهرم مشکل داشتم و میخواستم از او جدا شوم. تصمیم گرفتم شوهرم را از سر راه بردارم تا با او ازدواج کنم. به آن مرد پیشنهاد دادم شوهرم را به قتل برساند و او هم به تهران آمد و شوهرم را به قتل رساند.»
با اعتراف متهم، ماموران قاتل اصلی را بازداشت کردند. قاتل در بازجوییها با اعتراف به قتل مرد جوان گفت: «وقتی با پروین در اینستاگرام آشنا شدم به من نگفت که متاهل است. ما بهصورت تلفنی و پیامکی با هم ارتباط داشتیم تا اینکه عاشق او شدم. بعد از آن بود که پروین گفت متاهل است. او گفت شوهرم کتکم میزند و مرا طلاق نمیدهد و از من خواست او را به قتل برسانم. من فریب خوردم و با اسلحهای که از قبل داشتم یک روز قبل از حادثه به تهران آمدم و او را کشتم.»
دو متهم پس از تکمیل تحقیقات در دادگاه یک کیفری استان تهران محاکمه شدند. قضات دادگاه قاتل را به اتهام قتل عمد به قصاص و همسر مقتول را بهعنوان معاونت در قتل به حبس محکوم کردند. رأی دادگاه پس از تایید در دیوانعالی کشور برای سیر مراحل اجرای حکم به شعبه اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران فرستاده شد تا اینکه متهم سحرگاه روز چهارشنبه گذشته در زندان رجاییشهر قصاص شد.
این تنها یک نمونه از این اینگونه پروندههاست. چند ماه پیش نیز پرونده عجیبی روی میز قضات قرارگرفت. زن جوان دستور قتل همسرش را که کارمند دانشگاه علامه بود، برای چهارمینبار صادر کرد. این مرد در محله نامجوی تهران هدف ضربات گلوله قرار گرفت و مجروح شد. او کارمند دانشگاه علامه طباطبایی بود و دو ماه قبل از این ماجرا نیز هدف سوءقصد از سوی فردی ناشناس قرار گرفته بود. کارآگاهان در گام بعدی با روشهای علمی پی بردند در هر دو حادثه گلولهها از یک سلاح شلیک شده و عامل این سوءقصدها یک نفر بوده که با همسر این کارمند دانشگاه مخفیانه ارتباط داشته است.
در تحقیقات تکمیلی نیز مشخص شد زن جوان که با شوهرش مشکل داشته، به متهم پول داده و او را اجیر کرده تا همسرش را با سلاح کلت کمری به قتل برساند. در ادامه تحقیقات مشخص شد زن جوان در گذشته نیز با همدستی پسرخالهاش و یکی از دوستانش با نیت قبلی و صحنهسازی تصادف ساختگی قصد داشته شوهرش را به قتل برساند که موفق نشده است. همچنین زن جوان قرار بود همسرش را با ریختن سم در غذا به قتل برساند، اما موفق نشده بود.
هفته گذشته سه مرد اعدامی، پای چوبه دار توانستند تا مهرماه مهلت بگیرند. آنها اگر بتوانند پول دیه را جور کنند، از مجازات اعدام رها میشوند. این سه مرد که دو برادر و دوستشان بودند، با یکدیگر همدست شده و همسر یک زن در تهران را کشته بودند. درواقع زن جوان آنها را برای کشتن شوهرش استخدام کرده بود. او زمانی که با مردی بهصورت پنهانی ارتباط برقرار کرد، تصمیم گرفت شوهرش را از میان بردارد.
او شب هفتم آذر سال 92 سناریوی قتل شوهرش را با همدستی مرد موردعلاقهاش و دو مرد دیگر اجرا کرد. این زن وقتی دستگیر شد، به پلیس گفت: «من و شوهرم با هم اختلافات زیادی داشتیم. مدتی بعد با مردی به نام امیر که نصاب آسانسور بود، آشنا شدم. کمکم به امیر دل باختم و میخواستم با او ازدواج کنم، اما شوهرم سد راهم بود. شب حادثه شوهرم وارد خانه شد و به اتاقش رفت. دقایقی بعد من در را برای امیر باز کردم که وارد شد و بعد برادرش به همراه دو نفر دیگر از دوستانش وارد اتاق شدند و شوهرم را با یک شلوار خفه کردند.»درنهایت پس از محاکمه برادر و یکی از دوستان امیر به اتهام مشارکت در قتل به قصاص محکوم شدند. هنگام اجرای حکم، تنها دختر مقتول به سه قاتل مهلت زندگی داد.
این تنها چند نمونه مشابه است که در آن زنان به جای انتخاب سادهترین راه، دست به کشتن و جنایت میزنند و حتی برای این کار فردی را استخدام میکنند. زنانی که همهشان بعد از این کار نهتنها به معشوقه پنهانشان نمیرسند، بلکه همه آنها الان در زندان بهسرمیبرند و باعث مرگ شوهر و معشوقهشان شدهاند.
امانالله قراییمقدم، آسیبشناس و جامعهشناس، که این موضوع را از جنبههای مختلف بررسی میکند، در اینباره به خبرنگار «شهروند» میگوید: «به اعتقاد من در اینگونه شرایط، عواملی مختلفی میتواند دخیل باشد. نارضایتی از زندگی مشترک، ازدواجهای اجباری و ناخواسته، مادیگرایی و عدماعتقادات دینی و مذهبی نمونهای از دلایلی است که برخی از زندگیهای مشترک را به اینجا میرساند. ازدواجهای اجباری و ناخواسته درواقع میتواند مسئله اصلی باشد.
همچنین تنوعطلبی و تنوعخواهی و مسائل مادی نیز از دیگر عوامل است. با زیاد شدن خواستههای زن و مرد، توقعات نیز بیشتر میشود. از طرفی چشم و همچشمیها در بین زن و شوهر اوج میگیرد و باعث جدایی و فاصله بین زوجها میشود. برآورده نشدن خواستههای مادی در زندگی نیز ممکن است عاملی باشد که این ازدواجها به رابطه نامشروع بینجامد. برآوردهنشدن نیازهای اقتصادی، خواستهها و قیاس همسر با فردی دیگر میتواند بسیار مخرب باشد. بهعبارتی مادیگرایی بر ذهنیت جهان حاکم شده است. در چنین دنیایی معنویت کم و چشم و همچشمی زیاد میشود و همین مسئله زن یا مرد را به راه فساد میکشاند که برخی از فسادها نیز سرانجامش قتل است.»
این آسیبشناس جنبه دیگری از این مسئله و معضل اجتماعی را بررسی میکند و ادامه میدهد: «به نظر من شغل مردان هم میتواند در این امر تاثیر داشته باشد. مثلا مرد چند روز در خانه نیست یا به ماموریتهای مختلف میرود. در اینگونه زندگیها، رابطهها کمرنگ میشود. حالا در این میان دوستانی هم باشند که اینگونه زنان را فریب بدهند، دیگر همهچیز بهم میریزد. البته این را هم بگویم که این زنان احتمالا شوهران بدی هم دارند. ممکن است این زنان با شوهرانی طرف باشند که تعهد به همسر ندارند و آنها نیز دچار تنوعطلبی شدهاند. وقتی مردی این کار را کرد ممکن است همسرش هم این کار را کند و پایبندی به زندگی از بین میرود. بهطور کلی باید گفت که از بین رفتن اعتقادات، دوستان، محل زندگی، مادیگرایی، ازدواجهای اجباری و نوع تربیت خانواده میتواند دلایل مهم این اتفاقها باشد.»
او درباره مسئله جدایی و طلاق در زندگیهای مشترک که آسیبپذیر هم است، میگوید: «مسئله جدا شدن یک قبح اجتماعی دارد. معمولا در جامعه ما زنی که طلاق میگیرد، امکان ازدواجش خیلی ضعیف میشود و برچسب طلاق به او میخورد. حتی مردی هم که طلاق میگیرد همینطور است. از طرفی در اینگونه زندگیها بعضی از مردان هم حاضر به طلاق نیستند و به هر دلیلی زن، شرایط طلاق ندارد. من که معتقدم دیگر پایبندی به زندگیهای مشترک مثل قدیم نیست. این در حالی است که باز هم تاکید میکنم اعتقادات دینی بسیار ضعیف شده است.»
این در حالی است که مصطفی اقلیما، آسیبشناس و رئیس انجمن علمی مددکاری اجتماعی ایران، نیز این مسئله را بررسی میکند و به «شهروند» میگوید: «بهنظر من در اینگونه موارد باید به دلایل و اتفاقهای پشتپرده نگاه کرد. قطعا در اینگونه موارد، مشکل و اختلاف بین زن و شوهر وجود دارد. یکسری مسائل پشت این قضایاست که ما نمیدانیم. یکی از آنها این است که برخی از زنان با اینکه میتوانند از همسرشان جدا شوند، اما راههای خطرناکی را انتخاب میکنند. آنها نمیدانند که برای جداشدن هیچ مشکلی وجود ندارد و تصورشان در اینباره بسیار غلط است.
دوم اینکه فرد در زندگی خانوادگیاش قطعا کمبودهایی داشته و حتی ممکن است در زندگی زناشویی نیز گرفتار دوستان ناباب شده باشد که مثلا بخواهند این زن را از زندگی مشترک اجباری آزاد کنند، درصورتی که همان زن اگر طلاق بگیرد، مشکلی وجود نخواهد داشت. این زنان در دادگاهها میتوانند از شوهر خود جدا شوند و هرچقدر هم مرد مخالفت کند، بازهم در نهایت این اتفاق میافتد. در این موارد ما باید عللهای مختلف را بررسی کنیم. مثلا ممکن است مسائلی بینشان رخ داده باشد که از آنها بیخبر باشیم. البته فقط خانمها نیستند، هردو طرف ممکن است دست به این کار بزنند.
در دین اسلام برابری وجود دارد که میگوید هر حقی به مرد میدهیم، به زن هم بدهیم. ما این مسائل را نادیده میگیریم، درصورتیکه اگر زنان و مردان به این مسئله توجه کنند، هیچکدام از این خودخواهیها را نمیبینیم. بنابراین باید راهحلهایش را پیدا کنیم و به خانوادهها و زوجها آموزش دهیم تا کمتر شاهد اینگونه مسائل باشیم.»