آخرین اخبار
۰۵ تير ۱۴۰۲ - ۲۱:۵۱
بازدید:۵۸۰
مهدی سیف در یادداشتی می نویسد: عدم پشتیبانی قسمتی از بدنه و نخبگان سیاسی، عدم وجود بخش‌های ناراضی در بدنه نیروهای مسلح و از همه مهم‌تر عدم استقبال و پشتیبانی اجتماعی و مردمی از اقدامات واگنر مهم‌ترین نشانه‌های عدم یک کودتا بود. اما اینکه چرا واگنر در این شرایط زمانی دست به چنین اقدامی از پیش بازنده زده است چندین سناریو را به ذهن متبادر می‌کند. 
کد خبر : ۲۲۱۶۷

نویسنده: مهدی سیف تبریزی، پژوهشگر ارشد مسائل روسیه و قفقاز


مردم روسیه در چند روز گذشته فضای پرچالش و ملتهبی را تجربه کردند که قبل از آن تنها در کتاب‌های تاریخ معاصر روسیه آن‌را خوانده بودند، «خیانت» نیروهای داخلی در سال 1917 که باعث دسیسه‌ها و درگیری‌های سیاسی و تغییر دولت وقت و سرانجام نابودی ارتش روسیه و شکست در جنگ جهانی اول شد. این بار در حساس‌ترین زمان جنگ یک‌ساله روسیه علیه اوکراین و حامیان غربی آن بازهم اقدام شبه کودتا یوگنی پریگوژین و نیروهای تحت کنترل وی (واگنر) می‌توانست خنجری سهمگین بر پیکره ملت روسیه باشد.

آغاز اختلافات

می توان آغاز اختلافات نیروهای واگنر به سرکردگی سرآشپز مخصوص ولادیمیرپوتین، یوگنی پریگوژین را با وزارت دفاع روسیه و شخص «سرگئی شویگو» وزیر دفاع این کشور را در زمان عملیات الحاق کریمه به روسیه و اختلاف نظر بر سر مدل عملیاتی نیروهای مسلح و ارتش خصوصی واگنر در این منطقه دانست. در این سال‌ها اختلافات واگنر و شویگو همانند آتشی زیر خاکستر باقی ماند تا اواسط عملیات ویژه روسیه در اوکراین که با تغییر استراتژی از سوی کرملین استفاده از ظرفیت نیروهای واگنر در آزادسازی برخی مناطق اوکراین در دستور کار وزارت‌دفاع روسیه قرار گرفت. 

نقطه اوج کارایی نیروهای واگنر در عملیات آزادسازی شهر آرتمیفسک «باخموت» بود که 224 روز به طول انجامید. در این مدت بارها شاهد درگیری‌های لفظی بین پریگوژین و وزیر دفاع روسیه، سرگئی شویگو، بر سر استراتژی‌های جنگی و نوع مقابله نیروهای روسی در جبهه‌های نبرد بودیم. 

نقطه کانونی این اختلافات اما در نحوه و استراتژی‌های جنگی وزارت دفاع روسیه و سرگرده واگنر بود. شویگو به‌عنوان وزیر دفاع روسیه از همان ابتدای جنگ اعتقاد کاملی به عملیات ویژه نظامی در اوکراین و دسترسی به اهداف عنوان شده از سوی کرملین داشت و دارد. در نقطه مقابل پریگوژین خواستار یک جنگ تمام عیار با قدرت تخریبی بالا بود و ازهمین روی بارها وزارت دفاع و شخص وزیر را به خیانت در عدم پشتیبانی مناسب لجستیکی نیروهای واگنر در خط مقدم متهم کرد و بارها در سخنان خود با لحنی تند از پوتین درخواست سلاح و حتی بمب‌های اتمی تاکتیکی کرد تا بتواند در پیشروی‌های خود سرزمین‌های اوکراین را با خاک یکسان کند و به نوعی چیزی جز زمین سوخته باقی نگذارد.

در واقع وزیر دفاع روسیه به‌عنوان فردی کارکشته و استراتژیست طرفدار جنگی آینده نگرانه است که در آن با کمترین خسارت و تلفات بتوان به بیشترین اهداف دسترسی پیدا کرد. نمونه بارز این نگرش را می توان در تجربه جنگ چچن مشاهده کرد که در نتیجه آن اینک نیروهای چچنی را می‌توان یکی از وفادارترین بخش‌های نیروهای مسلح به ساختار سیاسی روسیه و شخص ولادیمیر پوتین دانست.

ضربه آخر

آخرین ضربه اختلافات میان شویکو و پریگوژین را می‌توان در تصمیم وزارت‌دفاع روسیه مبنی‌بر انعقاد قرارداد نیروهای واگنر با این وزرات‌خانه دانست. کرملین سعی داشت با این اقدام از قدرت گرفتن فزاینده یک نیروی نظامی خارج از چارچوب‌های دولتی جلوگیری کرده و از حوادث ناخوشایندی که می‌توانست در آینده برای سیستم نظامی هزینه‌زا باشد بکاهد. این موضوع با مخالفت شدید پریگوژین سرکرده واگنر روبه رو شد و دامنه اختلافات وی با وزیر دفاع را به بالاترین میزان خود رساند. 

این اختلافات تا نقطه تنش میان طرفین بالا رفته بود تا در نهایت پریگوژین در شامگاه جمعه با انتشار فیلمی از خود مدعی شد که مقر نیروهای واگنر توسط چندین موشک مورد هدف قرار گرفته و بر اساس سخنان شاهدان این امر این حمله موشکی از سمت روسیه بوده است. هرچند به‌هیچ عنوان سندی مبنی‌بر ادعای وی منتشر نشد. پریگوژین در ادامه این فیلم انگشت اتهام را به سمت سرگئی شویگو، وزیر دفاع و والری کراسیموف، رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح فدراسیون روسیه گرفت و گفت برای محاکمه این دو با نیروهای خود به سمت مسکو حرکت می‌کند و در این راه هرکسی که به منظور همراهی با نیروهای واگنر به خیابان‌ها بیاید آن‌هارا مسلح خواهد کرد و بدین شکل دستور شورش در روسیه را اعلام کرد.

تدبیر پوتین

پس از آغاز حرکت نیروهای واگنر به سمت مسکو و تصرف چندین مقر فرماندهی در به خصوص در شهر روستوف‌آن-دون که مقر فرماندهی جبهه جنوب روسیه محسوب می‌شود همه ناظران بین‌المللی چشم به موضع‌گیری و سخنان ولادیمیرپوتین رئیس‌جمهور روسیه داشتند. بر اساس شواهد پوتین از همان ابتدای صبح رایزنی‌های خود را با برخی افراد از جمله لوکاشنکو، رئیس‌جمهوری بلاروس آغاز کرده بود و پس از رسیدن به یک طرح و راهبرد مشخص در تلویزیون حاضر شده و با خائن خطاب کردن شورشیان واگنر آنها را به مجازاتی سخت وعده داد. 

اما طراحی و تدبیر پوتین در کنار موضع‌گیری سخت در قبال واگنر جنبه‌های مهم دیگری داشت. بنا به دستور مقامات وزارت دفاع و سازمان اطلاعات روسیه نیروهای ارتش از هرگونه برخورد نظامی با سربازان واگنر منع شدند. این موضع مهم‌ترین دلیل پیشروی نیروهای واگنر به سمت مسکو بود که در برخی رسانه‌ها این پیشروی به اشتباه به توانای‌های واگنر نسبت داده شد.

در راهبرد دوم پس از موضع‌گیری سخت پوتین باید فرد دیگری به عنوان میانجی وارد عمل می‌شود تا بتواند از خونریزی و جنگ داخلی در روسیه در حساس‌ترین شرایط تاریخی این کشور در جنگ با غرب‌جمعی جلوگیری کند که در نهایت این امر منجر به تفاهم پریگوژین - لوکاشنکو  و عقب نشینی نیروهای واگنر به مقرهای اصلی خود در آخرین ساعات شنبه شد.

خروجی این دو راهبرد حفظ نیروهای زبده واگنر در صفوف ارتش روسیه و الحاق آنان به ساختار ارتش و خلع قدرت شرکت واگنر از یک سو و از سوی دیگر حفظ انسجام اجتماعی، سیاسی و نظامی روسیه با کمترین صدمه و پرش از لبه پرتگاهی که می‌تواست خسارت‌های جبران ناپذیری در جنگ با اوکراین و ناتو متوجه این کشور کند بود. 

سناریو‌های محتمل

برخی از ناظران غربی اقدامات واگنر را کودتا در داخل ساختارهای سیاسی و نظامی روسیه دانستند تا از این طریق و با پشتوانه پیوست رسانه‌ای بتوانند قسمتی از تمرکز روسیه را از جبهه‌های نبرد اوکراین منحرف و در نقطه‌ای دیگر مشغول کنند تا شاید بتوان شکست‌های سهمگین چند هفته گذشته در خطوط تماس را جبران کنند. اما با نگاهی عمیق‌تر از همان ابتدا می‌توان فهمید که اقدامات واگنر واجد مشخصه‌های کودتا نبود. عدم پشتیبانی قسمتی از بدنه و نخبگان سیاسی، عدم وجود بخش‌های ناراضی در بدنه نیروهای مسلح و از همه مهم‌تر عدم استقبال و پشتیبانی اجتماعی و مردمی از اقدامات واگنر مهم‌ترین نشانه‌های عدم یک کودتا بود. اما اینکه چرا واگنر در این شرایط زمانی دست به چنین اقدامی از پیش بازنده زده است چندین سناریو را به ذهن متبادر می‌کند. 

شاید اولین سناریو در این ارتباط ایجاد جنگ شناختی غرب بر روی نیروهای واگنر و بر اساس درگیری‌ها و اختلافات موجود میان پریگوژین و سرگئی شویگو بوده باشد. شکست‌های سنگین نیروهای اوکراینی در مقابل خطوط دفاعی مستحکم روس‌ها در چند هفته گذشته تمام امید غرب را برای تغییر معادلات در جبهه اوکراین را نقش برآب کرده است از همین‌روی ایجاد درگیری داخلی در صفوف روس‌ها می‌توانست نقطه امیدی برای غرب قبل از ورود به مذاکرات آتش‌بس با روس‌ها باشد.

سناریوی دیگری که مطرح است پالایش و تصفیه درونی در ساختارهای سیاسی و نظامی روسیه است که باتوجه به شرایط حساس جبهه‌های نبرد در دونباس به نظر این فرضیه نمی‌تواند از جایگاهی برخوردار باشد.

سناریوی سوم می‌تواند تغییر در ساختارهای وزارت دفاع روسیه و جابه‌جایی کم هزینه سرگئی شویکو وزیر دفاع این کشور و تغییر استراتژی جنگی روسیه در نبرد اوکراین باشد.

در نهایت باید صبر کرد و دید در روزهای آتی چه اطلاعتی از این چالش دو روزه در روسیه به بیرون درز خواهد کرد.

اشتراک گذاری:
ارسال نظر
تازه‌ها
پربیننده‌ها پربحث‌ها