به گزارش صد آنلاین ،حمله رژیم صهیونیستی به قطر باعث شد تا تهدیدات این رژیم برای کشورهای منطقه، از زوایایی تازه مورد توجه تحلیلگران و ناظران مسائل غرب آسیا و بینالملل قرار گیرد.یکی از این زوایا، تقابل تلآویو با محور اخوانی در خاورمیانه است تا جایی که برخی حملات روز سهشنبه (۱۸ شهریورماه) اسرائیل به مقر رهبران حماس در دوحه را هشداری به ترکیه دانستهاند.
در این زمینه و به گزارش ایرنا، روزنامه «هاآرتص» در یادداشتی مدعی شده ترکیه ممکن است هدف بعدی اسرائیل باشد و پیامدهای چنین درگیریای فاجعهبار خواهد بود.
تعارضات راهبردی میان آنکارا و تلآویو در ماههای اخیر و در جریان جنایات رژیم اشغالگر در غزه موضوع بررسیهای متعددی بوده است. روابط این دو بازیگر خاورمیانه که از تأسیس اسرائیل در سال ۱۹۴۸ با همکاری دیپلماتیک و نظامی آغاز شد، در دهههای اخیر به یکی از محورهای اصلی تنش در خاورمیانه تبدیل شده است. این تحول نتیجه کنش و واکنش عوامل متعددی از جمله تغییرات ایدئولوژیک، رقابت بر سر منابع انرژی و تلاش برای تسلط ژئوپلیتیکی است.
دوره همکاری (۱۹۴۹-۲۰۰۰): پس از به رسمیت شناختن اسرائیل توسط ترکیه در سال ۱۹۴۹ روابط این دو بازیگر بر پایه همکاری استراتژیک شکل گرفت. این همکاری در سال ۱۹۹۶ با امضای توافقنامه نظامی دوجانبه که شامل تبادل تسلیحات، تمرینات مشترک و تبادل اطلاعات بود به اوج خود رسید.
این اتحاد بخشی از استراتژی رژیم برای مقابله با تهدیدات عربی و تلاش ترکیه برای تقویت جایگاه خود در ناتو بود. افزون بر این، همکاری دو طرف شامل تبادلات اطلاعاتی و همکاریهای نظامی بود که به هر دو اجازه داد تا در برابر تهدیدات مشترک مقاومت کنند. این دوره همچنین شاهد تبادلات فرهنگی و اقتصادی محدود بود که به تقویت پیوندهای دوجانبه کمک کرد، هرچند این جنبهها اغلب تحتالشعاع همکاریهای نظامی قرار داشت.
همچنین این همکاری با حمایت آمریکا به عنوان میانجی تقویت شد و به ایجاد یک محور امنیتی در برابر جبهههای عربی کمک کرد که تا اواخر دهه ۱۹۹۰ پایدار باقی ماند.
چرخش ایدئولوژیک و آغاز تنش (۲۰۰۲-۲۰۱۰): با قدرت گرفتن حزب عدالت و توسعه (AKP) در سال ۲۰۰۲، سیاست خارجی ترکیه تغییر یافت. اردوغان با تاثیرپذیری از اخوانالمسلمین، حمایت از جنبشهایی مانند حماس را در دستور کار قرار داد و انتقادات شدیدی از سیاستهای اسرائیل در فلسطین مطرح کرد. حادثه کشتی مرمره در سال ۲۰۱۰ که منجر به کشته شدن ۹ شهروند ترکیهای توسط نیروهای اسرائیلی شد، نقطه عطف این تنش بود.
این رویداد، روابط دیپلماتیک بین این دو بازیگر را کاهش و ترکیه را به سوی ائتلاف با ایران و قطر سوق داد. این تغییر همچنین با افزایش تبلیغات ضداسرائیلی در رسانههای ترکیه همراه بود که به تشدید احساسات عمومی علیه تلآویو منجر شد و پایههای ایدئولوژیک این تنش را تقویت کرد. این دوره همچنین با افزایش حضور ترکیه در سازمانهای اسلامی، مانند سازمان همکاری اسلامی همراه بود که به عنوان ابزاری برای تقویت موضع ضداسرائیلی آنکارا عمل کرد.
تلاشهای ناکام عادیسازی (۲۰۱۶-اکنون): توافقات عادیسازی در سال ۲۰۱۶ تحت فشار آمریکا با اهدافی چون برای مقابله با ایران انجام شد اما گزارش مؤسسه «بروکینگز» تصریح میدارد که این تلاش به دلیل تعارضات عمیق ساختاری شکننده باقی ماند.
افزایش تنشها در سوریه و مدیترانه شرقی، ناپایداری این عادیسازی را تأیید میکند. این دوره همچنین با نوسانات سیاسی در آنکارا و تلآویو، از جمله انتخابات و تغییرات کابینه، همراه بود که تلاشها برای پایداری این توافق را دشوارتر کرد.
علاوه بر این، ادامه حملات اسرائیل به غزه و واکنشهای تند اردوغان، این عادیسازی را به یک فرآیند ناپایدار و شکننده تبدیل کرد که نتوانست به ریشههای عمیق تعارضات، از جمله اختلافات ایدئولوژیک و منافع ژئوپلیتیکی رسیدگی کند. این ناپایداری همچنین با تغییرات در سیاست خارجی آمریکا، بهویژه پس از تغییر دولتها، تشدید شد.
مناقشه بر سر منابع انرژی:
مدیترانه شرقی به دلیل منابع گاز طبیعی به عرصه اصلی رقابت تبدیل شده است. اسرائیل با میدانهای گازی لویاتان و تامار، پروژه خط لوله EastMed را با همکاری یونان و قبرس پیش میبرد تا گاز را به اروپا صادر کند.
ترکیه با دلایل حقوق دریایی مبتنی بر قرارداد ۲۰۱۹ با لیبی، این پروژه را تهدیدی برای منافع خود میداند و با استقرار ناوهای جنگی و قراردادهای اکتشافی با شمال قبرس به مقابله برخاسته است. این رقابت همچنین بر اقتصاد منطقهای تأثیر گذاشته و باعث شده تا شرکتهای بینالمللی نفتی با احتیاط بیشتری در این منطقه سرمایهگذاری کنند که میتواند بر عرضه انرژی جهانی نیز اثر بگذارد. این تنش همچنین به افزایش هزینههای نظامی در منطقه منجر شده و رقابت برای جذب سرمایهگذاریهای خارجی را تشدید کرده است.
اختلافات حقوقی و نظامی:
این مناقشه بر سر تفسیر کنوانسیون حقوق دریاها (UNCLOS) است که ترکیه آن را امضا نکرده در حالی که اسرائیل و متحدانش بر آن استناد میکنند. اسناد ناتو هشدار میدهند که این تنشها اتحاد ناتو را به چالش کشیده زیرا ترکیه عضو این پیمان و اسرائیل شریک استراتژیک آن است.
حمایت ترکیه از حماس نیز جبهههای امنیتی را پیچیدهتر کرده است. این تنشها همچنین به مانورهای نظامی بیشتر در منطقه منجر شده که میتواند به اشتباه محاسباتی و درگیریهای تصادفی منجر شود. این وضعیت همچنین بر روابط ترکیه با دیگر اعضای ناتو، مانند یونان تأثیر گذاشته و تنشهای قدیمی در دریای اژه را احیا کرده است.
استراتژیهای متضاد در سوریه:
سقوط «بشار اسد»، اختلافات اسرائیل و ترکیه در سوریه را تشدید کرده، زیرا آنکارا به دنبال تقویت حکومت جولانی است اما اسرائیل ترجیح میدهد سوریه ضعیف و چندپاره باقی بماند. این تناقض استراتژیک همچنین بر همکاریهای منطقهای دیگر مانند روابط با روسیه و ایران، تأثیر گذاشته و پیچیدگیهای ژئوپلیتیکی را افزایش داده است. این رقابت همچنین به افزایش حضور نظامی هر دو در مرزهای مشترک منجر شده که میتواند به درگیریهای مرزی محدود منجر شود.
مناقشه فلسطین و ائتلافهای منطقهای:
ترکیه با به رسمیت شناختن حماس و میزبانی رهبران آن، سیاستهای اسرائیل را به چالش میکشد . این رقابت همچنین به تلاشهای دیپلماتیک هر دو برای جلب حمایت کشورهای عربی منجر شده که میتواند تعادل قدرت در منطقه را تغییر دهد. این تنشها همچنین بر روابط اقتصادی مانند تجارت میان ترکیه و کشورهای عربی اثر گذاشته و فشارهای جدیدی بر اقتصاد منطقهای وارد کرده است.
رقابت اقتصادی و تسلیحاتی:
رقابت در بازارهای تسلیحاتی نیز برجسته است. اسرائیل با سیستمهایی مانند گنبد آهنین و ترکیه با پهپادهای بیرقدار در آفریقا و آسیای مرکزی رقابت میکنند. این رقابت اقتصادی همچنین به توسعه فناوریهای نظامی جدید منجر شده که میتواند بر آینده صنایع دفاعی منطقه تأثیر بگذارد. این وضعیت همچنین به افزایش هزینههای تحقیق و توسعه در هر دو منجر شده که میتواند بر بودجههای نظامی و اقتصادی آنها اثر بگذارد.
تفاوتهای ایدئولوژیک:
از دید طیفی از تحلیلگران، ترکیه با نئوعثمانیسم، خود را مدافع امت اسلامی میبیند، در حالی که اسرائیل بر هویت صهیونیستی تأکید دارد. سخنرانیهای اردوغان در سازمان ملل علیه اسرائیل بخشی از استراتژی داخلی او برای انسجام ملی است. این تفاوتها همچنین بر سیاستهای داخلی هر دو از جمله تبلیغات رسانهای و حمایت مردمی تأثیر گذاشته و تنشها را عمیقتر کرده است. این ایدئولوژیها همچنین به عنوان ابزاری برای جلب حمایت بینالمللی، بهویژه در میان کشورهای اسلامی و غربی، مورد استفاده قرار گرفتهاند.
نقش قدرتهای بزرگ:
آمریکا با حمایت از اسرائیل در برابر ایران، میکوشد تعادل را به نفع تلآویو تغییر دهد. روسیه و ایران اما بازیگرانی به شمار میآیند که تعادل مورد نظر واشنگتن را مختل میسازند. اتحادیه اروپا نیز با میانجیگری محدود تلاش کرده اما موفقیت محدودی داشته است. این دخالتها همچنین بر روابط دوجانبه دیگر در منطقه، مانند همکاریهای انرژی اثر گذاشته است.
ترکیه تحت رهبری رجب طیب اردوغان، بهویژه از اوایل دهه ۲۰۰۰ بهصورت سیستماتیک از مساله فلسطین بهعنوان ابزاری راهبردی در سیاست خارجی و داخلی خود بهرهبرداری کرده است. این رویکرد که از نگاه بسیاری از صاحبنظران حوزه سیاسی و دیپلماتیک، ریشه در ایدئولوژی نئوعثمانی و پاناسلامیسم دارد، ترکیبی از محاسبات ژئوپلیتیکی، تقویت مشروعیت داخلی و گسترش نفوذ منطقهای را هدف قرار داده است.
ترکیه با به رسمیت شناختن حماس، میزبانی از رهبران این گروه مقاومت در آنکارا و پیشبرد قطعنامههای ضداسرائیلی در سازمانهای بین الملل تلاش کرده تا خود را بهعنوان مدافع اصلی امت اسلامی معرفی کند. این استراتژی نهتنها برای جلب حمایت پایگاه رأی سنی در داخل کشور بلکه برای تضعیف جایگاه رقبای منطقهای مانند اسرائیل و عربستان سعودی طراحی شده است.
از منظر ژئوپلیتیکی، این رویکردها به ترکیه اجازه داده تا در برابر ائتلافهای اسرائیل موضعی تهاجمی اتخاذ کند و نفوذ خود را در جهان عرب گسترش دهد. این وضعیت البته با حملاتی مواجه بوده بهویژه از سوی اسرائیل که آن را تلاشی برای تحریف واقعیتهای منطقهای میداند.
در کل، تعارضات ترکیه و اسرائیل چالش بزرگی برای ثبات خاورمیانه است. این مطالعه نشان میدهد که ریشههای این تنشها در تاریخ، جغرافیا و ایدئولوژی نهفته است. ترکیه هر چند به نوعی با سیاست عملگرایانه خود با مساله فلسطین و اسرائیل برخورد میکند و سعی میکند آن را در راستای منافع خود تفسیر کند اما نمی توان از تعارضات راهبردی بین ترکیه با اسرائیل غافل شد./خبر آنلاین