عشقی که بخاطر بی پولی به بن بست رسید

به گزارش صد آنلاین ، مرد ۳۷ ساله مشهدی که مدعی بود سهمش از یک ماجرای عاشقی فقط «هیچ» بوده است، دفتر خاطرات زندگی‌اش را ورق زد و در گفت‌و‌گو با کارشناس اجتماعی کلانتری شفا گفت:با اینکه اوضاع اقتصادی خوبی نداشتم، فکر می‌کردم عشق بر همه مشکلات غلبه می‌کند. اما مخالفت‌های خانواده‌ام فایده‌ای نداشت. آن‌قدر شیفته‌ی حمیده، دختر هم‌محله‌ای‌ام شده بودم که به هیچ نصیحتی گوش نمی‌دادم و بالاخره بعد از پافشاری‌های زیاد با او ازدواج کردم.

او ادامه داد:اوایل زندگی روز‌های شیرینی داشتیم. با همان نان و پنیر ساده خوشحال بودم، اما مشکلات اقتصادی خیلی زود خودش را نشان داد. من کارگر ساده‌ای بودم و درآمدم کفاف نمی‌داد. در حالی که به ساده‌زیستی باور داشتم، حمیده مدام حسرت زندگی مرفه خواهرش را می‌خورد. تولد دخترم هم چیزی را تغییر نداد. مجبور شدم دو شیفت کار کنم و شب‌ها خسته و بی‌رمق به خانه برگردم. حتی خرید‌های ضروری را از بقالی محل قسطی می‌گرفتم و با طعنه و تحقیر فروشنده مواجه می‌شدم.

این مرد بغض‌آلود ادامه داد:کنایه‌های همسرم قلبم را می‌شکست. می‌گفت: تو فقط دم از عشق می‌زدی ولی نتوانستی مرا به آرزوهایم برسانی! تا اینکه یک روز مستقیم در چشمانم نگاه کرد و گفت: تو برایم کافی نبودی؛ خداحافظ! بعد هم دست دختر شیرخواره‌ام را گرفت و رفت و چند روز بعد درخواست طلاق داد.

او افزود:حالا سهم من از آن عشق پرجنگ و جدال فقط هیچ است. دلم برای دخترم تنگ شده و آینده‌اش مبهم است.‌ای کاش ...

بر اساس این گزارش، با دستور ویژه سرگرد احسان سبکبار (رئیس کلانتری شفای مشهد)، تلاش مشاوران و مددکاران اجتماعی برای دعوت از «حمیده» و بازگرداندن دوباره این زندگی از هم گسیخته آغاز شد تا شاید روزنه‌ای تازه به روی این خانواده باز شود. / رکنا