به گزارش خبرنگار سیاسی صد آنلاین ، سردار علیمحمد نائینی، استاد دانشگاه امام حسین (ع) و سخنگوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در تحلیلی مبسوط در هشتمین سلسله نشستهای حکمرانی فرهنگی شهر تهران در ستاد سمن ها با اشاره به ابعاد پیچیده جنگ شناختی، تأکید کرد: قدرت امروز تنها در سلاح و تجهیزات خلاصه نمیشود؛ بلکه جنگ روایتها، ذهنها و ادراکها را هدف گرفته و دشمن بهدنبال تصرف سرزمینها از مسیر فروپاشی درونی است.
وی با اشاره به کتاب «جنگ سرد فرهنگی» نوشته فرانسیس ساندرز، گفت: غرب از دههها پیش با بهرهگیری از رسانه، هنر و روایت، بهویژه از طریق رادیوهایی در مرزهای شرقی اروپا، تلاش کرد تصویری خاص از واقعیت بسازد؛ چرا که جوامع با «تصویر» زندگی میکنند، نه «واقعیت» و این تصویر، حاصل روایت است.
دکتر نائینی با یادآوری نظریه مؤسسه بروکینگز مبنی بر اینکه «جنگ آینده، جنگ روایتهاست» افزود: کسی در این میدان پیروز است که روایت اول را از رویدادها ارائه دهد. در این نبرد، افکار عمومی نه یک مخاطب فرعی، بلکه یک مؤلفه کلیدی از قدرت ملیاند؛ و اگر از دست بروند، عملاً بخشی از توان بازدارندگی و اقتدار ملی نیز از دست رفته است.
جنگ شناختی؛ ترکیب پیچیده رسانه، هوش مصنوعی و علوم اعصاب
سخنگوی سپاه، جنگ شناختی را مرحله تکاملیافته جنگ نرم دانست و اظهار داشت: در دوره جدید، با ورود رسانههای نوین، هوش مصنوعی و علوم مختلف شکل جنگ بهصورت چشمگیری تغییر کرده است. دشمن اکنون با روایتسازیهای هدفمند، ذهن تصمیمگیران و مردم را هدف قرار داده است.
وی با تأکید بر اینکه «توان فیزیکی قابل اندازهگیری است اما روحیه، هویت و انگیزه قابل سنجش نیست» گفت: همانگونه که سانتزو ۵۰۰ سال پیش از میلاد نوشت: یگانی که قبل از نبرد، خود را پیروز بداند، معمولاً پیروز است.
به گفته سردار نائینی، عملیاتهای مرصاد، موصل، و حتی تحولات سوریه، نشان میدهد که بسیاری از شکستها در میدان، ریشه در روایتسازی و عملیات روانی دارند، نه لزوماً برتری نظامی دشمن.
از جنگ روانی تا عملیات در لایههای ادراک عمومی
این استاد دانشگاه تأکید کرد: جنگ شناختی، حاصل پیوند جنگ اطلاعاتی، عملیات روانی، و نفوذ در ادراک جامعه است؛ هدف آن نه تسخیر سرزمین، بلکه تغییر ذهن و همراهسازی افکار عمومی است. روایتهایی که علیه مقاومت و پیشرفتهای ایران ساخته میشوند، با چرخش مفهومی به ضد خود تبدیل میشوند.
وی با اشاره به عملیات «وعده صادق ۲» افزود: با وجود عبور موفق موشکهای ایرانی از سامانههای چندلایه دفاعی دشمن، روایتسازی غرب بهگونهای بود که ضعف بهپای ما و اقتدار بهپای آنها نوشته شود. این همان مهندسی ادراک است که میتواند حتی شکست را پیروزی جلوه دهد.
روایت واقعی ایران در برابر تصویر جعلی غربی
سردار نائینی با اشاره به دو تصویر متناقض از ایران گفت: تصویر اول، ایران واقعی است؛ مقتدر، مستقل، دارای قدرت بازدارندگی و نقشآفرین منطقهای. اما تصویر دوم، همان ایران روایتشده در رسانههای غربی است؛ کشوری منزوی، متهم به نقض حقوق بشر و دچار شکاف نسلی. این تصویرسازی هدفمند، تلاش دارد امید، اعتماد و انسجام ملی را تضعیف کند.
وی یادآور شد: سردار بزرگ اسلام شهید سلیمانی در بحران سوریه، بهروشنی این تضاد را توضیح داد: دو سوریه وجود دارد، یکی سوریه واقعی در میدان و دیگری سوریهای که رسانهها میسازند. امروز نیز دو ایران داریم: یکی ایران موجود و دیگری ایران جعلی ساختهشده در جنگ روایتها.
نقش راهبردی رسانه و مسئولیت فعالان فرهنگی در بازدارندگی ذهنی
سخنگوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ادامه با تأکید بر نقش رسانهها در ساخت بازدارندگی ادراکی خاطرنشان کرد: بازدارندگی فقط با قدرت نظامی حاصل نمیشود؛ بلکه سه مرحله دارد: تولید قدرت، انتقال قدرت، و تبدیل آن به درک ذهنی در مخاطب. دو مرحلهی پایانی کاملاً برعهده رسانهها و فعالان فرهنگی است. بدون انتقال مؤثر، بازدارندگی ناقص میماند.
او افزود: بر اساس نظرسنجیهای معتبر، حدود ۸۰ درصد مردم قدرت نظامی ایران را بازدارنده میدانند. این باور عمومی، یک سرمایه راهبردی است. در عین حال، فقط حدود ۲۰ درصد به پایبندی آمریکا به تعهداتش اعتماد دارند، که نشاندهنده عمق بیاعتمادی نسبت به دشمن و موفقیت روایتسازی داخلی است.
تأخیر در روایت، میدان را به دشمن میدهد
سخنگوی سپاه با اشاره به رویدادهای سال ۱۳۸۸ و ۱۴۰۱ گفت: تجربه نشان داده که دشمن با روایتسازی جعلی، تلاش میکند مشروعیت نظام را زیر سؤال ببرد. در بیش از ۲۰ کشور، با همین الگوی جنگ شناختی، نظامهای سیاسی سقوط کردهاند. تفاوت جمهوری اسلامی، در رهبری هوشمند و بصیرت مردم است.
وی تأکید کرد: در هر حادثه، اگر روایت صادقانه، بهموقع و شفاف ارائه نشود، دشمن روایت خود را بر افکار عمومی تحمیل میکند. حتی اگر نمیتوان بلافاصله جزئیات داد، باید ارتباط حفظ شود و مسیر روایت قطع نشود. سکوت، بزرگترین خدمت به دشمن در جنگ روایتهاست.
مدیریت فرهنگی در تراز انقلاب؛ از حاج قاسم تا جهاد تبیین
سردار نائینی با یادآوری شخصیت راهبردی شهید حاج قاسم سلیمانی تصریح کرد: او هیچگاه مقهور دشمن نشد. در برابر ارتشهای مدرن منطقه با ذهنی منسجم ایستاد و و نمونه ای از حکمرانی در تراز انقلاب بود . امروز بیش از ۸ هزار اثر در حوزه جبهه مقاومت و ۲۵ هزار اثر در دفاع مقدس تولید شده، اما همچنان نیازمند یک آرایش جدید در روایتسازی هستیم.
و با تأکید بر لزوم تحول ساختاری در نظام رسانهای کشور اظهار داشت: تا زمانی که جنگ روایتها را باور نکنیم، ضعف در رصد و عملیات رسانهای داشته باشیم و بخش بزرگی از جامعه مخاطب ما نباشد، نمیتوانیم در این میدان پیروز شویم. امروز، جهاد تبیین یک مأموریت راهبردی برای دفاع از حقیقت ایران و حفظ سرمایه اجتماعی انقلاب اسلامی است.
سردار نائینی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به ۸ سال دفاع مقدس اظهار داشت:
آنچه قدرت اصلی و سرمایه تعیینکننده در تمام دوران دفاع مقدس بود، سرمایه اجتماعی و نیروی مردمی است. ارتش و سپاه، در کنار این قدرت اجتماعی، نقش مکمل داشتند و وحدت و همافزایی آنها تأثیر بسیار مهمی در پیروزیهای جنگ داشت.
وی افزود: متأسفانه برخی روایتهای ناقص و تحریفشده، این وحدت را نادیده میگیرند و پیروزیها را به صورت بخشی روایت میکنند. حال آنکه در عملیات بیتالمقدس که منجر به فتح خرمشهر شد، قرارگاهها و یگانهای ارتش و سپاه با فرماندهی و سازماندهی مشترک عمل کردند.
به اعتقاد استاد دانشگاه امام حسین(ع)، عامل اصلی تحول در جنگ، پذیرش و بهکارگیری نیروی مردمی بود. در سال اول جنگ، هرچند طرحهای عملیاتی متعددی تدوین شد، اما تا زمانی که مردم وارد میدان نشدند، هیچیک از آنها موفق نبود. اما پس از پذیرش نیروی مردمی و سازمانیافتگی آنان، تحول واقعی اتفاق افتاد.
سردار نائینی تاکید کرد: پس از جنگ، دشمن متوجه شد که محاسباتش درباره قدرت جمهوری اسلامی ایران اشتباه بوده است. دشمن با برآورد غلط از وضعیت سیاسی و دفاعی کشور، در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ حمله سراسری را آغاز کرد. اما مردم ایران، محاسبات او را تغییر دادند و پس از پایان جنگ، دشمن از جنگ سخت به جنگ نرم روی آورد و سرمایه اجتماعی ما را که عامل اصلی قدرت بود، هدف قرار داد.
وی با بیان اینکه در طول ۴۶ سال گذشته، ماهیت تقابل و تعارض نظام سلطه با جمهوری اسلامی ایران هیچ تغییری نکرده است، گفت: این تعارض، ذاتی است؛ زیرا جمهوری اسلامی معادلات قدرت را در جهان تغییر داد. نظامی نوین بر پایه هویت، اعتقادات و شعارهای جدید شکل گرفت؛ الگویی از حکمرانی بر اساس اندیشه حضرت امام (ره)، که در زمانی ارائه شد که ساختار قدرت جهانی دو قطبی و تحت سلطه آمریکا و شوروی بود. هیچ کشوری خارج از این ساختار قدرت حضور نداشت، اما جمهوری اسلامی با بهرهگیری از ظرفیت مردم، نظامی متفاوت ایجاد کرد و این نظام، به تدریج شکل گرفت.
وی افزود: در ایالات متحده آمریکا، بیش از ۱۲۰۰ مرکز اندیشهورز (Think Tank) فعال هستند که حدود ۳۰ درصد آنها به مسائل مرتبط با غرب آسیا، جهان اسلام، جمهوری اسلامی، شیعه، فلسطین و محور مقاومت میپردازند. این مراکز به تولید دکترین، نظریهپردازی، انتشار رسانه و نشریه و ایجاد ادبیات راهبردی برای قدرتهای جهانی مشغولاند. همه آنها اتفاقنظر دارند که جمهوری اسلامی تهدیدی برای اهداف و منافع غرب به شمار میرود. البته، در شیوههای مقابله با جمهوری اسلامی میان آنها اختلافنظر وجود دارد، اما اصل تهدید بودن ایران برای ساختار قدرت جهانی محل اجماع است.
سخنگوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ادامه داد::این تهدید تنها زمانی از نظر آنها رفع خواهد شد که یا جمهوری اسلامی از هویت دینی، انقلابی، استقلال، استکبارستیزی و مقاومت خود دست بردارد، یا غرب از اهداف سلطهگرایانه خود عقبنشینی کند؛ که هر دو مسیر، غیرممکن است. اگر قرار بود ما از هویت خود عقبنشینی کنیم، اصلاً دلیلی برای وقوع انقلاب وجود نداشت.
وی گفت: مقام معظم رهبری بارها تأکید کردهاند که "جمهوری اسلامی" تنها یک عنوان نیست، بلکه جوهره آن در استقلال، هویت فرهنگی، اعتقادات دینی و مردمی آن نهفته است. آمریکا و غرب هم از این جوهره دست برنمیدارند. پس تنها یک راه باقی میماند: اینکه جمهوری اسلامی در تمام مؤلفههای قدرت به بازدارندگی مؤثر برسد.
به اعتقاد سردار نائینی، پیام هشت سال دفاع مقدس نیز همین بود. اینکه امکان براندازی نظام جمهوری اسلامی از طریق اقدام نظامی وجود ندارد. ما در دوران جنگ، حتی برای تأمین سلاح رزمنده مشکل داشتیم، اما امروز نهتنها به قدرت بازدارنده فعال دست یافتهایم، بلکه به سطحی از قدرت تهاجمی مؤثر نیز رسیدهایم. روایتهای رسانهای را کنار بگذارید؛ آنچه در اتاقهای فکر آمریکا مطرح است، این است که اگر آنها کوچکترین اطمینانی به نتیجهبخش بودن حمله نظامی داشتند، حتی یک روز هم تأخیر نمیکردند.
وی تاکید کرد: توان نظامی جمهوری اسلامی در ابعاد مختلف، چه از نظر کمیت و چه کیفیت، بهطور روزافزون در حال تقویت است. ما روی مؤثرسازی اقدامات نظامی کار میکنیم، و دشمن هم این واقعیت را میداند. البته، ما فقط در حوزه نظامی موفق نبودهایم؛ در دیگر حوزهها نیز توفیقات قابل توجهی داشتهایم. حتی در این شرایط سخت اقتصادی، الگوی اقتصاد مقاومتی، کارآمدیهایی از خود نشان داده است. در حوزه فرهنگ نیز هرچند آسیبهای جدی وجود دارد، اما دستاوردها نیز کم نیست.
سردار نائینی درباره حکمرانی فرهنگی نیز ضمن با اهمیت شمردن این مسئله گفت: ما در بسیاری از حوزهها، از جمله حکمرانی فرهنگی و اقتصادی، ضعفهایی داریم. در حوزه حکمرانی فرهنگی نیز باید اذعان کنیم که با چالشهای متعددی مواجهایم. حکمرانی فرهنگی یعنی پاسداری از هویت جمهوری اسلامی، هویت دینی و انقلابی ما. فرهنگ ایرانی-اسلامی، بخشی از این هویت است و باید از آن صیانت شود.
این استاد دانشگاه ابراز تأسف کرد: باید گفت که الگوی فرهنگی ما در حال حاضر کارآمد نیست و حکمرانی فرهنگی، بهویژه در نسلهای جدید، با چالشهای جدی روبهروست. بسیاری از مدیران فرهنگی ما، افراد غیرفرهنگیاند. به همین دلیل، ما در جنگ نرم، آنگونه که باید و شاید، خوب عمل نکردهایم.
وی افزود: باور نمیکردم روزی برسد که در جایگاه قائممقام حوزه اجتماعی شهرداری تهران، از من بخواهند درباره جنگ نرم صحبت نکنم. اما این اتفاق افتاد. یکی از مسئولان ارشد شهرداری صریحاً به من گفت که پذیرش این ادبیات در شهرداری وجود ندارد. این، فقط مخصوص شهرداری نبود؛ در بسیاری از نهادها و سازمانها چنین مشکلی را داریم.
سردار نائینی گفت: اگر ما به جنگ فرهنگی باور نداشته باشیم، آن را درست رصد نکنیم، و متناسب با آن آرایش و سازماندهی نداشته باشیم، طبیعی است که نظم فرهنگی مؤثر هم نخواهیم داشت و عملیاتهای فرهنگی ما نتیجهبخش نخواهد بود. این، همان چیزی است که میتوان از آن با عنوان «حکمرانی فرهنگی» یاد کرد.
سخنگوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: معنای این سخنان این نیست که ما هیچ توفیقی نداشتهایم؛ توفیقات زیادی داشتهایم. اما باید بپذیریم که عملیات فرهنگی ما، متناسب با نیازها و تهدیدهای فرهنگی و بهویژه متناسب با حراست از هویت فرهنگی جمهوری اسلامی نبوده است. امروز، مفاهیم قدرت، امنیت و تهدید تغییر کردهاند.
وی گفت: در دوران پس از جنگ سرد، ادبیات جدیدی در حوزه روابط بینالملل شکل گرفت. زمانی قدرت یعنی قدرت نظامی، و تهدید یعنی تهدید نظامی خارجی علیه سرزمینها. اما امروز چنین نگاهی وجود ندارد. امنیت، دیگر فقط به معنای امنیت فیزیکی نیست. جامعهای که نتواند امنیت را به یک «مفهوم اجتماعی» تبدیل کند، جامعهای ناامن تلقی میشود.
به گفته سردار نائینی امروز مؤلفههای قدرت ملی، سه ضلع اصلی دارند: نخست سرزمین، که با قدرت دفاعی و نظامی حفظ میشود. دوم ساختارها، که در معرض تهدیدهایی مانند خرابکاری، نفوذ و جنگ امنیتی قرار دارند و نیازمند قدرت اطلاعاتیاند و سوم هویت فرهنگی جامعه، که مستقیماً هدف جنگ نرم است.
استاد دانشگاه امام حسین (ع) می گوید: آنچه در بستر زمان تغییر میکند، فقط ابزارها و روشهاست. جنگ، همچنان جنگ است؛ کف آن، هدف تغییر رفتار است و سقف آن، هدف براندازی ساختار. فرقی نمیکند جنگ سخت باشد یا نیمهسخت یا نرم یا اقتصادی یا فرهنگی. همه اینها در اصل برای فروپاشی از درون وبراندازی طراحی میشوند.
وی خاطرنشان کرد: در جنگ سخت، وقتی لشکرهای زرهی دشمن از مرزها عبور میکردند، مردم برانگیخته میشدند. اما در جنگ نرم، چنین واکنشی به چشم نمیآید. جنگ نرم، بیصدا و تدریجی است؛ و اگر آن را باور نکنیم، شکست خواهیم خورد.
سردار نائینی معتقد است در مفهوم تهدید و امنیت، تحول بزرگی رخ داده. ابتدا باید این تحول را باور کنیم. باید باور کنیم که مؤلفه اصلی قدرت در دنیای امروز، قدرت نرم است.
سردار نائینی ادامه داد: غرب با تجربه افغانستان و عراق، دریافت که جنگ نظامی، بدون کنترل روان جامعه، بینتیجه است. بر همین اساس، جنگ شناختی را طراحی کردند. آنها امروز با ادبیات و مدل قرارگاهی وارد میدان شدهاند. قدرت نرم، عملیات روانی، روایتسازی، تخریب ادراک عمومی و اثرگذاری بر نظام تصمیمسازی کشور، ابزارهای این جنگ هستند.
وی افزود: در واقع، سرویسهای اطلاعاتی غرب، اتاقهای فکر، فعالان رسانهای و مراکز تولید محتوای فرهنگی بهصورت منسجم با یکدیگر همکاری میکنند. ابتدا روایت در اتاقهای فکر تولید میشود، سپس توسط رسانهها و صنایع فرهنگی تبدیل به محتوا میشود، و در نهایت بهصورت گسترده منتشر میگردد. این عملیات، همزمان و همافزا است.
این استاد دانشگاه گفت: ما نیز در کشور ظرفیتهای زیادی برای مقابله با این نوع تهاجم داریم، اما مشکل ما در عمل جبههای است. رهبر معظم انقلاب نیز تأکید کردهاند که یکی از میدانهایی که ما آن را در اختیار دشمن قرار دادهایم، میدان رسانه است.
وی خاطرنشان کرد: در جنگ ترکیبی، محور اصلی «جنگ شناختی» است؛ یعنی پیشران اصلی جنگ ترکیبی. این دو مفهوم (جنگ ترکیبی و جنگ شناختی) بهروشنی در راهبرد امنیت ملی آمریکا که هر چهار سال یکبار منتشر میشود، مورد اشاره قرار گرفتهاند.
به اعتقاد سردار نائینی تائینی اصل ماجرا این است: اگر شناخت افراد جامعه تغییر کند، پیشروی در سایر ابعاد جنگ تسهیل میشود و مقاومتها در هم شکسته میشوند. شناخت یعنی باورها، ارزشها و هویت جامعه. وقتی نخبگان و بدنه جامعه نسبت به ارزشهایی مانند مقاومت، استقلال یا دستاوردهای علمی و امنیتی تردید پیدا کنند، عملاً فضا برای پذیرش خواستههای دشمن فراهم میشود.
وی به ذکر مثالی پرداخت و تصریح کرد: اگر باور شود که مقاومت بیفایده است، یا استقلال هزینهبر است، یا معیشت مردم وابسته به مذاکره و عقبنشینی در موضوع هستهای است، در این صورت، این تردیدها به باور تبدیل میشود. این همان کاری است که جنگ شناختی انجام میدهد؛ ایجاد تردید در ارزشها و فراهمکردن زمینه برای اقدام در حوزههای سیاسی، اقتصادی و امنیتی. بنابراین، پیشنیاز موفقیت در جنگ ترکیبی، موفقیت در جنگ شناختی است.
به گفته سخنگوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در گذشته، مفهومی بهنام جنگ روانی وجود داشت که عمدتاً در حوزه نظامی بهکار میرفت و هدف آن، درهمشکستن روحیه دشمن بود. اما امروز جنگ شناختی، تمرکزش بر ساختار ذهنی جامعه، الگوی تصمیمگیری در آن و عمق باورهای عمومی است. دیگر مرزها و قلمروهای قدیمی جنگ درهم شکستهاند.
وی افزود: در دوره جنگ سرد، عملیاتهای روانی و اطلاعاتی مانند نفوذ و جاسوسی مرسوم بود. اما از اواخر دوره جنگ سرد و آغاز عصر جنگ نرم، غرب با راهاندازی رسانهها در مرزهای شرق اروپا، پروژه تصویرسازی و روایتسازی علیه نظامهای کمونیستی را آغاز کرد.
علوی: جنگ شناختی، نخبگان را هم فریب میدهد
سید احمد علوی عضو کمیسیون فرهنگی شورای اسلامی شهر تهران نیز در این نشست با هشدار نسبت به اثرات عملیات روانی گسترده در فضای مجازی اظهار داشت: امروز حتی نخبگان و چهرههای مطرح نیز ممکن است در دام جنگ شناختی گرفتار شوند، چراکه این نبرد بیصدا رفتار عمومی را بدون شلیک گلوله تغییر میدهد.
وی افزود: دشمنان با بهرهگیری از ابزارهای نوین ارتباطی، ذهن مردم را مدیریت میکنند و جای ارزش و ضدارزش را در ذهن مخاطب تغییر میدهند. در این نبرد پیچیده، مردم گاه ناآگاهانه در نقش رقیب ظاهر میشوند، بدون آنکه خود متوجه شوند.
علوی با تأکید بر لزوم حمایت از رسانههای داخلی تصریح کرد: اگر میخواهیم در برابر جنگ نرم دشمن مقاومت کنیم، باید به رسانههای معتبر داخلی قدرت و اعتبار داده شود؛ این رسانهها باید توان روایتسازی دقیق، سریع و اقناعکننده داشته باشند.
وی همچنین با اشاره به دلایل کاهش اعتماد عمومی در حوزههایی چون اقتصاد و مدیریت شهری خاطرنشان کرد: ضعف رسانهای در جبهه داخلی سبب شده تصویر خدمات شهری در ذهن مردم تثبیت نشود، چراکه روایتهای جعلی و شبهواقعیتها جایگزین شدهاند.
عضو کمیسیون فرهنگی شورای شهر تهران با اشاره به تجربه رسانهای در بحران سوریه گفت: رسانههای غربی موفق شدند با تحریف واقعیت، گروههای تروریستی مانند داعش را بزک کنند و ذهن مخاطبان منطقه را نسبت به خطر آنها بیتفاوت سازند. در فضای رسانهای امروز، حتی نیروهایی که پیشتر در برابر داعش مقاومت میکردند، دیگر آن را تهدید نمیدانند.
وی افزود : راهبردهای مقابله با جنگ شناختی و ترکیبی، نیازمند رویکردی جامع و چندوجهی است که بر آگاهی، آموزش، تقویت رسانهها و ایجاد پاسخهای سریع و کارآمد متکی باشد. این راهبردها باید به طور مداوم ارزیابی و تعدیل شوند تا با تاکتیکهای متغیر و پویای جنگ شناختی و ترکیبی همگام باشند.
تاثیر جنگ شناختی بر افکار عمومی
علوی گفت : برنامههای آموزشی گسترده و هدفمند برای آگاهیبخشی به شهروندان در خصوص ماهیت جنگ شناختی و ترکیبی، ضروری است. این آموزشها باید به زبان ساده و قابل فهم، روشهای مختلفی که دشمنان از طریق آن به دستکاری افکار عمومی میپردازند (مانند شایعهسازی، اطلاعات نادرست، سوءاستفاده از رسانههای اجتماعی، تحریک عواطف، بهرهگیری از هویتهای جعلی و حسابهای کاربری سایبری) را توضیح دهند. مهم است که آموزشها به صورت مداوم و در سطوح مختلف اجتماعی (مدارس، دانشگاهها، مراکز عمومی) و با استفاده از روشهای متنوع (ویدئو، وبینار، سمینار، مقالات، کتابچههای آموزشی) ارائه شوند. توجه به جنبههای روانشناختی و شناختی این جنگ نیز حیاتی است. آموزشها باید به افراد کمک کنند تا بتوانند اطلاعات نادرست را از اطلاعات درست تشخیص دهند و به منابع معتبر و قابل اعتماد مراجعه کنند. همچنین باید بر مهارتهای تفکر انتقادی و تشخیص الگوهای مغالطهآمیز تمرکز شود.
رسانههای معتبر و رسمی باید نقش کلیدی در مقابله با جنگ شناختی ایفا کنند
رئیس ستاد سمن های شهر تهران تاکید کرد : رسانههای معتبر و رسمی باید نقش کلیدی در مقابله با جنگ شناختی ایفا کنند. این رسانهها باید به طور فعال، اطلاعات صحیح و به روز را منتشر کنند، با شایعات و اطلاعات نادرست به روشنی مقابله کنند و از روشهای مختلفی برای افزایش اعتماد مخاطبان به خود بهره گیرند. همچنین، رسانهها باید در شناسایی و مقابله با حسابهای کاربری جعلی و هویتهای تقلبی در شبکههای اجتماعی نقش داشته باشند. ایجاد همکاری و همافزایی میان رسانههای معتبر و تقویت پلتفرمهای اطلاعرسانی قابل اعتماد، از اهمیت بالایی برخوردار است و ایجاد یک سیستم پاسخگویی سریع و کارآمد برای شناسایی و مقابله با جنگ شناختی و ترکیبی، حیاتی است. این سیستم باید شامل همکاری بین نهادهای مختلف (مانند دولت، رسانهها، مراکز تحقیقاتی، سازمانهای مردمنهاد) و استفاده از ابزارهای تحلیل اطلاعات و هوش مصنوعی باشد. هماهنگی و تعامل بینبخشی برای شناسایی و پاسخ به تهدیدات، بسیار مهم است. همچنین، باید ساز و کارهای شفاف و قابل اعتماد برای گزارشدهی و پیگیری شایعات و اطلاعات نادرست ایجاد شود.