نویسنده: دکتر حسین حاجی
می توان بدبین بود، چون ترامپ ِآمریکا و آمریکای ِ ترامپ بدنام و سوء سابقه دارند. این بدعهدی و بدنامی صرفاً متوجه ایران نیست هر چند در مواجهه با ایران متخاصم تر است. بدعهدی و سوء شهرت آمریکا بین المللی است. در هیچ جای تاریخ، آمریکا منشاء خیر نبوده است.
ترامپ درصدد برگرداندن قدرت آمریکا به اواخر جنگ جهانی دوم است، دوره ای که آمریکا قدرت بلامنازع و مطلق جهان بود. زیاده خواهی های ترامپ در خروج از پیمان های بین المللی، تنش با اروپا، باج خواهی از کشورهای کانادا، چین، روسیه، مکزیک و خاصتا جمهوری اسلامی ایران در راستای بازیابی هژمونی و سلطه جهانی است.
پر اضح است که رفتارهای آمریکا در ۴۵ سال گذشته با ایران هیچ وقت خیرخواهانه نبوده و هر جا توطئه و فتنه ای علیه انقلاب ایران رخ داده پای آمریکا در کار بوده است.
از طرفی می توان خوشبین بود، اما نه به خاطر تغییر ماهیت و باور آمریکا. بلکه به خاطر تغییر رفتار صوری آنها، هرچه باشد باید آن را از سَرِ اجبار و تسلیم نگریست و نه از طیب خاطر و عامل آن چیزی نیست جز قدرت تهاجمی و بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران. بخشی از دلائل پیشتازی و درخواست ترامپ برای مذاکره در همین راستاست؛ اما این همه ماجرا نیست!
دو سناریوی دیگر می تواند تکمیل کننده ابعاد مذاکره باشد.
یکی از آن می تواند "بسته فتنه" ترامپ باشد. می تواند خرید زمان از ایران باشد و در رفت و برگشت مذاکرات و با افت تصنعی ارزش دلار و ایجاد انتظار در ذهن جامعه برای بهبود اقتصاد و شرطی کردن آن به نتیجه مذاکره! محتمل، ترامپ دریک فرصت مناسب به بهانه های مختلف پا پَس بکشد و شکست مذاکرات را به پای ایران دیکته کند و همراه با تشدید تحریم و فشارهای رسانه ای و روانی، جامعه را ملتهب و با هدف فروپاشی از درون، جامعه را به سمت آشوب هدایت کند. درصورت تحقق این دسیسه و تضعیف و مشغولیت نیروهای مسلح در داخل، این بار اسرائیل وآمریکا به مراکز هسته ای وتاسیسات حیاتی حمله خواهند کرد، سناریویی که در سوریه اجرا شد و اسرائیل بعد از فروپاشی نظام اسد تمامی مراکز و تجهیزات نظامی را منهدم کرد. اما این که ترامپ موفق بشود یا نه جای سؤال است.
ضمن این که مذاکره غیر مستقیم ایران را هوشمندانه و رفع بهانه ها میدانم اما درصورت خوانش ایران از فتنه مذاکره ای آمریکا ایران نباید دست بسته از فن دیپلماسی باشد؛ و وقتی ثابت شد که آمریکا به دنبال باج خواهی و زیاده خواهی و وقت کُشی است باید قبل از توفیق آنها درشورش سازی، بلافاصله با اغنای افکارعمومی هر گونه توطئه داخلی را خنثی و با پیش دستی دیپلماسی و تهییج غرور ملی از "ان پی تی" خارج شد و بازرسان آژانس را اخراج کرد و آماده پاسخ به هر گونه شرارت و ماجراجویی شد. در این صورت دو احتمال وجود دارد، یکی احتمال ضعیف و دیگری قوی. احتمال ضغیف، حمله آمریکا به تاسیسات هسته ای است در این صورت نیروهای مسلح با حمایت مردمی و غرور ملی کشور منافع انرژی آمریکا در منطقه را به آتش خواهد کشید، چیزی که نه به نفع آمریکا و به میل کشورهای عرب منطقه نیست. اما احتمال قوی و دومی عقب نشینی و تسلیم آمریکا در برابر ایران و این بار مذاکره برابر خواسته های حداکثری ایران.
در بسته خوشبینی می توان نظم نوین منطقه ای را در دل آن جای دارد، در این نظم ایران تامین کننده امنیت انرژی منطقه خواهد شد! شتاب وزیر دفاع عربستان برای سفر به ایران در این راستاست. در نظم نوین منطقه ای خُرده قدرت های نیابتی باز تعریف و تغییر راهبرد خواهند داد و مستقلا در دل حاکمیت های خود خواهند نشست. چیزی که آمریکا باید ملتزم و پیشتاز آن باشد. در همین راستا تلاش کشورهای عربی به رهبری عربستان در دو جبهه متمرکز خواهد شد، در جبهه اول تلاش برای مهار و کنترل اسرائیل توسط آمریکا در تحقق دو کشور فلسطینی و اسرائیلی و پایان مخاصمات منطقه ای، و در جبهه دوم، متقاعد کردن ایران به قبول سناریوی جبهه اول.
با تحلیل هایی که از زوایای مختلف به آنها اشاره شد بعید است که از مذاکره با آمریکا آبی برای ایران گرم شود.
قبلا گفته شد و باز تکرار می شود که خصومت آمریکا با ایران پایانی ندارد. ماهیت جنگ در وقت های اضافی بازی، به حیثیتی تبدیل شده است و توپی از آن سوی مرزها به سمت ایران شلیک نخواهد شد. امید آنها توپ بازی داخلی و خود گلزنی است، موقعی دست به روی ماشه توپ خواهند برد که به هدف "خود گلزنی" دست بیابند. از این رو حراست از دروازه موجودیت ایران وظیفه هر ایرانی است.