رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه در تازه ترین اظهارات خود درباره سوریه گفته است که ما توانستیم از تجزیه سوریه جلوگیری کنیم و «طرح تجزیه سوریه به سه بخش به منظور بلعیدن آسان آن نقش بر آب شده است.» به این اظهارات رئیس جمهوری ترکیه نقدهایی وارد است.
اول، به نظر می رسد اردوغان فرار رو به جلو انجام می دهد چرا که اخبار رسیده از شمال سوریه به دیپلماسی ایرانی حاکی از آن است که منطقه حلب و ادلب به طور کامل تحت کنترل ترکیه و دستنشاندههای آن است به طوری که در حال حاضر پول رایج در این مناطق برای دادوستد میان شهروندان نه لیر سوریه، واحد پول ملی این کشور، بلکه لیر ترکیه است. شاید طرفداران ترکیه بگویند که این اقدام به دلیل کمارزش بودن پول ملی سوریه است در حالی که خودشان هم خوب میدانند که بیان این موضوع صرفا بهانهای برای سرپوش گذاشتن بر جاهطلبیهای نه چندان پنهان دولت آنکاراست.
خبرهای میدانی همچنین حاکی از آن است که برق این مناطق به برق سراسری ترکیه وصل شده و مرزهای میان ترکیه و سوریه نیز برچیده شده است و شهروندان دو کشور مثل استانهایی از ترکیه در حال رفت و آمد هستند. این نشان میدهد که ترکیه به این مناطق چشم طمع دارد و گمان میکند با استیلای اراده خود بر آنها میتواند طرح نوعثمانیگرایی خود را به پیش ببرد.
البته ناگفته نماند که این حضور همهجانبه ترکیه در شمال سوریه باب میل بسیاری از شهروندان و سیاستمداران ترکیهای نیست. با توجه به تورم بالای ۷۰درصدی ترکیه و مشکلات اقتصادی موجود برای این کشور، مردم ترکیه بیم آن دارند که با تقبل هزینههای استیلا بر شمال سوریه توسط دولت ترکیه – آن هم به شکل غیرقانونی و مغایر با موازین بینالمللی – بر دوش مردم ترکیه تحمیل شود و این موضوع بار اضافی اقتصادی بر مشکلات متعدد اقتصادی ترکیه تحمیل کند. در عین حال بسیاری در ترکیه بر این نکته واقفند که بلندپروازی دولت این کشور هزینه دارد و جامعه جهانی در برابر این بلندپروازیها آرام نمینشیند. این هزینه صرفا هزینه اقتصادی نیست بلکه هزینههای سیاسی و اجتماعی مهمی به دنبال دارد. علاوه بر آن، آنها خوب میدانند که هدف دولت ترکیه از این اقدامات بهرهبرداری داخلی برای تداوم ماندن در قدرت و در قبضه نگه داشتن آن توسط حزب حاکم است و گمان میکند که میتواند از آن دستاوردی برای انتخابات پیش رو بسازد.
دوم، بر خلاف آنچه رئیس جمهوری ترکیه میگوید در حال حاضر و در میدان عمل سوریه را یکپارچه نمیتوان تصور کرد. شرق کشور که عموما بیابانی است و تا بیابانهای عراق امتداد دارد تحت کنترل کامل ارتش تحریر الشام یا به عبارتی هیئت حاکمه جدید دمشق نیست و بیم آن میرود که داعش و دیگر گروههای تروریستی مشابه از وضعیت پیشآمده بهرهبرداری کنند و به بازسازی و تقویت خود بپردازند و زحمتهای جدیدی را برای کشورهای پیرامونی آن و دیگر کشورهای منطقه بهوجود آورند. نگرانیای که عراق و اردن به صراحت به آن اشاره کردهاند و از هیئت حاکمه جدید سوریه خواستهاند که توجهی ویژه به آن کند.
سوم، آنچه در مناطق کردنشین سوریه مشاهده میشود تبدیل شدن آن مناطق به چیزی شبیه اقلیم کردستان عراق است. وقتی مظلوم عبدی، زیر نظر و مراقبت مایکل کوریلا، فرمانده سنتکام از کردستان سوریه به کردستان عراق میآید و با مسعود بارزانی ملاقات میکند و درباره وضعیت کردها صحبت میکند و نرد عشق میبازد، نمیتوان بهراحتی تصور کرد که امریکاییها نقشهای در سر نداشته باشند. بهویژه که کوریلا و مظلوم عبدی به فاصلههای بسیار کوتاه با رهبران اقلیم کردستان و شخص مسعود بارزانی ملاقات داشتهاند و گفتوگوهای مفصلی انجام دادهاند. از محتوای این گفتوگوها اطلاعاتی در دست نیست اما نمیتوان به محتوای آنها به دیده تردید نیز ننگریست. این بدبینی زمانی تشدید میشود که میبینیم امریکاییها به صراحت بر لزوم حضور نیروهای نظامی خود در سوریه تاکید میکنند و حضور آنها را ضامن حفظ موازنه و تغییرات مهم سوریه میدانند. کدام موازنه و تغییر مد نظر امریکاییهاست که آن را مهم میدانند؟! آیا مقامات ترکیه از این تحولات خبر دارند؟! چرا مقامات ترکیه به راحتی از کنار این تحولات میگذرند در حالی که برخی اخبار حاکی از آن است که در درگیریهای اخیری که میان کردها با نیروهای امریکایی و برخی نیروهای سوری متحد ترکیه رخ داده پشتیبانی امریکاییها مشهود بوده است!
چهارم، دولت ترکیه نباید گمان کند چون جبهه تحریر الشام با حمایت تمام عیار آنکارا به دمشق رسیده است پس الآن میتواند با وامدار نگه داشتن این گروه به خود، سوریه را ببلعد. کما اینکه برخی منابع خبری گزارش میدهند که رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه، مترصد فرصتی است تا به دمشق برود و در مسجد اموی نماز جمعه بخواند، گویی که میخواهد روح سلاطین عثمانی را زنده کند! نه تحریر الشام و گروه های سیاسی سوری یکپارچه هستند که اردوغان بتواند خیال و اراده خود را بر سربهراهی – اگر نگوییم سرسپردگی – آنها تحمیل کند و نه جامعه جهانی اجازه میدهد اردوغان به راحتی به فکر خلافت عثمانی خود بیفتد و کشورگشایی کند!